مزدک و فرزاد اعدام می شوند! / خودرو مسافربر ارابه شیطان بود

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از اواخر سال ۹۹ به دنبال شکایت یک زن جوان  آغاز شد.وی  که هراسان بود به  پلیس آگاهی ورامین رفت و از دو سرنشین یک پراید که او را آزار داده بودند شکایت کرد .

با این شکایت ماموران پلیس به ردیابی خودرو مورد نظر پرداختند. اما شواهد نشان می داد دو مرد شیطان صفت نقشه سیاه خود را با خودرو سرقتی اجرا کرده اند .

در حالی که تلاش برای ردیابی دو شیطان آغاز شده بود زن دیگری شکایت مشابه را مطرح کرد.

 وی نیز در پراید نقره ای در دام سیاه دو مرد  شیطان صفت گرفتار شده و مورد آزار قرار گرفته بود. در حالی که پلیس ردی  از دو شیطان به دست نیاورده بود در بهمن ماه سال ۱۴۰۰ دختر جوانی به پلیس پیشوا رفت و گفت در  دام سیاه دو مسافر بر نما گرفتار شده و مورد آزار قرار گرفته است .وقتی شمار شاکی ها به پنج  نفر رسید و آخرین زن همراه پسر خردسالش در دام گرفتار شده بود ماموران پلیس با اطلاعاتی که سومین شاکی به ماموران داده بود دو متهم  را بازداشت کردند.

ردیابی دو شیطان

 مزدک ۳۵ ساله و فرزاد ۲۸ ساله سعی داشتند با دروغگوهایشان مسیر رسیدگی به پرونده را به بیراه بکشند اما شاکی های پرونده در مواجهه حضوری آنها را شناختند و دستشان رو شد . به این ترتیب دو شیطان در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند .

در جلسه دادگاه دو شیطان چه گذشت؟

در آن جلسه شاکی ها یک به یک به تشریح ماجرا پرداختند و برای دو متهم حکم اعدام خواستند.

نخستین شاکی بیتا ۳۲ ساله بود. وی گفت: آن روز در نزدیکی پل بخشداری سوار یک پراید مشکی شدم تا به خانه مان بروم اما راننده و سرنشین آن پس از طی مسافتی به رویم چاقو کشیدند. فکر میکردم فقط  قصد سرقت دارند .به همین خاطر کیف پولم را به آنها دادم اما آنها به بیراهه رفتند و در یک بیابان مرا آزار دادند. به آنها التماس کردم و گفتم همسر و دو فرزند دارم .اما بی توجه به التماس هایم مرا شکنجه کردند .من برای آنها اشد مجازات می خواهم .

 دومین شاکی پریناز ۳۶ ساله بود .وی گفت همراه پسر ۴ ساله ام در  ورامین سوار پراید مشکی شدم .پس از طی مسافتی سرنشین خودرو شروع به صحبت با تلفن همراهش کرد.او می گفت قاچاقچی اعضای بدن است و اعضای بدن جدیدی را  برای قاچاقچی ها آورده است. من از شنیدن حرفهای  او خیلی ترسیدم و می خواستم فرار کنم. اما آنها به رویم چاقو کشیدند و مرا کتک زدند .راننده پسرم را داخل ماشین نگه داشت و سرنشین دیگر  مرا کشان کشان از ماشین پیاده کرد و به بیابان های پاکدشت بود. آنجا بی رحمانه مرا آزار داد .سپس راننده خودرو سراغم آمد و او نیز مرا آزار داد. آنها همچنین پول و طلا هایم را نیز از من گرفتند .آنها می‌گفتند از من فیلم سیاه گرفته اند که اگر به کسی حرفی بزنم فیلم را پخش میکنند .حتی تهدید کردند اگر از آنها  شکایت کنم اعضای خانواده ام را می کشند. سومین شاکی دختر ۲۸ ساله ای به نام شیما بود .وی گفت دوم مرداد ماه سال ۱۴۰۰ مانند هر روز  از شریف آباد  به  سمت پیشواز سوار یک پراید نقره ای شدم که دو سرنشین جوان داشت .آنها یک باره  به روی من چاقو کشیدند و مرا تهدید کردند. آنها مرا به سمت تپه‌های ایوانکی بردند و آزارم دادند. اما وقتی کنار موتور آب ایستادند تا دست و صورت شان را بشویند توانستم پلاک ماشین را بردارم و از آنها شکایت کنم .به این ترتیب آن ها بازداشت شدند.

 چهارمین شاکی زن ۲۲ ساله ای  افغان بود که دهم مرداد ماه سال۱۴۰۰ به دام افتاده بود .وی گفت: وقتی سوار پراید نقره ای شدم راننده و سرنشین که  ماسک  به صورت داشتند مرا به  بیابان های جلیل آباد بودند و آزارم دادند. اما مرد شرایطی دارم  که دیگر نمیتوانم پیگیری پرونده باشم. به همین خاطر رضایتم را اعلام  می کنم .

پنجمین شاکی نیز برای دو شیطان اشد مجازات خواست.

با پایان اظهارات شاکی ها  متهمان  پشت درهای بسته و غیرعلنی  به یک به دفاع پرداختند و جنایت کثیف را گردن گرفتند .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده مزدک و فرزاد را به اعدام محکوم کردند.

این حکم در شعبه 26دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد. به این ترتیب سایه مرگ روی سر دو شیطان قرار گرفت.

وبگردی