به گزارش رکنا ، رسیدگی به این پرونده از اواخر سال 98 و با شکایت‌های سریالی چند زن و دختر جوان مبنی بر آزار و اذیت از سوی دو مرد موتورسوار آغاز شد.

همه شاکی‌ها در تحقیقات پلیسی مدعی شدند در حالی که تنها سوار بر خودروهایشان در حال رانندگی در بزرگراه‌های شلوغ تهران بودند دو موتورسوار به بهانه‌ای خودروی آنها را متوقف کرده و پس از پیاده کردن آنها در فضای سبز حاشیه بزرگراه به آنها تعرض کرده‌اند.

بررسی‌های پلیسی نشان می‌داد قربانیان این حادثه زنانی بودند که یا به تازگی رانندگی یاد گرفته یا خودرو خریده بودند اما از آنجا که پلاک موتورسیکلت متهمان مخدوش بوده آنها نتوانستند پلاک موتورسیکلت را ببینند به‌همین خاطر پلیس برای شناسایی و ردیابی متهمان به بن‌بست رسید با این حال کارآگاهان پلیس اداره آگاهی با به کارگیری گشت‌های نامحسوس در بزرگراه‌های شهر تلاش خود را برای شناسایی متهمان ادامه دادند تا اینکه چندی قبل فردی در تماس با پلیس از درگیری زنی جوان با دو مرد موتورسوار در حاشیه اتوبانی در شرق تهران خبر داد و گفت که با کمک رهگذران توانسته‌اند یکی از متهمان را دستگیر کنند.

با این تماس بلافاصله مأموران به محل اعزام شده و در نخستین بررسی‌ها دریافتند مرد موتورسوار یکی از همان دو متهم پرونده تعرض به زنان است.

با انتقال متهم به دادسرا و تشکیل پرونده تحقیقات برای دستگیری نفر دوم نیز آغاز و در کمتر از چند روز همدست وی نیز شناسایی و بازداشت شد.

سرانجام صبح دیروز پرونده متهمان برای تحقیق و رسیدگی به شعبه 6 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

در حالی که هر 7 شاکی پرونده متهمان را شناسایی کرده بودند یک به یک در جایگاه قرار گرفته و به شرح ماجرا پرداختند.

یکی از شاکی‌ها که از دست متهمان نجات پیدا کرده بود در این باره گفت: من در اتوبان در حال رانندگی بودم که دو موتورسوار به من نزدیک شدند و گفتند ماشینم در حال آتش گرفتن است. من هم خیلی ترسیدم و کنار گاردریل توقف کردم اما به محض اینکه ایستادم آنها به من گفتند از ماشین دور شوم و از من خواستند به فضای سبز کنار اتوبان بروم من هم که ترسیده بودم به سمت فضای سبز رفتم اما این دو موتورسوار به سراغم آمدند و قصد تجاوز به من را داشتند که آنقدر از خودم مقاومت نشان دادم و داد و فریاد کردم که دو رهگذر متوجه شدند و به کمکم آمدند و یکی از متهمان را دستگیر کردند.

یکی‌ دیگر از شاکی‌ها نیز گفت: مدتی قبل یک ماشین شخصی خریدم تا با ماشین به محل کارم رفت وآمد کنم.

آخرین روزهای سال 98 بود و خیابان‌ها بسیار شلوغ؛ من از سر کار بر می‌گشتم و در اتوبان همت بودم که دو موتورسوار به من نزدیک شدند و گفتند ماشینم دود می‌کند و آتش گرفته است.

من هم خیلی ترسیدم آنها با هدایت دست من را به سمت گاردریل هدایت کردند تا کمک کنند اما وقتی از ماشین پیاده شدم گفتند به فضای سبز برو چون ممکن است ماشین منفجر شود اما وقتی وارد محوطه حاشیه اتوبان شدم من را مورد آزار و اذیت قرار دادند و فرار کردند.

من خودم را به سختی به کلانتری رساندم و بعد هم به پزشکی قانونی فرستاده شدم که تعرض به من مورد تأیید قرار گرفت. از آن شب تا الان یک لحظه نتوانستم راحت بخوابم و با آرامش زندگی کنم آینده و جوانی‌ام نابود شد. خانواده‌ام دچار مشکلات بسیاری شده‌اند و به‌همین خاطر درخواست اشد مجازات برای این دو متهم را دارم.

دختر جوان با اشاره به یکی از متهمان گفت: این فرد متأهل است من وقتی خانواده‌اش را در دادسرا دیدم تعجب کردم.

او زنی جوان و زیبا و نوزادی 10 ماهه دارد پدر و مادرش افراد محترمی هستند و خودش نیز 32 ساله و تحصیلکرده است و در یک آزمایشگاه پزشکی کار می‌کند. من نمی‌دانم چرا چنین کاری کرده است.

اوهم زندگی ما هم زندگی پدر و مادر پیرش و زن و فرزندش را نابود کرد.

در ادامه جلسه متهم اول در جایگاه قرارگرفت و گفت: این زن دروغ می‌گوید من اصلاً تا حالا او را ندیده‌ام اعترافاتی که در اداره آگاهی و دادسرا داشته‌ام مربوط به 6 زن دیگر بود. شاید دوستم به این زن تعرض کرده باشد.

پس از پایان دفاعیات این متهم با توجه به اتمام زمان جلسه دادگاه، رسیدگی به اتهامات همدست وی به جلسه بعد موکول شد.