اسیدپاشی کینه جویانه روی چهاررفیق

به گزارش رکنا، پسر اسیدپاش در حالی پای میز محاکمه ایستاد که دو نفر از شاکی‌ها برای وی درخواست قصاص را مطرح کردند.

اسیدپاشی در پارک

رسیدگی به این پرونده از زمستان پارسال به دنبال وقوع اسیدپاشی در پارکی در  شهرک گلستان آغاز شد .بررسی‌ها نشان می‌داد پسر جوانی به نام مرتضی که از قبل با چهار نفر از دوستانش اختلاف داشت در درگیری به روی آنها اسید پاشید و گریخت.

چهار پسر که از ناحیه صورت دچار سوختگی شده بودند به بیمارستان منتقل شدند و تحت درمان قرار گرفتند .

با اعلام خبر اسید پاشی به پلیس، ماموران به ردیابی پسر خشن پرداختند و مرتضی را  که خودش هم از ناحیه دست دچار سوختگی شده بود بازداشت کردند.

اعتراف به اسیدپاشی کینه جویانه

 وی  به اسید پاشی کینه جویانه به خاطر اختلاف با دوستانش اعتراف کرد و در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در دادگاه

 در ابتدای جلسه  چهار شاکی که آثار سوختگی روی صورتشان نمایان بود یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح شکایتشان پرداختند .

نخستین شاکی گفت: من و دوستانم از قبل با مرتضی اختلاف داشتیم و مدتی قبل او را در خیابان کتک زده بودیم .اما  هرگز فکر نمی‌کردیم او دست به چنین کاری بزند. او ما را به پارکی در شهرک گلستان دعوت کرد .وقتی به آنجا رفتیم اسید را که در قوطی دلستر ریخته بود به روی صورتمان پاشید و فرار کرد. من از ناحیه گوش به شدت دچار آسیب شدم .لاله گوشم از بین رفته و  شنوایی ام کم شده. من گوش چپم را از دست داده‌ام .به همین خاطر برای مرتضی قصاص گوش می‌خواهم.

 دومین شاکی که از ناحیه فک دچار سوختگی عمیق شده گفت :من هم تقاضای قصاص دارم.

 سومین شاکی که از ناحیه پیشانی دچار سوختگی شده گفت :من و دوستانم به پارک رفته بودیم تا با مرتضی صحبت کنیم. اما او یکباره به سمتمان حمله ور شد و ظرف حاوی اسید را روی صورتمان پاشید. من چندین مرتبه  عمل  جراحی زیبایی انجام داده‌ام. اما آثار سوختگی عمیق روی پیشانی‌ام نمایان است .به همین خاطر برای مرتضی اشد مجازات می‌خواهم .

چهارمین شاکی نیز برای عامل اسید پاشی درخواست مجازات را مطرح کرد و گفت حاضر به گذشت نیست.

وقتی مرتضی روبه روی قضات ایستاد اسید پاشی را گردن گرفت و گفت: من از مدتی قبل با دوستانم اختلاف داشتم .ولی آنها آخرین بار مرا به شدت کتک زدند. من تا سرحد مرگ پیش رفتم و  مدت ۶ ماه در خانه بستری بودم و حتی نمی‌توانستم راه بروم و کارهای شخصی ام را انجام بدهم .به همین خاطر تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم. من اسید را در ظرف دلستر ریختم و به پارک رفتم. حتی موقع پاشیدن اسید مقداری از آن روی دست‌هایم ریخت و دست‌هایم هم دچار سوختگی شد. آنها کمر به قتل من بسته بودند .به همین خاطر تصمیم گرفتم آنها را ادب کنم .

با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.