به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از 3 سال پیش با آتش‌سوزی یک کارگاه خیاطی در نعمت آباد آغاز شد. در جریان این آتش‌سوزی دو نفر از افرادی که داخل کارگاه بودند به سبب شدت سوختگی به بیمارستان منتقل شدند اما ساعاتی بعد یکی از آنها که زن جوانی به‌نام نسترن بود فوت کرد. 3 نفر دیگر هم با سوختگی‌های سطحی به‌صورت سرپایی درمان شدند.

پس ‌از آن مأموران انتظامی و آتش‌نشانی با حضور در محل، علل حریق را مورد بررسی قرار دادند.
در ادامه صاحب کارگاه که سعید نام داشت و بشدت سوخته بود در توضیح ماجرا گفت: من این کارگاه را با دوستم رضا به‌صورت شراکتی راه‌اندازی کردیم. مدتی بعد رضا از همسرش جدا شد و حال روحی خوبی نداشت من برای اینکه حال و روزش بهتر شود او را با نسترن که از کارگران خیاطی‌ام بود آشنا کردم.آنها چندباری همدیگر را دیدند و باهم صحبت کردند و بعد به هم علاقه‌مند شدند. پس از آن رضا او را به عقد موقت خود درآورد مدتی بعد هم به خاطر عشقی که به نسترن پیدا کرده بود از او خواست به عقد دائم وی دربیاید اما نسترن مخالفت کرد و گفت تو شوهر مناسبی برای من نیستی این درحالی بود که رضا در همین چند ماه آشنایی برای او مقدار زیادی طلا خریده و همه مخارجش را تقبل کرده بود.
صاحب کارگاه در ادامه افزود: پس از مخالفت نسترن، رضا خیلی ناراحت شد و از من خواست تا واسطه شوم و نسترن را راضی کنم تا با او ازدواج کند. روز حادثه من هر دو آنها را به کارگاه دعوت کردم تا بتوانم کار خیری انجام دهم. اما نسترن گفت که حاضر نیست با رضا ازدواج کند در همین موقع رضا آنقدر عصبانی شد که ظرف بنزینی را که همراه خودش آورده بود روی نسترن و من ریخت و از آنجا که بخاری کارگاه روشن بود، یکدفعه همه جا آتش گرفت و این‌طور شد که ما سوختیم.
چند روز پس از اظهارات صاحب کارگاه او نیز براثر شدت سوختگی جان باخت. این درحالی بود که مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری رضا آغاز کرده بودند اما او متواری شده بود.

پلیس در مرحله بعدی به سراغ 3 مجروح دیگر این ماجرا رفت و آنها را مورد بازجویی قرار داد که هر 3 نفرشان حرف‌های سعید را تأیید کردند. در حالی که هیچ سرنخی از رضا به دست نیامده بود، پرونده به شعبه 11 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و رسیدگی به این پرونده به‌صورت غیابی برگزار شد. اولیای دم نسترن و سعید که در دادگاه حاضر شده بودند برای متهم فراری درخواست قصاص کردند. سپس 3 شاکی دیگر که دچار سوختگی شده بودند به جایگاه رفتند و درخواست دیه از متهم را مطرح کردند. بعد از آن هم وکیل تسخیری متهم در جایگاه حاضر شد و با توجه به اینکه موکلش غایب بود درخواست کرد که رسیدگی به بعد از بازداشت متهم موکول شود.
اما با توجه به اینکه سه سال از ماجرا گذشته و متهم بازداشت نشده بود، هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به شکایت اولیای دم و سایر مدارک به دست آمده به دو بار قصاص و پرداخت دیه در حق مجروحان حادثه و حبس محکوم کردند.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی