همه چیز درباره هاشمی زنده است
رکنا: هاشمی زنده است، این گزاره صرفاً بخشی از توصیف بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره یار دیریناش یا عنوان مستندی انتقادی درباره این چهره تأثیرگذار تاریخ معاصر سیاسی در ایران نیست؛ هاشمی زنده است میتواند به معنای آن باشد که بازخوانی شیوه سیاست ورزی او در بزنگاههای خطیر همچون مکتبی درسی است که همواره میتوان نکته جدیدی در آن جست و حرفی تازه در آن یافت. دومین سالگرد درگذشت آیتالله مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از فرصتهای این بازخوانی است.
هاشمی همچون هر سیاستمدار تأثیرگذار دیگری به عدد موافقان و تمجیدکنندگان دارای منتقدان جدی است که امروز به مخالفت با میراث فکری هاشمی ایستادهاند. اما نگاهی به رویکرد و اقدامات آیتالله هاشمی در مقاطع مختلف از تاریخ 40 ساله انقلاب حکایت از شجاعت سیاسی، مصلحت گرایی، میانه روی و عملگرایی او دارد. او همان کسی است که در نیمه راه جنگ تحمیلی وقتی بهدست آوردن تسلیحات برای ایران جنبه حیاتی یافته بود، علاوه بر مذاکره با کشورهایی همچون سوریه، لیبی و کره شمالی رضایت به انجام مذاکراتی پنهانی داد که مقصود اصلی آن خرید 2008 فروند موشک ضد تانک هدایت شونده در ازای رایزنی با حزبالله لبنان برای آزادی گروگانهای امریکایی بود. ماجرایی که به واسطه سفر مخفیانه «رابرت مکفارلین»، مشاور عالی امنیت ملی در دولت رونالد ریگان و هیأت همراهش به ایران به همین نام شهره شد. تن دادن به انجام چنان مذاکره و معاملهای در سالهایی که از امریکا جز در همراهی با صفتهایی چون شیطان بزرگ و امپریالیسم جهانخوار یاد نمیشد، به سیاست ورزی ویژهای نیاز داشت که میشد آن را در هاشمی سراغ گرفت. اقدامی که او خود در 13 آبان 1365 با عنوان رفتن کلاه گشاد بر سر امریکا از آن یاد کرد.
پس از آن نقش هاشمی رفسنجانی در پایان دادن به جنگ از جمله اقدامات بیبدیل او بود. هاشمی که بعد از فتح خرمشهر از مدافعان ادامه جنگ برای بهدست آوردن پیروزی و تفوق نظامی بر مناطقی از خاک عراق بود تا ایران بتواند با اتکا به آن عراق را به پذیرش خواستهای خود از جمله بازگشت به معاهده مرزی 1975 و نیز پرداخت غرامت جنگ مجبور کند، حالا با این واقعیت مواجه بود که جنگ فرسایشی شده و دست یافتن به تفوق مطلوب ایران غیرممکن است. علاوه بر ناتوانی خزانه کشور برای پرداخت هزینههای جنگ و وارد شدن ناوهای جنگی امریکا به جنگ با ایران در حمایت از عراق این شکستهای پیاپی در جبهههای جنگ و شهادت و اسارت هزاران رزمنده ایرانی بود که پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل برای صلح را ضروری میساخت. هاشمی یگانه ترغیبکننده امام(ره) به پذیرش قطعنامه بود. حتی پیشنهاد داد که خودش مسئولیت این امر را بپذیرد. در شرایطی که جنگ به امری مقدس تبدیل شده بود و شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم ورد زبان فرماندهان و رزمندگان شده بود، ایفای نقش بهعنوان مهره کلیدی پایان جنگ را باید اقدام شجاعانه آیتالله ارزیابی کرد.
از تابستان 1368 تا هشت سال پس از آن در دو دوره متوالی ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در رأس دولتاش سیاستهایی را پی گرفت که با عنوان سازندگی و تعدیل اقتصادی شهره شدهاند. هاشمی در حالی سکان دولت را به دست گرفته بود که جنگ نه فقط ویرانیهایش را به جا گذاشته بود که کشور از تمام پیشرفتهای عمرانی که انقلابیون وعده تحققشان را داده بودند بواسطه جنگ بازمانده بود. در چنان وضعیتی هاشمی از یک سو بازسازی کشور و از سوی دیگر کاستن از هزینههای دولت را برای تخصیص بودجه بیشتر به هزینههای عمرانی در دستور کار قرار داد. سیاستی مبتنی بر کاهش یارانهها، کاهش ارزش پول ملی، افزایش مالیاتها، خصوصیسازی و کاهش تعداد کارمندان بخش دولتی که مخالفان زیادی داشت و با توجه به فشار اقتصادی که خواه ناخواه بر اقشار فرودست جامعه اعمال میکرد در عمل چنان که باید به ثمر ننشست. با این حال طی سالیان حتی منتقدان نیز انتقاد خود را متوجه نحوه اجرای آن سیاستها میدانند و در ضروری بودن اجرایشان تردید نمیکنند.
صبوری در برابر منتقدان و ایستادن در میانه نیروهای سیاسی از جمله ویژگیهای دیگری بود که بر رابطه آیتالله با نیروهای سیاسی از جناحهای مختلف تأثیر میگذاشت. چنین بود که اصلاحطلبانی که روزگاری در زمره تندروترین منتقدان هاشمی بودند و علیه او قلم میزدند خواهان بازگشتاش به عرصه مدیریت اجرایی کشور و جایگاه ریاست جمهوری شدند. امری که در سال 84 با وجود اتهام زنیهای رقیب ناشناختهای بهنام محمود احمدینژاد علیه هاشمی رفسنجانی محقق نشد و در سال 92 با ناباوری حامیان از رد صلاحیت او به پیروزی نامزدی منتهی شد که از حمایت هاشمی برخوردار بود و شعارش بر پایه اعتدالگرایی و میانه روی قرار داشت.
هاشمی در حالی نقطه کانونی اتحاد اصلاحطلبان، اعتدال گرایان و اصولگرایان میانه رو قرار گرفت که پس از انتخابات سال 88 و اعتراضاتی که به بازداشت گسترده معترضان و فعالان سیاسی انجامید بهعنوان خطیب یک نماز جمعه تاریخی در جایگاه واسطهای معتمد میان حاکمیت و مردم ایستاد و راهکارهای اساسی چون پایبندی همه به قانون، ایجاد فضای بحث برای جلب اعتماد مردم، آزادی زندانیان سیاسی و دلجویی از آسیبدیدگان را برای عبور از بحران پیش آمده مطرح کرد. 26 تیر 88 آخرین حضور هاشمی رفسنجانی در جایگاه خطیب جمعه تهران بود. پس از آن او بارها آماج حملات رسانهها و جریانهای سیاسی تندرو قرار گرفت، اما هاشمی همان قدر که مصلحت سنج بود، عافیت طلب نبود و با وجود همه تهمتها تا آخرین روزهای زندگی از نقد حاکمیت در دفاع از حقوق مردم باز نایستاد و حتی در گفتوگو با اصحاب رسانه و در حضور جمع فعالان سیاسی و مدنی بارها پای شنیدن تندترین انتقادات علیه عملکرد تاریخی خود نشست. از این روست که میانه روی را مکتب هاشمی میخوانند. اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
ارسال نظر