دختر 14 ساله مادرش را با سیم شارژر خفه کرد / نیلا: در شب قتل نزد دوست پسرم بودم!
حوادث رکنا: دختر 14 ساله در ماجرای قتل مادرش با سیم شارژر ادعا می کند بیگناه است و در قتل مادرش نقشی نداشته است.
به گزارش رکنا، مضطرب و مستاصل است ، تاکید دارد که قاتل نیست و دلش برای مادرش تنگ شده است؛ این داستان روایت نیلای 14 ساله از جنایتی است که ادعا می کند به او ارتباطی ندارد.
ماجرا از تماس تلفنی نیلا با اورژانس شروع شد، دختر 14 ساله ای که یکبار اعتراف به قتل مادرش کرده اما اکنون به بی گناهی خودش اصرار دارد.
نیلا در شرح روایت حادثه به خبرنگار رکنا می گوید: « آن روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم دیدم که مادرم بی حال روی زمین افتاده است.من شب قبل دیر خوابیده بودم و نمی دانم علت مرگ مادرم چیست. اول به پدرم و خاله هایم زنگ زدم و بعد با اورژانس تماس گرفتم. وقتی بازپرس آمد گفت که جای انگشت من روی سیم شارژر است و چون تشخیص داده بودند مادرم با سیم شارژ خفه شده است، من را متهم کردند. من هم از ترس اعتراف کردم اما من قاتل مادرم نیستم.»
دختر 14 ساله ای که خواسته یا ناخواسته اکنون در شیب اتهامی است که قطعا آینده اش را تحت تاثیر قرار می دهد، او سوالات را هم قواره ی سنش و کودکانه پاسخ می دهد و کاملا مطمئن تکرار می کند:«من بی گناهم، امیدوارم مرا آزاد کنند.»
نیلا در مورد روابط خانوادگی اش به خبرنگار رکنا گفت:« من دوست نداشتم زیاد با پدر و مادرم حرف بزنم.آنها بیشتر وقت ها سر کار بودند.وقتی هم خانه می آمدند خسته بودند.من عادت کرده بودم که تنها باشم و حوصله حرف زدن با کسی را نداشتم.در اتاقم تنهایی می ماندم.بچه که بودم در مادرم من را مهد کودک می گذاشت و سر کار می رفت.وقتی رفتم کلاس اول یادم داد که در خانه را باز کنم و در خانه بمانم تا او بیاید.من هم به این تنها بودن عادت کردم ، آنها دلشان می خواست بعضی وقت ها با هم حرف بزنیم.اما حرف هایشان برایم جذاب نبود.»
آنطور که پیداست هیجانات نوجوانی فاصله زیادی میان او و پدرو مادرش انداخته بود، نیلا درمورد نحوه فوت مادرش روایت می کند :« شب قبل از حادثه من تا صبح نخوابیده بودم.آن شب تا حدود ساعت 5 با دوستانم چت می کردم.نزدیک ساعت 5 دوست پسرم با من تماس گرفت و گفت از خانه شان بیرون آمده است.با مادرش دعوا کرده بود و با قهر خانه را ترک کرده بود.مقابل خانه ما آمد و با هم حرف زدیم و او را راضی کردم که به خانه شان برگردد.بعد به اتاقم برگشتم و خوابیدم.چون دیر خوابیده بودم تا ظهر خواب بودم.بعد که بیدار شدم دیدم که مادرم بی جان کف آشپزخانه افتاده است.خیلی ترسیدم.اول به پدرم زنگ زدم و بعد اورژانس را خبر کردم.اما دیگر فایده نداشت و مادرم فوت کرده بود.»
او یکبار پیش از مصاحبه به قتل اعتراف کرده بود اما اکنون می گوید قاتل نیستم، در همین رابطه تاکید دارد که به دلیل ترس و اینکه فکر میکردم با قبول جرم مرا آزاد می کنند به قتل اعتراف کردم اما من مادرم را نکشتم.
مادر نیلای 14 ساله با سیم شارژر که اثر انگشت نیلا هم روی آن بوده خفه شده اما او هم چنان اتهامات را نمی پذیرد. نیلا تاکید می کند:« می گفتند مادرم با سیم شارژر خفه شده است و روی سیم شارژر اثر انگشت من بود.من می گفتم چون شارژر من بود و اثر انگشتم هم روی آن مانده است.اما می گفتند در دوربین مدار بسته مقابل خانه مان هم تصویر ورود فرد مشکوکی دیده نشده است.تصویر صحبت کردن من و دوست پسرم در فیلم بود.که بعد او رفته و فرد دیگری وارد نشد.»
وقتی از نیلا می خواهیم یک خاطره بگوید با اشک پاسخ می دهد و سکوت را ترجیح می دهد، شاید قد و قواره ی نیلا یا سن او برازنده این جنایت نباشد اما جسارت یا شاید عصیانگری او نشان از هیجان بیش از حد و غیرقابل کنترل است.
این پرونده در سال 99 اتفاق افتاده است.
ارسال نظر