قصه دردناک مرگ دخترک اسکیت سوار در مشهد ! + عکس
رکنا: چشم از اسکیتهای دختر همسایه برنمیداشت. آرزو میکرد کاش میتوانست برای یک بار هم که شده اسکیتسواری کند!
حالا درگیرودار بازیهای کودکانه، ناگهان دختر همسایه اسکیتها را از پایش خارج کرد. دختر۶ ساله با دیدن این صحنه، بیدرنگ به طرف اسکیت رفت و لبخندزنان بند اسکیتها را به پایش بست! او آنقدر خوشحال بود که سر از پا نمیشناخت. با آن که چند بار تلوتلو خورد، اما به چیزی جز حرکت نمیاندیشید. گویی همه رویاهایش به یکباره تعبیر شده بود.
دختر ۶ ساله افغانستانی شادیکنان چرخهای اسکیت را به کف آسفالت خیابان سایید و در جمع دوستان همسن و سالش سعی میکرد خود را کنترل کند، ولی در میان هیاهوی کودکانه ناگهان تعادل خود را از دست داد و نقش بر زمین شد. در همین هنگام بود که با درخواست دختر صاحب اسکیتها، او بندهای اسکیت را گشود و آنها را در حالی تحویل دختر همسایه داد که صدماتی بر پیکرش وارد آمده بود، ولی هنوز درد زیادی را احساس نمیکرد.
دختر ۶ ساله بعد از این حادثه، لنگلنگان راهی منزلشان شد، اما به همبازیهایش تاکید کرد که در این باره چیزی به پدرش نگویند! دخترک که به خاطر اسکیتسواری مصدوم شده بود، از آن میترسید که مورد سرزنش یا عصبانیت پدر و مادرش قرار گیرد. به همین خاطر و در حالی که سعی میکرد درد ناشی از زمین خوردگی را پنهان کند، به طرف اتاق رفت و پتو را به بهانه خواب روی سرش کشید.
مادر او که از رفتار عجیب دخترش تعجب کرده بود، از او پرسید: این چه وقت خواب است؟ دخترک که همچنان نمیخواست مادرش در جریان اسکیتسواری او قرار گیرد، فقط به زحمت از زیر پتو گفت: خوابم میآید!
هنوز بیشتر از 2 ساعت از این ماجرا نگذشته بود که دختر ۶ ساله دیگر نتوانست دردهای وحشتناک ناشی از زمین خوردن را تحمل کند؛ بنابراین آرام آرام صدای نالهها و گریههایش از زیر پتو بلند شد! مادر با نگرانی و سراسیمه پتو را کنار زد و با مشاهده ورم پاها و صدمات دیگر روی پیکر دخترش، او را سوالپیچ کرد. دختر خردسال که دیگر نمیتوانست حقیقت را پنهان کند پس از دقایقی انکار، بالاخره ماجرای اسکیتسواریاش را بازگو کرد.
مادر که بسیار مضطرب به نظر میرسید، تلاش کرد تا دخترش را آرام کند ولی فایدهای نداشت. چند ساعت بعد هنگامی که پدر از سر کار به منزل نقلی اجارهای رسید، دختر خردسالش را دید که لنگلنگان به طرف سرویس بهداشتی میرفت ولی او نتوانست روی پاهایش بایستد و به کف اتاق افتاد.
مرد تبعه خارجی که ۶ فرزند قد و نیم قد داشت، وقتی در جریان موضوع قرار گرفت، دیگر فرزندانش را رها کرد به طرف دختر ۶ سالهاش رفت. او که بهطور غیر مجاز وارد ایران شده بود و بیمه درمانی نداشت، با چهرهای نگران دخترش را در آغوش فشرد و به سوی منزل شکسته بند محلی رفت. مرد شکستهبند هم مقداری آب ولرم روی پاهای دخترک ریخت و ادعا کرد که باید مدتی استراحت کند تا بهبود یابد.
مرد افغانستانی دوباره دخترش را به خانه بازگرداند، ولی چند ساعت بعد دردهای وحشتناک طوری بروز کرد که دخترک فقط اشکریزان جیغ میکشید. جیغ و فریادهای دلخراش که هیچ کس را یارای شنیدن آن نبود! این بیتابی و فریادهای اشکآور 2 روز دیگر هم ادامه یافت تا این که بالاخره یکی از همسایگان نتوانست این جیغهای دلخراش را تحمل کند. او به سراغ همسایه افغانستانی خود آمد و هنگامی که در جریان موضوع قرار گرفت با بیان این که گریههای دختر دلمان را به درد آورده است، پیشنهاد داد تا اجازه دهند او با هزینه خودش دخترک را به بیمارستان برساند.
مرد تبعه خارجی هم که به خاطر اقامت غیرقانونی در ایران، خانوادهاش را در تنگناهای سختی قرار داده بود، بالاخره رضایت داد و مرد همسایه دخترک را با خودروی شخصی خودش به بیمارستان رساند.
پزشکان پس از معاینات اولیه و تجویز برخی داروهای مورد نیاز تاکید کردند که باید ابتدا ورم پاهای دخترک رو به بهبود برود تا بعد معاینات دیگر پزشکی صورت گیرد. مرد همسایه نیز داروها را از داروخانه خرید و دخترک را برای استراحت به منزلشان بازگرداند، اما بیتابی و بیقراریهای او ادامه یافت و دخترک همچنان از شدت درد به خود میپیچید تا این که پدر دیگر نتوانست نظاره گر اشک هایی باشد که بر پهنای صورت دخترش جاری می شد.بنابراین او دوباره دخترک را درآغوش گرفت و این بار سراسیمه به طرف بیمارستان امدادی شهید کامیاب رفت.
پزشکان با مشاهده اوضاع وخیم دختر ۶ ساله او را بستری کردند ولی اقدامات درمانی نتیجه نداد و دختر مذکور در بیمارستان جان سپرد.
با انتقال جسد این کودک به پزشکی قانونی، بررسیهای قضایی توسط قاضی «محمود عارفیراد» آغاز شد.
سید خلیل سجادپور / خراسان
ارسال نظر