پرستار جوان : کرونا جان مادر و پدرم را گرفت / با اکسیژن هم به سختی نفس می کشیدم

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، آسان نیست عزیزترین های زندگی پرپر شوند اما جای دیگری به نجات هموطنان مشغول باشی... آسان نیست کمکی از دستت بر بیاید اما رهایی جمعی را به نجات عزیزانت ترجیح دهی... نادم، پرستار گیلانی اما در بیمارستان ماند و به نجات بیماران کرونا پرداخت و در یک هفته عزیزترین های زندگی اش را از دست داد... او بدون آن که از پدر و مادرش خداحافظی کند آنها را به خاک سپرد.

رسیدگی نادم، پرستار گیلانی به پدر و مادرش شهره بود. او در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا روزهای کرونایی خود را تعریف می کند. نادم هم به کرونا مبتلا شده است و تاکید می کند: از ابتدای شیوع کرونا تا آخر پیک اول در کشیک پرستاری بیمارستان شهید انصاری بودم. در بخش کرونا و زمانی که کشیک نبودم در بخش پشتیبانی کرونا بودم. از 15 اسفند در بخش کرونا بودم تا پایان اردیبهشت کاملا در بیمارستان شهید انصاری بودیم.

راهی برای رهایی نیست

نادم می افزاید: سن مادر و پدرم بالا بود. سه روز از فوت پدر و مادرم گذشته بود و با توجه به شرایط بیمارستان، دوباره رفتم سرکار. هفته بعد از پدرم، مادرم را از دست دادم. یعنی بعد از هفتم پدرم و سوم مادرم دوباره به بیمارستان رفتم. تجربه تلخی است که کسی یا خانواده اش درگیر این خانواده شود. ولی بعضی اوقات به آنهایی که ماسک نمی زنند می گویم شما هم می خواهید کووید-19 را تجربه کنید؟ هیچ کسی باور نمی کند خودش درگیر کرونا می شود ولی وقتی این بیماری را می گیرد، به سختی می تواند آن را پشت سر بگذارد. وقتی کسی کرونا می گیرد متوجه می شود که راهی برای رهایی نیست.

آخرین لحظه ها کنار پدر و مادرم نبودم

این پرستار که 8 ماه است پدر و مادرش را در اثر کرونا از دست داده است، می گوید: ممکن است که خیلی ها بگویند پدر و مادرها که پیر می شوند از دست دادن شان راحت است اما پدر و مادر آنقدر عزیز و گرانقدر هستند که این حرف را نمی توان گفت رفتن شان آسان است. من دائم در بیمارستان مشغول رسیدگی به بیماران کرونا بودم که پدر و مادرم را از دست دادم. به من گفتند پدرتان شرایط آی.سی.یو دارد و وضعیتش معمولی است. من به سرکار برگشتم و در بخش کرونا کارم را شروع کردم. نزدیک ظهر بود که به من خبر دادند پدرتان شرایطش خوب نیست وقتی به بیمارستان پدرم رسیدگی فوت کرده بود. دوست دارم که دوباره آنها را ببینم و می گویم اگر به آنها رسیدگی نکردم و لحظه های آخر پیش شان نبودم از من بگذرند و برایم دعا کنند. من در زمان کرونا با رعایت پروتکل های بهداشتی به آنها رسیدگی می کردم. مادرم مشکلات مغزی داشت و سال ها بستری بود.

نادم پرستار گیلانی

روزهای سخت کرونایی یک پرستار

او با بیان این که من هم در تیرماه درگیر کرونا شدم، می گوید: 5 تیر من حس کردم دنده هایم درد می کند. آزمایش هایم مثبت شده بود. دو هفته به شدت تب داشتم و خانواده از من دل بریده بودند و فکر می کردند که شرایطم خوب نیست. من تا یک ماه و نیم شرایط عادی نداشتم. کرونا وحشتناک است. امیدوارم کسی این بیماری فوق العاده سنگین را تجربه نکند. البته بعضی از نظر معده یا بویایی مشکل پیدا می کنند. آنها بیماری شان به سختی بیمارانی نیست که از ریه درگیر کرونا می شوند. من شرایط رفتن به آی.سی.یو را پیدا کردم اما خانواده ام مقاومت می کردند و اجازه ندادند که به آی.سی.یو بروم. آن روزها با اکسیژن هم به سختی نفس می کشیدم. اگر من به کرونا مبتلا شدم به دلیل آن که با بیماران زیادی در ارتباط بودم و در محیط بیمارستانی بودم. مشخص است فاصله ها اگر رعایت می شد، پرستارها کمتر درگیر بیماری کرونا می شدند.

کرونا کار خودش را می کند

او می گوید که متشکر دولت است چون با جامعه پرستاری همراهی کرده اند و می افزاید: اگر اوایل شیوع کرونا سختگیری های کم دولت کم به دلیل نداشتن آمادگی مردم بود. مردم هم باید شرایط شان آماده باشد. بعضی وقت ها ترس ها با گذر زمان از بین می رود و بیماری عادی می شود اما کرونا کار خودش را می کند. بعد دیدیم دولت با توجه به شرایط سختگیری هایشان بیشتر شد. زندگی مردم سخت شده و درآمدهایشان کم، اما سختگیری ها برای سلامتی شان حفظ شود.

رفتار عجیب کرونا

نادم می گوید: کرونا عجیب است و این حدس به وجود می آید که بیماری های آینده همه شان مانند کرونا عجیب هستند. ولی خودم به عنوان کادر درمانی می گویم که ویروس انتشار می شود و جهش سلولی و ژنتیکی باعث می شود که رفتار ویروس تغییر کند. شدت بیماری کرونا و میزان ابتلا به آن باعث شده که برخی فکر کنند بیماری های آینده عجیب و غریب باشد. آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.

وبگردی