شکار زنان تهرانی توسط مرد بی رحم ! / او به همسر خودش هم رحم نکرد !
حوادث رکنا: باند سرقت که در پوشش مسافربر دست به سرقت و خفت گیری می زدند به دام افتادند.
به گزارش رکنا، مدتی قبل رسیدگی به شکایت های سریالی شهروندان تهرانی با موضوع آدم ربایی و زورگیری در دستور کار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.سرهنگ علی فرخ فرمانده این پایگاه در گفتگو با خبرنگار رکنا در مورد این خبر گفت:«شاکیان اظهار می داشتند که به عنوان مسافر سوار بر خودرو پراید در محدوده غرب تهران شده و پس از طی مسیری راننده از مسیر منحرف می شد.سپس سرنشین خودرو که روی صندلی عقب نشسته بود با تهدید قمه مسافر را وادار به واگذاری پول و طلا و اشیا قیمتی می کرد.تا کنون 7 شاکی شکایت خود را ثبت کرده اند و همکاران ما با انجام بررسی ها و تحقیقات لازم موفق به شناسایی و دستگیری سارقان شدند.ارزش اموال سرقتی بیش از یک و نیم میلیارد تومان تخمین زده شده است.»
به خطر فرزندم مریضم دست به سرقت زدم
راننده خودرو پراید که نقشه سرقت های سریالی را طراحی کرده بود، در چند فقره همسر و فرزند شیرخوار خود را به عنوان پوشش همراه خود می برد تا مسافران بدون تردید سوار خودرو شوند.
این جوان 27 ساله در گفتگو با خبرنگار رکنا گفت:«مدتی قبل فرزند یک ساله ام بیمار شد و برای تامین هزینه های درمانش مجبور به سرقت شدم.در یک کارگاه کار می کردم که آنجا با یک جوان افغان آشنا شدم و با هم تصمیم به سرقت در پوشش مسافربر شدیم.شگرد ما به این صورت بود که مسافر را سوار می کردیم و بعد دوست افغان من به نام حکمت با تهدید او را وادار می کرد که پول و طلاهایش را به من بدهد.مقداری از پول های سرقتی را هزینه درمان فرزندم کردم و مقداری هم هزینه تامین موادمخدر شد چون اعتیاد دارم.»
همسرم دروغ می گوید، دزدی به خاطر فرزندم نبود
همسر 20 ساله این سارق که در چند فقره سرقت به همراه فرزند شیرخواره خود همراه شوهرش بود با گریه به خبرنگار رکنا می گوید:«همسرم من را وادار می کرد که در سرقت ها همراهش باشم.می گفت اگر با او نروم به من چاقو می زند.او به خاطر مشکل مالی و تامین هزینه اعتیادش دست به سرقت می زد و سرقت ها به فرزندم ربطی نداشت.فرزندم چند بار سرماخورد و در بیمارستان مداوا شد.بعد از دستگیری ما هم مادرم از او مراقبت می کند که متوجه شدیم توده ای زیر گلویش دارد.اما پول های سرقتی خرج او نشد.»
این زن در ادامه می گوید:«15 ساله بودم که با شوهرم ازدواج کردیم.خانواده ام مخالف بودند و می گفتند ازدواج برای تو زود است اما با اصرار خودم ازدواج کردم.بعد از ازدواج فهمیدم که همسرم معتاد شده و شیشه می کشد.چند بار به کمک خانواه ام او را به کمپ بردیم اما فایده نداشت.او دست از آزار و اذیت من برنمی دارد و من را تهدید به گرفتن بچه ام می کرد.»
رسیدگی به پرونده اتهامی متهمان این پرونده در جریان رسیدگی قضایی قرار دارد.
ارسال نظر