ادعای عجیب پسر جوان در سناریوی قتل مسلحانه پدرش / پدر با زن دوستش رابطه داشت و به مادرم خیانت کرد!

به گزارش رکنا، عصر یکی از روزهای پاییز سال ۱۴۰۰ صدای شلیک گلوله در آپارتمانی در ورامین پیچید و همسایه‌ها که هراسان از خانه‌شان بیرون دویده بودند با مرد جوانی روبه رو شدند که ماسک به صورت داشت و از خانه مجردی مرد میانسال خارج شد.

 دقایقی بعد زنی جوان به نام ندا با فریاد از همسایه‌ها کمک خواست و پیکر نیمه جان مرد ۶۰ ساله به نام حمید به بیمارستان منتقل شد. اما وی که هدف شلیک گلوله قرار گرفته بود تسلیم مرگ شد.

 با مرگ مرد میانسال ماموران به تحقیق از همسایه‌ها پرداختند.

 یکی از آنها گفت: مرد همسایه  به تازگی خانه اش را خریده و به تنهایی به آنجا رفت و آمد داشت. ما گمان می‌کردیم او مجرد است چون فقط گاهی اوقات به این خانه می آمد.تا اینکه یکباره صدای شلیک گلوله را از خانه اش شنیدیم و دقایقی بعد زنی هراسان در راه پله‌ها فریاد کشید و کمک خواست. او می‌گفت حمید گلوله خورده است. وقتی مرد میانسال را خونین در خانه‌اش دیدیم با اورژانس تماس گرفتیم.

راز خانه مخفی مرد میانسال

در ادامه تحقیقات روشن شد حمید همسر و دو پسر دارد و به تازگی بدون اطلاع آنها خانه خریده و به آنجا رفت و آمد داشت.

 با اطلاعاتی که همسایه‌ها به پلیس داده بودند و با بررسی تماس های تلفنی قربانی  روشن شد زنی که دقایقی بعد از شلیک خونین بالای سر حمید حاضر شده همسر دوست صمیمی او به نام ندا بوده است.

با افشای این ماجرا زن جوان تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: حمید دوست صمیمی شوهرم بود و به خانه‌مان رفت و آمد داشت. او به تازگی بدون اطلاع خانواده‌اش خانه مجردی در نزدیکی  بوتیک لباس فروشی که من آنجا کار میکنم خریده بود. او آخرین بار با من تماس گرفت و گفت در خانه مجردی‌اش گلوله خورده است. من در عرض چند دقیقه خودم را بالای سر حمید رساندم و از همسایه‌ها کمک خواستم.

ردیابی قاتل

 در ادامه تحقیقات این زن مدعی شد قاتل را می‌شناسد.

وی گفت :وقتی خودم را  به خانه دوست شوهرم رساندم یک نفر را دیدم که از  بالای دیوار فرار کرد. او اگرچه ماسک به صورت داشت ولی من او را شناختم و فهمیدم پسر بزرگ حمید به نام حامد است.

 با اظهارات این زن حامد بازداشت شد. ولی مدعی شد از نحوه قتل پدر خود اطلاعی ندارد و اصلاً نمی‌دانسته او خانه پنهانی داشته است.

 وقتی ماموران پلیس به اختلاف‌های دنباله‌دار پسر جوان و پدرش پی بردند علیه حامد کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه

 در این جلسه مادربزرگ حامد  برای نوه‌اش درخواست قصاص را مطرح کرد و گفت: نوه‌ام و پسرم با هم اختلاف داشتند. نوه ام یک روز به خانه‌ام آمد و گفت اگر پدرش خانه‌اش را به نامش سند نزند او را می‌کشد و داغش را بر دلم می‌گذارد. من مطمئن هستم نوه‌ام پسرم را کشته است .به همین خاطر برای او قصاص می‌خواهم.

وقتی حامد روبه روی قضات ایستاد گفت: مدتی قبل به رابطه پنهانی پدرم با یک زن غریبه پی بردم. من در این رابطه با پدرم صحبت کردم اما او منکر رابطه پنهانی شد و گفت با هیچ زنی رابطه پنهانی ندارد.اما رفتارهای پدرم با مادرم تغییر کرده بود و من میدانستم او به مادرم خیانت میکند.

وی اوامه داد:  یک روز پدر را تعقیب کردم و متوجه شدم به تازگی یک خانه مجردی گرفته است. من فهمیدم او با ندا که همسر دوست صمیمی پدرم بود در ارتباط است .من که شوکه شده بودم به پدرم گفتم دست از رابطه سیاه بردارد وگرنه آبروی او و ندا را میبرم.اما او حرفم را گوش نکرد.آخرین بار هم به خانه مجردی پدرم رفتم و با او صحبت کردم.ولی نمی‌دانم چه کسی پدرم را کشته است.من هرگز اسلحه ای نداشته ام.

 وی درباره اینکه چطور ندا او را شناسایی و به عنوان عامل جنایت معرفی  کرده است گفت: چون من به رابطه پنهانی او و پدرم پی برده و آنها را تهدید به آبروریزی کرده بودم او برای  تلافی چنین ادعایی را علیه من مطرح کرده و به دروغ گفته من قاتل پدرم هستم تا از من انتقام بگیرد. من بی‌گناهم و اتهامم را قبول ندارم .

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.