اقدام به خودکشی دختر 16 ساله در شب جشن ازدواج اجباری / مواد جرم گیر را خورد + عکس و جزییات

 به گزارش رکنا، مادرم بعد از اینکه به کووید ۱۹مبتلا شد به خاطر اینکه پدرم او را به موقع به بیمارستان نبرد پس از چند روز در یک شب سرد برفی مقابل چشمانم پرپر شد.

هنوز داغ از دست دادن او در وجودم شعله می کشید که پدرم ازدواج کرد وبعد تصمیم گرفت مرا به زور شوهر بدهد....ازوقتی مادرم رفت زندگی به کام ام سیاه شد تا جایی که تصمیم گرفتم با خوردن جرم گیر به زنده بودنم پایان بدهم ....

ازدواج اجباری

مریم دختری ۱۶ساله در حالیکه از شدت ضعف  دستانش می لرزید به دایره مشاوره آمد رنگ بررخ نداشت پس از چند دقیقه سکوت کم کم لب به سخن گشود و گفت:  دیشب مراسم نامزدیم بود و بدون اینکه علاقه ای به نامزدم داشته باشم به خاطر رهایی از مشکلاتم  پدرم به زور  ازمن خواست که پاسخ مثبت بدهم.

همان شب تا صبح گریه کردم حتی به آن پسر هم گفتم که نمی خواهم با تو و هیچ کس دیگری ازدواج کنم فعلا قصد ازدواج ندارم .

خانه بی مادر

مادرم را دو سال پیش به دلیل کرونا از دست دادم اگر مادرم زنده بود این همه مشکلات نداشتم بعد از فوت مادرم، پدرم ازدواج کرد و من و برادرانم با همسرش ارتباط خوبی نداریم و پدرم برای اینکه خودش آرامش داشته باشد مرا شوهر داد و نامادریم نیز از خدا خواسته وبدون  هیچ گونه توجهی به گریه های من می گفت هر دختری باید یک روز به خانه بخت برود ولی غافل از اینکه به چه قیمتی با فردی که هیچ گونه علاقه ای به وی ندارم و وی شرایط کاری مناسبی ندارد و فعلا سرباز است و خانواده اش از لحاظ فرهنگی با ما متفاوت بودند جدا از همه اینها من قصد ادامه تحصیل داشتم و اصلا آمادگی ازدواج ندارم .

التماس های بی فایده

هر چقدر به مادر نامزدم التماس کردم من نمی خواهم ازدواج کنم او اصرار داشت که فعلا با هم بیرون بروید تا شاید مهر او به دلت بنشیند و پدرم گفت اگر یک بار دیگر به او بگویم او را نمی خواهم مرا تا سرحد مرگ می زند و دیگر به خانه راهم نمی دهد و من از ترسم نتوانستم حتی این مسئله را برای دایی هایم بگویم آنها پدرم را می شناسند و می دانند که چه آدم لجبز و یک دنده ای است و چون از اختلاف مادرم و پدرم در گذشته خبر دارند و می دانند حتی علت مرگ مادرم به خاطر عدم رسیدگی به مادرم و درگیری های بیش از حد آنها بوده است حتما فکری برایم می کردند ولی باز سکوت کردم تا اینکه به فکر دومین خودکشی افتادم .

کابوس ازدواج

یک بار دیگر زمانی که مادرم تازه فوت کرده بود از دست رفتارهای پدرم سفید کننده  را سر کشیدم ولی انگار نه انگار این بار هم چاره ای جز خودکشی نداشتم وقتی قرار بود به زور پای سفره عقد بنشینم ازدواج با کسی که هیچ علاقه ای به او نداشتم کابوس زندگی با آن پسر مدام در مقابل چشمانم آرامش را ازمن گرفته بود نمی‌دانستم با این شرایطی که برایم ایجاد شده بود چه کار کنم دلم تنگ شده بود به مادرم اگر او زنده بود مانع کار پدرم می شد من دوست داشتم درس بخوانم که به دانشگاه بروم تا به آرزوهایم برسم اما با این تصمیم اجباری پدرم باید با پسری ازدواج می کردم که هیج اراده و تصمیمی از خود نداشت و گوش به فرمان مادرش بود درست مانند یک ربات عمل می کرد وقتی در ذهنم تصور می کردم که با این پسر فاتحه ی تمام آرزوهایم خوانده خواهد شد نتوانستم تاب بیاورم تصمیم گرفتم با خوردن جرم گیر به زندگی و بخت سیاه ام پایان بدهم .

نظریه کارشناسی

زینب حمزه لویی کارشناس ارشد روانشناسی

دختر خودکش ۱۶ساله است که از حمایت پدر برخوردار نبوده و با مشکلات بسیار شدید روحی مواجه شده است. از کودکی شاهد درگیری های پدر با مادرش بوده دائما پدر بیکار بوده و مادر به همین دلیل نمی توانسته ارتباط خوبی با پدر داشته باشد از لحاظ سنی مادر چند سالی  از پدر بزرگتر بوده و پدر همیشه اظهار می داشته که ما همدیگر را نمیفهمیم در حال حاضر پدر مشغول کار در یک شرکت باربری است و به خاطر اینکه همسرش را دوست دارد و مانند همسر قبلی درگیر ی بینشان به وجود نیاید تقریبا بیکار نمی ماند کم و بیش مخارج را تامین می کند خانواده ی مادر مراجع از پدروی دلخوشی ندارند و سعی می کنند خودشان را با وی روبه رو نکنند و در مسائلش دخالت نمی دهند و حتی برای مسئله ی نامزدی نیز خود را کنار کشیدند . مراجع از لحاظ درسی در وضعیت متوسطی بوده و با این شرایط نتوانسته امتحانش را بدهد . عدم توجه پدر  به شرایط روحی مراجع موجب اقدام وی به خودکشی شده است.

یکی از مهم ترین مسائلی که اکنون با آن مواجه هستیم عدم توجه به معیارهای صحیح همسر گزینی و عدم توجه به آمادگی روحی و جسمی به مسئله ازدواج است که در بین مردم کمتر به مسئله مشاوره در این امر توجه شده که منجر به طلاق در آینده و تبعات بعدی آن خواهد شد  کمبود محبت و عدم ارضای نیازهای عاطفی ونیزفوت مادر و نداشتن حامی  زمینه افکار خودکشی را در وی فراهم کرده  باید توجه داشت افرادی که دست به خود کشی میزنند آدم های بدبینی هستند که برایشان زندگی کابوس جهنمی است و مراجع به این باور غیر منطقی می رسد که خیال می کند حال و وضعیتش از آچه هست بهتر نمی شود و آینده دردناکی در انتظارشان است. احساس غیر واقع که راه گریزی ندارند و نتیجه می گیرد مشکلش حل نشدنی و تحمل ناپذیر است و جز خود کشی راه نجاتی ندارند. لذا عدم انتخاب درست همسر، طرد شدن از طرف خانواده و نداشتن یک حامی و راهنما باعث شده نیازهای روانی مراجع تامین نشود و احساساتی مثل درماندگی، تنهایی و نداشتن هم صحبتی که بتواند با او مشکلاتش را مطرح کند موجب رشد آشفتگی های ذهنی و تفکرات منفی در او شده است که وی به شدت احساس یاس و درماندگی نموده و راهکار خودکشی را انتخاب می نماید.

ازدواج در سن پایین ،عدم مهارت نه گفتن  ،عدم مهارت جرات مندی،کمبود محبت و حس طرد شدگی

برآورده نشدن نیازهای روانی و عاطفی،حس تنهایی و بی پناهی،عدم اعتماد به نفس و نداشتن مهارت مقابله ای وعوامل خانوادگی چون فوت مادر واز دست دادن حس حمایت ،عدم حمایت  روحی از طرف ،رابطه ،خالی از محبت بین  اعضای خانواده ،عدم مسئولیت پذیری پدروعدم توجه خانواده به معیارهای صحیح همسر گزینی باعث خودکشی دختر نوجوان شده است.