گفتگو با قاتل 16 ساله / کابوس نیمه شب بزم مستانه برای سیاوش
رکنا: پسر 16 ساله ای که نیمه شب با پسر 24 سالهای درگیر شد و وی را با زدن ضربه شیشه شکسته نوشابه به سفیدران پایش کشت. سیاوش در تمام مراحل تحقیقات گفته بود که چیزی از ماجرا به خاطر ندارم. من و دوستانم در پارک نوشیدنی الکلی خورده بودیم که مقتول و دوستانش به ما حمله کردند. من حال طبیعی نداشتم و نمیدانم شیشه شکسته نوشابه چطور به ران مقتول برخورد کرد.
گفتوگوی اختصاصی با متهم
چند سال داری؟
16 سال و 8 ماه دارم، اما موقعی که بازداشت شدم، 25 روز از تولد 15 سالگیام گذشته بود.
چقدر درس خواندهای؟
سوم راهنمایی بودم که بازداشت شدم.
چرا در پارک نوشیدنی الکلی خوردی؟
تولد دوستم بود، به همین خاطر ما را به پارک دعوت کرد و با هم نوشیدنی الکلی خوردیم. داشتیم قلیان میکشیدیم که مقتول و دوستانش بیخودی با ما درگیر شدند. آنها شیشههای قلیان را شکستند. مقتول و دوستانش مرا کتک زدند که یک تکه شیشه شکسته قلیان را برداشتم، اما نمیدانم چطور شیشه به پای فاروق برخورد کرد.
قبلا هم نوشیدنی الکلی خورده بودی؟
چند روز قبل از این ماجرا در روز تولدم دوستانم را در پارک جمع کردم و همگی با هم خوردیم. و در زمان درگیری دومینباری بود که میخوردم. من واقعا در آن درگیری حال طبیعی نداشتم.
حالا چه میکنی؟
در خانهام. همه بچههای محل مرا به چشم یک قاتل نگاه میکنند. زیاد از خانه بیرون نمیروم، حتی مدرسه هم نمیروم. این ماجرا در روحیهام تاثیر بدی داشته است. فقط هفتهای یک بار به جلسات مشاوره روانشناسی میروم.
میدانستی مجازات قتل قصاص است؟
فکر میکردم کسی که با چاقو به قلب یا سر یک نفر بزند، قاتل است و قصاص میشود. نمیدانستم ضربه به پا هم میتواند موجب مرگ یک نفر و قصاص قاتل شود. در کانون متوجه این موضوع شدم.
برای جلب رضایت چه کردهای؟
برادر کوچک مقتول میگوید فقط با حکم قصاص راضی میشود. البته طبق قانون من به زندان و دیه محکوم خواهم شد البته او حالا میگوید راضی به گذشت نیست، اما یک زن و مرد خیّر به کمک خانوادهام آمدهاند تا شاید بتوانند رضایت برادر مقتول را جلب کنند. من شبها کابوس زندان رفتن را میبینم.
وضع مالی پدرت چطور است؟
پدرم کارگر بود. بعد از این ماجرا خودش را بازخرید کرد و با پولی که از محل کارش دریافت کرد، برایم وکیل گرفت و دنبال کارهای من است.
پدر و مادر و برادر بزرگم در این ماجرا خیلی آسیب دیدهاند. دلم میخواهد همه این ماجراها یک خواب باشد.
ارسال نظر