قادر در تهران جمال را کشت !

​​​به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از تابستان سال 1400 با گزارش یک درگیری مرگبار در محله وحیدیه تهران آغاز شد. در ادامه مأموران به محل اعزام شدند و مشخص شد  5 نفر از اتباع بیگانه که با هم نسبت فامیلی داشتند با یکدیگر درگیر شده‌اند و یک نفر با ضربه چاقو به گردنش جان باخته است.با دستور قضایی جسد مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم 20 ساله به نام قادر که در محل درگیری توسط پلیس دستگیر شده بود، به اداره آگاهی فرستاده شد.

اعتراف به قتل

قادر پس از حضور در اداره آگاهی و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل جمال با ضربه چاقو اعتراف کرد و گفت: من و جمال از دوران کودکی با هم دوست بودیم. روز حادثه پسرخاله‌ها و شوهرخاله‌ام به خانه ما آمدند و سر موضوعی با هم بحث‌مان شد که آنها به یکباره شروع به کتک زدنم کردند من در یک لحظه به آشپزخانه دویدم و باز هم آنها به من حمله کردند و در یک لحظه چاقوی آشپزخانه را برداشتم و برای نجات جانم ضربه‌ای بی هدف زدم که به جمال خورد و او فوت کرد. من قصد کشتن او را نداشتم.

پس از اظهارات صریح متهم و اظهارات شاهدان ماجرا و همین طور نظریه پزشکی قانونی و گزارش پلیس و بازسازی صحنه جرم تحقیقات تکمیل شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.در ابتدای جلسه دادگاه پدر مقتول به جایگاه رفت و گفت: متهم خواهرزاده من است اما او یکی از 10 فرزندم را از من گرفت و به همین خاطر برایش درخواست قصاص دارم. سپس مادر مقتول نیز همین درخواست را مطرح کرد و در ادامه همسر مقتول به جایگاه رفت اما قاضی به او گفت: شما نمی‌توانید برای قاتل همسرتان درخواست قصاص کنید اما در صورت مصالحه و دریافت دیه شما می‌‌توانید درخواست سهم کنید.

من قصدم کشتن پسردایی‌ام نبود

بعد از آن متهم به جایگاه رفت و با تکرار اظهاراتش در مراحل بازجویی عنوان کرد: من قصدم کشتن پسردایی‌ام نبود. او از برادر به من نزدیک‌تر بود و ما به هم خیلی نزدیک بودیم.

وی در تشریح ماجرای درگیری منجر به قتل نیز گفت: روز حادثه آنها مرا بشدت کتک زدند و من در یک لحظه به آشپزخانه رفتم و در حالی که گیج شده بودم و سرم پایین بود ضربه‌ای با چاقو بی هدف به اطراف پرت می‌‌کردم که از شانس بدم به جمال خورد. قاضی از متهم خواست تا صحنه جرم را در صحن دادگاه بازسازی کند که متهم با بازسازی صحنه نشان داد که در لحظه ضربه زدن چیزی را نمی‌دیده و چند ضربه چاقو را در بالای سرش پرتاب کرده که یکی از آنها موجب قتل مقتول شده است.  

پس از اظهارات متهم وکیل وی به جایگاه رفت و گفت: از آنجا که قتل محرز است، من نمی‌توانم هیچ دفاعی کنم و حرفی ندارم.

با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.