محاکمه دوباره زوج جوان به اتهام جنایت در باغ پرند

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۹ به دنبال ناپدید شدن مرد ۴۷ ساله به نام ابراهیم آغاز شد.

 همسر وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت: همسرم دیروز از خانه بیرون رفت و دیگر باز نگشت. گوشی موبایلش خاموش شده و خبری از او ندارم.

 با این شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن مرد میانسال آغاز شد. تا اینکه یک هفته بعد ماموران جسد وی را در حالی که با پیچیده شدن پارچه دور گردنش خفه شده بود در باغی در حاشیه پرند یافتند.

ردیابی زوج جوان

 ماموران به تحقیق پرداختند و با بررسی ریز مکالمات تلفنی قربانی رد مرد جوانی به نام پارسا را یافتند که از مدتی قبل با ابراهیم تماس تلفنی داشته است. ماموران به ردیابی پارسا پرداختند اما نشانی از وی به دست نیاوردند. شواهد نشان می‌داد این مرد همزمان با قتل مرموز دوستش به مکان نامعلومی گریخته است.

 شش ماه از این ماجرا گذشته بود که ماموران رد پارسا را که به تازگی با دختر جوانی به نام فرشته ازدواج کرده بود یافتند و وی را بازداشت کرده‌اند.

 پارسا به قتل ابراهیم با همدستی همسرش اعتراف کرد و آنها در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

در دادگاه

 در آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

 وقتی پارسا روبه روی قضات ایستاد گفت: مدتی بود به واسطه شوهر خواهرم با ابراهیم آشنا شده بودم و با او رفت و آمد داشتم.من و فرشته به تازگی با هم نامزد کرده بودیم که  آخرین بار تصمیم گرفتیم برای تفریح به حاشیه پرند برویم. ابراهیم هم خواست تا برای تفریح همراهمان بیاید .ما به باغی در حاشیه پرند رفتیم و آنجا چادر زدیم .غروب بود و گرسنه بودیم. به همین خاطر تصمیم گرفتم غذا تهیه کنم. به همین خاطر از چادر بیرون آمدم تا در همان حوالی رستورانی پیدا کنم و غذا بخرم. اما وقتی بازگشتم صدای درگیری ابراهیم و نامزدم را شنیدم.فرشته فریاد می‌کشید و کمک می‌خواست. وقتی وارد چادر شدم متوجه شدم ابراهیم نیت شومی در سر داشته و می‌خواسته نامزدم را آزار دهد. من که عصبانی شده بودم با سنگ چند ضربه به سرش زدم .وقتی ابراهیم روی زمین افتاد،من و فرشته همان موقع ماشین کرایه کردیم و به تهران برگشتیم .من خانه ام را عوض کردم و  چند ماه بعد جشن عروسی مان را برگزار کردیم تا اینکه بازداشت شدم .

زن جوان  نیز اتهام مشارکت در قتل را نپذیرفت و گفت: من ضربه‌ای به قربانی نزدم و فقط شاهد درگیری ابراهیم و نامزدم بودم .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به اظهار نظر کارشناسان پزشکی قانونی که علت مرگ را خفگی اعلام کرده بود پارسا و فرشته را به قصاص محکوم کردند .

شکسته شدن حکم قصاص زوج جوان

با اعتراض متهمان به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم قصاص زوج جوان شکسته شد .تا آنها در شعبه همعرض بار دیگر محاکمه شوند .

متهمان این بار در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.

دومین دادگاه

در این جلسه بار دیگر اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند.

 وقتی پارسا روبه روی قضات ایستاد اظهارات قبلی‌اش را تکرار کرد و گفت: من به خاطر ناموسم با سنگ به سر  ابراهیم زدم. او می‌خواست نامزدم را آزار دهد .ولی باور کنید  فرشته در این ماجرا دستی نداشت. وقتی وقتی من و فرشته چادر را ترک کردیم ابراهیم هنوز زنده بود و نفس می‌کشید .من  نمی‌دانم چه کسی پارچه را دور گردن او پیچیده و او را خفه کرده است.

زن جوان نیز اتهام مشارکت در قتل را نپذیرفت و گفت :وقتی نامزدم از چادر بیرون رفته بود تا از رستوران غذا بخرد ،ابراهیم قصد آزارم را داشت. به همین خاطر با او درگیر شدم. همان موقع نامزدم سر رسید و با سنگ به سرش زد .من بی گناه هستم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.

وبگردی