این عروس و داماد لباس های همدیگر را می پوشند ! / مادر شیوا از پلیس کمک خواست !
حوادث رکنا: عکس اول تصویر چند سال پیش دخترم شیواست و عکس دوم را چند وقت پیش از او گرفتم وقتی برای چندمین بار گمش کردم و گوشه خیابان بیهوش پیدایش کردم.
به گزارش رکنا، اداره فقدانی های پلیس آگاهی اداره ای است که مراجعه کنندگانش عمدتا با ذهنی لبریز از اندوه و پشیمانی به آن قدم می گذارند و در تمام لحظات تشکیل پرونده این سوالات که چرا بیشتر به او محبت نکردم؟ چرا بیشتر به او توجه نکردم؟ چرا نتوانستم از اعضای خانواده ام محافظت کنم؟ مگر چقدر زندگی با من سخت بود که خیابان را به جای سقف خانه من انتخاب کرد؟ لحظه ای رهایشان نمی کند.
باز هم مثل روزهای قبل وارد اداره فقدانی ها می شوم و نگاهم می چرخد دور اتاق برای پیدا کردن سوژه تازه ای برای مصاحبه و نوشتن. این بار به سمت پیرزنی می روم که روبه روی افسر پرونده نشسته و توی کیفش دنبال چیزی می گردد. به آنها که می رسم دو عکس را از کیفش خارج می کند و روی میز در مقابل افسر پرونده می گذارد و می گوید:
جناب سروان باورتان می شود هر دوی این عکس ها یک نفر هستند؟
عکس اول تصویر چند سال پیش دخترم شیواست و عکس دوم را چند وقت پیش از او گرفتم وقتی برای چندمین بار گمش کردم و گوشه خیابان بیهوش پیدایش کردم. می بینید مواد روانگردان شیشه با دخترم چه کرده ؟ از آن زیبایی و طراوت چیزی جز این چهره لاغر و چروکیده باقی نمانده است.
از پیرزن می خواهم تا در مورد دخترش برایم بگوید. پیرزن با حسرت به عکس زیبای پیش از اعتیاد دخترش نگاه می کند و می گوید:
شیوا دختر خوب و مهربان من بود. من هر کاری از دستم برمی آمد برای موفقیت و خوشبختی اش انجام دادم .مدرسه خوب رشته هنری خوب ورزش سفر هر چیزی که فکرش را بکنید. همه چیز خوب بود تا وقتی که با پویا آشنا شد. من اصلا احساس خوبی نسبت به پویا نداشتم اما چون دخترم عاشقش بود با ازدواج آنها موافقت کردم.
چند وقت بعد از ازدواجش به خانه شان رفتم تا به دخترم سر بزنم. کلید خانه را داشتم و وقتی در را باز نکرد با کلید خودم وارد شدم و آنجا برای اولین بار با بلایی که سر دخترم آمده بود روبه رو شدم و او را بیهوش و خمار در گوشه خانه اش پیدا کردم . از آن روز کار من شد پیگیری درمان دخترم و البته چرخه باطلی از تلاش چون تمام زحمات من به خاطر تاثیر منفی دامادم و نفوذی که روی شیوا داشت به هدر می رفت و به نتیجه نمی رسید . حالا هر دوی آنها کارتن خواب شده اند و کار من شده پیدا کردن شیوا و همسرش و تلاش برای ترک اعتیاد آنها؛ اما متاسفانه انگار به زندگی فلاکت بار در خیابان و اعتیاد عادت کردند . هر بار به خودم می آیم و می بینم دوباره خانه را ترک کرده است .
نمی دانم چه موادی مصرف می کنند . یک بار که آنها را پیدا کردم کاملا دچار تغییر شخصیت شده بودند . دخترم فکر می کرد مرد است و تیپ و رفتار مردانه داشت و در کمال ناباوری شوهرش لباس و آرایش زنانه داشت . انگار به خاطر مصرف نوع خاصی از مواد روانگردان جایشان از لحاظ رفتار و شخصیت با هم عوض شده بود .
خانم واقعا سخت است که نتیجه و میوه زندگی ات را اینطور ببینی و مشاهده کنی چطور آرزوهایت به باد رفته و باید شاهد پرپر شدن دخترت در خیابان باشی . شاید اگر بیشتر تحقیق می کردم و به جای دل دادن به خواسته های دختر جوان و بی تجربه ام حساسیت بیشتری در بررسی وضعیت خواستگارش نشان می دادم اینطور خودم و دخترم به این چاه نمی افتادیم و اسیر این مسیر بی بازگشت رو به سقوط و تباهی نمی شدیم .
نظریه کارشناس
افراد به دلایل زیاد و متفاوتی به مواد مخدر و روانگردان رو می آورند . از آنجایی که وابستگی روانی مواد روانگردانی مانند شیشه بسیار بالا می باشد اقدام به ترک این مواد باید تحت نظر متخصص روانپزشک و روانشناس و برخورداری از درمان دارویی وهمچنین خدمات مشاوره فردی و خانوادگی انجام پذیرد و صرف پاکسازی جسمی و ترک اجباری مواد تضمینی برای پاکی فرد نمی باشد و بسیاری از این افراد بلافاصله پس از ترک دچار لغزش و مصرف مجدد مواد می گردند .
والدین باید بدانند عشق به فرزند به معنی پذیرش بی چون و چرای همه خواسته های او نیست بلکه کمک به او برای گرفتن بهترین تصمیم می باشد . در این روزگار برای تربیت صحیح فرزندان باید مطالعه کرد و آموزش دید .آگاهی و برخورداری از مهارت ها و شیوه های فرزندپروری به شما کمک می کند تا فرزندی با اعتماد بنفس و بر خوردار از حس ارزشمندی تربیت کنید که به راحتی تسلیم پیشنهادات اشتباه اطرافیانش نمی شود و توانایی نه گفتن به هر درخواست آسیب زا و خطرآفرینی را دارد.
به قلم سرگرد سمانه مهربانی – رئیس اداره اجتماعی پلیس آگاهی فاتب
ارسال نظر