قاتل فراری پس از 45 سال بازداشت شد / پیرمرد 72 ساله زمان انقلاب از زندان فرار کرد + عکس و گفتگو
حوادث رکنا: سرباز جوانی که ۴۵سال پیش هم خدمتی اش را با اسلحه ژ ۳ به قتل رسانده بودو متواری بود صبح دیروز باتلاش کارآگاهان زبده شهریار شناسایی و دستگیر شد.
به گزارش رکنا، ماجرا از وقتی شروع شد که با یک تیراندازی شبانه در یک از پادگانهای غرب کشور سرباز جوانی به قتل رسید.
عامل جنایت که خیلی زود پابه فرار گذاشته بود تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.
تحقیقات پلیس قبل از انقلاب اسلامی نشان میداد وی به کشور عراق گریخته است مدتی بعد وقتی متهم فراری به کشور بازگشت دستگیر شده و به زندان منتقل می شود.
مدت کوتاهی از زندان افتادن او نمی گذرد که با در جریان انقلاب سال ۵۷ و آزادی بسیاری از زندانیان توسط مردم این زندانی نیز از فرصت استفاده کرده و از زندان کرمانشاه متواری می شود.
مدتی بعد خانواده مقتول که به دنبال مجازات قاتل فرزندشان بودند پی به این ماجرا برده و این پرونده باردیگر در اداره ژاندارمری پلیس وقت در دستور کار ماموران قرار می گیرد.
متهم پس از فرار زندگی مخفیانه خود را شروع کرده و هر بار دریکی از استانها سکونت داشته است او دراین ۴۵ سال پس از ازدواج صاحب چند فرزند شده بود که هر کدام صاحب مشاغل و مدارج علمی بودند.
سرهنگ سواری پور در باره ی دستگیری این متهم ۷۲ ساله به خبرنگار رکنا گفت: متهم درحالی که مشاغل آزاد را انتخاب میکرد تا از فاش شدن هویتش جلوگیری شود پس از اینکه رد پایش در شهریار برای کارآگاهان نمایان شد در یک عملیات غافلگیرانه وی در یکی از محله های شهریار دستگیر شد.
وی با بیان اینکه خوشبختانه کارآگاهان پلیس آگاهی از تمام ظرفیت خودرای راز گشایی پرونده های جنایی استفاده می کنند و هیچ پرونده ای ولو با اینکه مدت طولانی از وقوع اش سپری شده باشد در دستور کاری قرار دارد گفت: تا رازگشایی کامل صورت نپذیرد قطع به یقین تلاش کارآگاهان ادامه خواهد داشت.
گفتگو با متهم
چند سال داری؟
۷۲ سال
چرا دستگیر شدی؟
به خاطر قتل
چرا آدم کشتی؟
در جوانی به خاطر برخی اختلاف هایی که با هم خدمتی ام پیداکردم متاسفانه بی عقلی کردم و مرتکب قتل شدم.
چرا از زندان فرار کردی؟
سال ۵۷ زندان ها را خود مردم باز کردند وهمه فرار کردند من هم مثل بقیه فرار کردم
دراین مدت که زندگی مخفیانه داشتی چطور زندگی کردی؟
من در این ۴۵سال با اینکه فرار کرده بودم اما در درونم احساس بدی داشتم کابوس های شبانه آرامش را از من ربوده بود کسی خبر نداشت که من در درونم چه مشکلی دارم با دست فروشی زندگی نی گذراندم و هیچ چیزی به نام خودم خیرو فروش نمیکردم تا هویتم برملا نشود.
فکر میکردی روزی دستگیر شوی؟
الان که پیر شدم و این همه سال گذشته نه فکرش را نمیکردم ولی باور کنید بسیار پشیمانم و از خانواده مقتول تقاضای بخشش دارم.
از حکم ات خبر داری؟
بله آنطور که متوجه شدم بعد ازفرارم باتوجه به شکایت اولیای دم دادگاه به صورت غیابی حکم قصاص مرا صادر کرده است ...
فکر میکنی اولیای دم از حق قصاص ات گذشت کنند؟
پدر و مادر مقتول که فوت کردند اما برادران مقتول آنطور که دیدمشان هرگز فکر نکنم مرا ببخشند.....از فرزندانم خجالت میکشم که در پیری باعث بی آبرویی اشان شدم هیچ کس فکر نمیکرد من روزگاری آدم کشته باشم.
خبرنگار: معصومه مرادپور
انشالله ببخشنت الان که دیگه نیم قرن از اون حادثه گذشته صلاح نیست که اولیای دم به فکر قصاصت باشند.