این زن در باره ماجرای زندگی‌اش به قاضی Judge دادگاه خانواده تهران گفت: شش ماه پیش بود که به عقد محمود درآمدم. آن زمان چند سالی می‌شد که شوهرم را از دست داده بودم. برای همین وقتی با محمود آشنا شدم تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم تا در این سال‌های آخر عمرم تنها نمانم، اما از وقتی زندگی‌ام با محمود آغاز شد، همیشه در سختی و عذاب بودم. این مرد در این سن و سال همچنان مشکوک و بدبین است و اجازه نمی‌دهد حتی از خانه بیرون بروم. اجازه نمی‌دهد مردی را ببینم. حتی اگر آشنا باشد. مرتب شک می‌کند و می‌خواهد از همه کارهایم سر در بیاورد. در این سن و سال تصور می‌کند که ممکن است به او خیانت Cheat کنم. از رفتارهایش شوکه شده‌ام. برای همین دیگر نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم. من با او ازدواج کردم تا آرامش داشته باشم، نه این‌که هر روز در عذاب و استرس باشم.

در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من مرد باغیرتی هستم و این ربطی به شکاکی و بدبینی ندارد. غیرت و مردانگی همیشه در من وجود داشته و حتی در این سن و سال هم فراموشم نشده است. برای همین دوست ندارم همسرم هر وقت دلش خواست به بیرون از خانه برود و با هرکه دوست داشت صحبت کند، اما رودابه این موضوع را درک نمی‌کند و مرتب مرا عصبانی می‌کند. برای همین من هم دیگر نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم.

در پایان وقتی تلاش‌های قاضی برای منصرف کردن این زوج از جدایی بی‌نتیجه ماند، رسیدگی به این پرونده به جلسه آینده موکول شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

 

وبگردی