حادثه پلاسکو، چه بر سر بازار آورد؟ / قبل از ریزش ساختمان به مغازه داری اصرار کردم بیرون بیاید اما...

واحدهای تولیدی مجتمع پلاسکو پایتخت به صورت ۱۰۰ درصد، پوشاک داخلی تولید می‌کردند و ارزش اجناس هر واحد تولیدی به طور میانگین، حدود ۲۰۰ میلیون تومان بوده است
لباس‌های مجلسی و لباس عروس‌، پشت ویترین ایستاده‌اند. مردی حباب‌های اسباب بازی را در هوا می‌فرستد و زن‌ها در کوچه برلن، روی قیمت لباس‌های راحتی، چانه می‌زنند. چراغ‌های لاله زار، سیاهی جمعه را روشن نگه داشته‌اند و دستفروش‌ها، کنار کوچه‌ها بساط کرده‌اند. اما به فاصله تنها چند قدم از بازار زنده، دنیای دیگری جریان دارد. ون‌های انتظامی سپری را برای جلوگیری از ورود مردم به محدوده حادثه Incident ساخته‌اند و در گوشه‌های مختلف، عده‌ای دور مردان سپید موی جمع شده‌اند و به روایت آن‌ها، از خاکستر شدن سرمایه هایشان گوش می‌دهند. پسرکی نوجوان، به نرده‌ای در نزدیکی ایستگاه متروی سعدی تکیه زده و با حسرتی عمیق در چشم هایش، به دود سفیدی که از دوردست از بالای جرثقیل‌های بزرگ بلند می‌شود، چشم دوخته است. سبزی چشم‌هایش در کاسه قرمز خون و اشک نشسته و با بغضی در صدایش می‌گوید:«شهر قدس زندگی می‌کردم. سه ماه است که تهران کار پیدا کرده‌ام و اینجا آمده ام. ماهی 900هزار تومان می‌گرفتم. اما حالا همه مغازه‌مان سوخته است. صاحب مغازه هم تلفنش خاموش است و نمی‌دانیم چه بر سرمان می‌آید.» کارگر 19 ساله، یکی از 2 هزار کسبه و کارگری است که در پلاسکو مشغول کار بوده‌اند، او از پنجشنبه شب از تنهایی‌اش به گوشه خیابان جمهوری پناه آورده است. صدای اذان ظهر جمعه که در خیابان‌های سرد حادثه زده می‌پیچد، اشک از چشم‌هایش فرو می‌ریزد. مرد جوان کنار او نیز به حرف می‌آید:«من عمویم، نگهبان پلاسکو است. دیشب عکس و پیام می‌فرستاد، اما دیگر خبری از او نداریم.» کمی آن طرف تر، مردی بلند بلند فریاد می‌کشد، راهش را از میان مأموران و سربازان باز می‌کند و به سمت محل حادثه می‌دود. مرد جوان دیگری، از مأموری می‌پرسد:«من مغازه‌ام کنار پلاسکو است. می‌خواهم فقط بفهمم ما چه بلایی سرمان آمده، کی اینجا باز می‌شود؟» پاسخ 10 روز دیگر را که می‌شنود، آشفته‌تر می‌شود، بر سرش می‌زند و عصبی در خیابان این طرف و آن طرف می‌رود. پسر جوان دیگری، رد اشک روی گونه‌هایش جا انداخته و برای آدم‌هایی که دورش جمع شده‌اند، توضیح می‌دهد:«من پسر خاله‌ام دیروز صبح که شنید مغازه‌ها آتش گرفته، گفت مالم که سوخت، لااقل بروم آلبوم چک هایم را بردارم. سریع خودش را به ساختمان رساند، پلاسکو فرو ریخت، همان جا ماند.» بجز 600 میلیارد تومان جنسی که در داخل ساختمان 54 ساله بوده است، حکایت چک‌های برگشتی نیز به تراژدی دلخراش‌ترین حادثه سال، اضافه شده است. اما در میان جوان‌هایی که بی‌تابی می‌کنند، مردی سپید موی، با خطوط عمیقی روی پیشانی، در گوشه‌ای از خیابان جمهوری ایستاده و با صدایی آرام چنین روایت می‌کند:«33 سال است که اینجا مغازه دارم. خود مغازه فقط حدود 3 میلیارد تومان پولش می‌شود. هنوز نمی‌توانم حساب کنم چقدر خسارت خورده ام.»

حادثه پلاسکو، چه بر سر بازار آورد؟

ساختمان پلاسکو به‌عنوان نخستین بنای بلند تجاری در 16 طبقه، طی سال‌های 1329 تا 1341 در مرکز تهران بنا و در دهه‌های آینده، به نبض بازار پوشاک تبدیل شد. این بنا در آن زمان، دو آسانسور داشت و نمادی از ظهور دورانی جدید در تهران سنتی و ورود به عصر مدرن پاساژها و مال‌ها به شمار می‌رفت. حبیب‌الله القانیان، سازنده این ساختمان، بعد از سال 1350 برج‌های آلومینیوم و پلاسکو را به هژبر یزدانی واگذار کرد و بعد از انقلاب نیز، این ساختمان به بنیاد مستضعفان رسید. تا پیش از روز تلخ سی‌ام دی ماه، 560 واحد تجاری در این ساختمان فعالیت می‌کردند که قیمت هر کدام از آن‌ها، میلیاردی بوده است. اما آتش برجی را که بیش از نیم قرن در بازار تهران پول و خاطره ساخته بود، به کام خود کشید و بجز مرگ، داغ هزار و 500 میلیارد تومانی بر دل صاحبان کسب و کار گذاشت. صاحب دکه‌ای مطبوعاتی که سر کوچه برلن قرار گرفته است، می‌گوید:«دیروز اینجا پر بود از زن و بچه‌هایی که برای مردشان ناله می‌کردند و می‌گفتند تازه با قرض و وام مغازه گرفته و شروع به کار کرده بودند. حالا همه چیزشان سوخت.»

اندازه بازار صنایع نساجی ایران، 25 هزار میلیارد تومان می‌شود که 17 هزار میلیارد تومان از آن را بازار پوشاک تشکیل می‌دهد. از این میزان، تنها 2 هزار میلیارد تومان جنس برای شب عید، در پلاسکو انبار شده بود که در آتش، سوخت. مطالعات وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان می‌دهد که در حال حاضر، حدود ۵۵۰ هزار نفر در صنعت پوشاک شاغل هستند و امکان افزایش اشتغال تا ۱.۵ میلیون نفر نیز وجود دارد. بر اساس برآوردهای غیررسمی و اطلاعات اتاق اصناف ایران، حدود دو تا 4 هزار فرصت شغلی نیز دود شده و به هوا رفته است. مردی که در انتهای کوچه برلن، لباس‌هایش را مقابل یک مشتری پهن کرده است، می‌گوید:«من فکر می‌کنم اشتغال بیشتر از صد یا دویست هزار نفر به اینجا وصل بوده است. فقط که بحث مغازه‌ها نیست، خیلی از واحدها تولیدی بودند و خیلی‌ها با اتکا به آن‌ها، کار می‌کردند.» واحدهای تولیدی مجتمع پلاسکو پایتخت به صورت ۱۰۰ درصد، پوشاک داخلی تولید می‌کردند و ارزش اجناس هر واحد تولیدی به طور میانگین، حدود ۲۰۰ میلیون تومان بوده است.

کنار خیابان لاله زار، عده‌ای مرد دور هم جمع شده‌اند و یکی از آنها با صدایی که به سختی از گلو بیرون می‌آید، می‌گوید:«فقط دو میلیارد تومان پارچه برای شب عید آنجا گذاشته بودیم. خانواده آقای ناظمی، دیروز آمدند و تا دیدند همه چیزشان در آتش سوخته است، همان جا غش کردند و آنها را بردند بیمارستان. بیچاره شدیم.»
بر اساس گزارش بانک مرکزی، پوشاک و کفش 4.5 درصد از هزینه سالانه خانوارها را به خود اختصاص می‌دهد و خانواده‌های شهری، به طور میانگین سالانه حدود یک میلیون و 600 هزار تومان برای پوشاک هزینه می‌کنند. حالا در نخستین روزهای بهمن ماه ابوالقاسم شیرازی، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک نیز از آسیب جدی به بازار تأمین پوشاک شب عید خبر داده و گفته است:«روز شنبه ستادی برای رسیدگی به اوضاع بازار شب عید تشکیل می‌شود.»


بیمه، می‌تواند مالباختگان را نجات دهد؟

مردم گاهی برای سرک کشیدن به حادثه، نزدیک ماشین‌هایی می‌شوند که دور تا دور خیابان‌ها و کوچه‌های منتهی به پلاسکو، پارک شده‌اند. گاردهای میله‌ای کنار خیابان، به خاطر هجوم جمعیت، کنده شده و روی زمین افتاده‌اند. اما بجز سرک کشیدن‌ها به منطقه ممنوعه، زندگی عادی، خرید و فروش در بازار جریان دارد و همین تناقض مرگ و زندگی و کار و دود شدن سرمایه را، به نمایش می‌گذارد. در گوشه‌ای از خیابان لاله زار، راننده یکی از جرثقیل‌های امداد برای رفع خستگی ایستاده و می‌گوید:«خیلی‌ها را دیدم که 7، 8 میلیارد ضرر کرده‌اند. الان بسته‌اند، اما کنار مغازه‌های آبمیوه فروشی، یکی از فروشنده‌ها نشسته که از دیشب تا به حال، دانه به دانه همه موهایش را کنده است. زندگی مردم دود شد. بیشترشان هم بیمه نبودند.» از دو روز پیش، اخبار مختلفی از وضعیت بیمه شنیده می‌شود. بر اساس اعلام مدیرعامل بیمه ایران، از مجموع 560 واحد صنفی، تنها 100 واحد بیمه بوده‌اند. علی فاضلی نیز اعلام کرده است حدود یک پنجم مغازه‌ها، بیمه داشته‌اند. البته یکی از موسپیدانی که مالش را در آتش باخته است، با نفس‌های بریده می‌گوید:«این اخباری که اعلام می‌شود فقط برای بیمه ایران است، هنوز درست نمی‌توان گفت. مثلاً من خودم بیمه آسیا داشتم.» برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد تأمین اجتماعی در کل، 16 هزار میلیارد تومان سرمایه دارد و حالا با آسیبی که برآورد اولیه آن 1500 میلیارد تومان است، دچار بحران می‌شود. دود آتشی که در چشم و جان کارگران آن رفته است، سوی دیگری از این حادثه تراژیک است. حسین حبیبی، بازرس کانون عالی شوراهای اسلامی کار ایران می گوید در صورت بروز هر گونه حادثه، تمام کارگران حادثه دیده باید تحت پوشش و حمایت‌های بیمه‌ای قرار گیرند.در صورتی که احیاناً کارگری در این اتفاق ناگوار دچار حادثه شده باشد، کارفرما علاوه بر پرداخت ۲۳ درصد حق بیمه خود، باید سهم ۳ درصدی بیمه بیکاری را نیز پرداخت کند.» پلاسکو، سازه‌ای 16 طبقه که 0.6 درصد از کل اشتغال پوشاک ایران را سخت و استوار، در سیطره خود داشت، دود شد و به هوا رفت و از تمام نوستالژی‌ها، غمگین‌ترین تراژدی زمستان را بر جای گذاشت.
یکی از آتش‌نشانان حاضر در این عملیات، چنین روایت می‌کند:«قبل از اینکه ساختمان بریزد، به یک فروشنده که آنجا بود، مدام اصرار کردم بیرون بیاید. قبول نکرد. گفت مغازه‌ام که بسوزد، همه زندگی‌ام می‌رود. می‌خواهم خودم هم همین جا بمیرم.»برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

ایران

وبگردی