گفتگو با حوا دختر 10 ساله که از دهان گاندو نجات پیدا کرد ؟/ تمساح 6 متری دست او را کند! +عکس

به گزارش حوادث رکنا ، حوا رئیسی دختر 10 ساله سیستانی دست راست خود را در جدال با گاندو از ناحیه کتف از دست داد.

بخشی از این گفتگو را بخوانید:

* داشتم کنار رودخانه لباس می‌شستم. یکدفعه دیدم چند نفر پاهایم را گرفته‌اند و هی می‌کشند. فکر کردم دارند با من شوخی می‌کنند. به آن‌ها گفتم چرا پاهایم را می‌کشید، بگذارید کارم را انجام دهم. بین حرف‌هایم، روی آب را نگاه کردم. یکدفعه تمساح را دیدم که دهان بزرگش را باز کرده و به سمتم حمله‌ور شده بود. قصد داشت گردنم را بگیرد و مرا به درون رودخانه بکشد. اگر می‌گرفت، حتما کشته می‌شدم.

* من هم برای این‌که پوزه‌اش به گردنم نرسد، روی زمین خوابیدم، طوری که گردنم به زمین چسبید و تمساح به‌جای آن، دستم را میان دندان‌های تیزش گرفت. با همان حال، با صدای بلند داد زدم و به خواهرانم گفتم تمساح مرا خورد، تمساح مرا خورد. خواهرانم به سمتم آمدند و با سنگ شروع به زدن تمساح کردند و بعد از آن، پاهایم را گرفتند و به سمت ساحل کشیدند. از یک طرف تمساح با دندان‌هایش دستم را می‌کشید و از طرف دیگر، خواهرانم پاهایم را محکم می‌کشیدند تا تمساح نتواند مرا به داخل رودخانه ببرد. در همان حال که جیغ می‌زدم، علی پسر عمه‌ام به کمکم آمد.

علی، پسرعمه ۱۴ ساله حوا، علت حمله تمساح را کمبود آب می‌داند و می گوید:

* در روستای مولاآباد کشاری شهرستان سرباز آب خیلی کم است. گاهی حتی تا یکی دو ماه آب نداریم. به‌خاطر همین کمبود آب، مردم مجبور هستند برای برداشت آب یا شستن ظروف یا لباس‌های‌شان به حاشیه رودخانه که زیستگاه گاندو است، بروند. روز جمعه ۲۸ تیرماه، ساعت ۵ بعد از ظهر به همراه حوا دختردایی‌ام و سه نفر از خواهرانش به رودخانه رفتیم تا آب بیاوریم.

* حوا به حاشیه رودخانه رفت و خواهرانش هم که همگی کم‌سن و سال هستند، مشغول بازی شدند. من حواسم جای دیگری بود که یکدفعه با صدای کمک و داد و بیداد به سمت بچه‌ها برگشتم. همه می‌گفتند گاندو حمله کرد، گاندو حمله کرد.

* اول فکر کردم شوخی می‌کنند، اما وقتی روی آب را نگاه کردم، متوجه شدم پر از خون است. به حوا که نگاه کردم، دیدم تمساحی تقریبا شش متری، او را به دندان گرفته است و می‌خواهد او را به داخل رودخانه بکشد. خواهرانش هم تلاش می‌کردند تا حوا را نجات دهند. با این‌که به‌شدت ترسیده بودم، اما به آب زدم و حوا را محکم گرفتم تا او را از دهان گاندو بیرون بکشم.

* گاندو از یک طرف حوا را می‌کشید تا او را ببرد، من هم از طرف دیگر حوا را محکم گرفته بودم و می‌کشیدم تا از بین دندان‌های حیوان خارج شود. دختر دایی‌ام، با این‌که دستش خونریزی داشت و به‌شدت درد می‌کشید، اما هنوز به هوش بود و می‌دید که گاندو تلاش می‌کند تا او را به زیر آب ببرد.

* زور گاندو خیلی زیاد بود، اما وسط تلاش‌هایم برای نجات دختردایی‌ام، نمی‌دانم چطور شد که گاندو یکدفعه دست حوا را رها کرد و رفت. دستش به‌شدت آسیب دیده بود و خونریزی داشت. خانواده‌اش را در جریان گذاشتم و بعد او را به‌سرعت به درمانگاه درگس بردیم، اما شدت جراحاتش به‌حدی بود که گفتند باید به بیمارستان منتقل شود و برای همین او را به بیمارستان امام علی چابهار منتقل‌کردیم.

* حالا نمی‌دانیم با وضعیت پیش‌آمده چه کنیم و چه آینده‌ای در انتظار حواست. هم ما و هم پدر و مادرش نگران آینده او هستیم.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

خبرنگار ایرنا در زاهدان

وبگردی