گروه حوادث Accidents رکنا: هیچ گاه نمی‌توانستم روزی را تصور کنم که یک «زالوی شیطان Evil صفت» به همین راحتی مرا فریب بدهد و زندگی و آینده ام را به  تباهی بکشد. امروز آن قدر دچار صدمه‌های روحی و روانی شدیدی شده ام که زندگی ام از حالت طبیعی خارج شده است و همواره بغض وحشتناکی گلویم را می‌فشارد و کابوس‌های هولناک رهایم نمی‌کند. دیگر حتی از نگاه کردن به صفحه‌های اینستاگرام Instagram و تلگرام Telegram وحشت دارم...
دختر جوانی که قطرات اشک پهنای صورتش را پوشانده بود و سعی می‌کرد با پنهان کردن لرزش دستانش بر اضطراب خود غلبه کند با طرح شکایتی در پلیس Policeآگاهی گفت: جرات نگاه کردن به چشمان پدر و مادرم را ندارم و از بازگوکردن ماجرای تلخی که برایم رخ داده است، وحشت دارم چرا که می‌ترسم آن‌ها  دچار «شوک» شوند و خدای ناخواسته حادثه Incident تلخ دیگری رخ دهد. من آن قدر سریع و به راحتی و تنها براساس یک کنجکاوی ساده به دام آن زالوی کثیف افتادم که هنوز هم از این ماجرا حیران و مبهوت مانده ام.دختر جوان درحالی که  اظهار می‌کرد از یادآوری آن حادثه تلخ وحشت دارم، ادامه داد: بعد از آن که تحصیلات دانشگاهی ام به پایان رسید، اوقات بیشتری را در شبکه‌های اجتماعی تلفن همراه می‌گذراندم، در واقع این کار به سرگرمی اصلی زندگی ام تبدیل شد. از دیدن تصاویر و مطالب زیادی در صفحه اینستاگرام لذت می‌بردم به همین خاطر صفحه‌ای برای خودم تشکیل دادم و تصاویری در آن به اشتراک گذاشتم. در این روزها بود که فردی در همین شبکه با من ارتباط برقرار کرد و مدعی شد تصاویر من در یک کانال فرعی دیگر و به نام فرد دیگری منتشر شده است. ابتدا اهمیتی ندادم و آن را باور هم نکردم ولی آن فرد ناشناس عکسی از صفحه مورد ادعایش که با تصاویر من در شبکه تلگرام وجود داشت ، برایم ارسال کرد. درحالی که هنوز متعجب بودم چرا صفحه جعلی با تصاویر من تشکیل شده است، آن فرد ناشناس پیام دیگری فرستاد و ادعا کرد فردی که این صفحه جعلی را درست کرده است، می‌شناسد. او سپس شماره تلفنی برایم ارسال کرد و گفت می‌توانی با این شماره تماس بگیری و از خودش سوال کنی که منظور و هدفش از این کار چه بوده است؟ باز هم سعی کردم بی خیال موضوع شوم اما یک کنجکاوی ساده رهایم نمی‌کرد، این بود که با آن شماره تماس گرفتم ولی در کمال تعجب فردی که تلفن را پاسخ داد همان فرد ناشناسی بود که شماره تلفن را در اختیارم گذاشته بود. او در حالی که سعی می‌کرد مودبانه با من برخورد کند چند بار عذرخواهی کرد و با تعریف و تمجید بسیار از من ، مدعی شد که قصد داشته از این طریق شماره تلفن مرا به دست بیاورد.او خود را «دی جی» معروفی معرفی کرد که ساکن تهران است و گفت می‌خواهد برای به اجاره واگذار کردن منزلشان در منطقه‌ها شمیه به مشهد سفر  کند. چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت و گفت وارد مشهد شده و قصد دارد مرا ملاقات کند و هدیه‌ای را که برایم تهیه کرده به من  بدهد. ابتدا مخالفت کردم ولی با اصرارهایش کنجکاو شدم که او را ببینم. شب بود که سوار خودروی آن جوان ناشناس شدم وقتی فهمیدم از شهر خارج می‌شود جیغ کشیدم اما دیگر دیر شده بود و او با تهدید مرا به بیابان‌های حاشیه جاده کشاند و ...برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

این اخبار را از دست ندهید:

تجاوز به زن جوان داخل پراید / الناز 10 شب بود که از محل کارش خارج شد و ...

اقرار بی شرمانه یک مرد به ارتباط پنهانی با زن شوهر دار

گروگان گرفتن خانواده 5 نفره ایرانی در استانبول ترکیه / وقتی فهمیدم می خواهند ما را بکشند آنجا را به آتش کشیدم و ...+ فیلم

فرار از مرگ افراد خوش شانس در ثانیه آخر + این فیلم را حتما ببینید

یک پسر جوان در مسابقه چک زنی از هوش رفت + فیلم

ارواح درختی سبز را در چند ثانیه خاکستر کردند!+ فیلم و عکس

شب که شد شوهرم را با دارو خواب کردم و اکبر را به خانه آوردم و ...+ عکس

از دو جوان خواستم تا مزاحم زنم را ادب کنند و حالا او شاکی ما شده است!

وقتی فهمیدم از شهر خارج شد، جیغ کشیدم اما دیگر دیر شده بود و او با تهدید مرا ...

تن دادن به خواسته های زشت کیارش / دختر جوان در شب بارانی سوار ماشین خارجی شد و ...

 

وبگردی