فیلم اعترافات تلخ پسری در قتل مادر و پدرش ! / آنها را به رگبار بست + نظر روان شناس
حوادث رکنا؛ ناصر قاسم زاد روانشناس در رابطه با تاثیر شرایط اقتصادی بر افزایش جرم و جنایت گفت: جامعه ای که مشکلات اقتصادی با تورم 40 تا 50 درصدی که گفته می شود وجود دارد دسترسی و دست یابی به این ویژگی ها را برای تمام شهروندان ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم وبه همین نسبت است که ما از فاکتورهایی که برای سلامت اجتماعی گفتم دور می افتیم از میزان هیجان ها و میزان اضطراب ها بالاتر می رود و متعاقب آن میزان خشم و پرخاشگری بالاتر می رود.
به گزارش رکنا، در خرداد ماه سال 1397 ماموران کلانتری 128 تهران نو در جریان تیراندازی مرگبار در نزدیکی همین منطقه قرار گرفتند، ماموران کلانتری با حضور در محل جنایت با جسد خونین زن و شوهر 48 و 56 ساله روبرو شدند که شلیک گلوله به قتل رسیده بودند و 2 پسر خانواده نیز با شلیک گلوله و ضربات چاقو و قمه مجروح شده اند.
در ابتدای ماجرا قاتل ادعا کرده بود که 3 مرد با صورت هایی که پوشانده بودند با حمله به منزل آنها اعضای خانواده اش را به قتل رساندند اما پس از تحقیقات پلیسی بیشتر ابعاد دیگری از این موضوع روشن شد.
پس از تجسس های پلیسی مشخص شد امیر پسر جوان این خانواده قاتل است و درگیری و اختلاف نظر با پدرش کلید این جنایت را به دست او زده است.
امیر در جریان اعترافاتش گفته بود: «تو حال خودم نبودم، با پدرم درگیر شدم که ابتدا او را به قتل رساندم و بعد صدای جیغ و فریادهای مادرم را شنیدم که به آشپزخانه رفتم و به سمت مادرم نیز تیراندازی کردم تا اینکه برادرم به سراغم آمد و چند بار زد تو گوشم تا اینکه به حال خودم برگشتم و تفنگ را به دست برادرم دادم و سپس با پلیس و اورژانس تماس گرفتیم.»
کارآگاهان در ادامه تحقیقات پی بردند که امیر در زمینه وصول کردن چک های بلامحل فعالیت داشته و به همین خاطر همیشه تفنگ همراه خود داشته است.
اما با دقیق شدن روی این پرونده ها و بررسی ابعاد آن بیشتر روشن می شود که تاثیر اعتیاد همگام با محیط خانواده و برخورد اعضای خانواده با مسئله اعتیاد تا چه حد بر بالا و پایین شدن عدد جنایات موثر است.
در همین رابطه ناصر قاسم زاد، روانشناس در گفت و گو با خبرنگار رکنا توضیح داد: در مسئله مصرف مواد فردی که مصرف مواد به خصوص مواد صنعتی دارد اختیار و توانمندی کارکرد عادی خودش را از دست می دهد و بعضی اوقات بسیاری از کارهای خطرناک و غیر قابل پیش بینی او ناشی از آن مصرف مواد است و فرد تعادل روانی لازم را ندارد و بعد از این که به حالت عادی بر می گردد متوجه می شود که چه کار خطایی را انجام داده است.
وی افزود: پس بخشی از این مساله که افرادی دست به چنین کارهایی می زند ناشی از اثرات شیمیایی است که این مواد در فرآیند مغز ایجاد می کند و باعث می شود در کنترل و رفتار صحیح، فرد نتواند کارکرد متناسبی را داشته باشد. یکی از کارهایی که خیلی مهم است انجام بگیرد زمانی است که در خانواده ای فرزند اعتیاد پیدا می کند و اعتیاد به هر نوع مواد مخدر به خصوص مواد مخدر صنعتی وجود دارد. در اولین گام باید در جهت درمان و توان بخشی آن فرد اقدامات لازم انجام شود که با بهره مندی از خدمات مشاوره ای و خدمات تخصصی روان پزشکی و روان شناسی. چون این ها توامان انجام می شود. یعنی در ترک مصرف مواد ابتدا باید یک ترک شیمیایی یا بیمارستانی یا در محیط درمانی به نام سم زدایی را انجام دهیم و بلافاصله بعد ازآن بحث دارو درمانی مناسب و در کنارش بحث مشاوره های فردی و گروهی را با این افراد انجام دهیم.
قاسم زاد ادامه داد: معمولا خانواده خود رو به اقدامات ایضایی می آورد و یا اقداماتی که در نزد فرد مصرف کننده و در طول زمان یک نوع انزجار و تنفر را به وجود می آورد چون آن چرخه و تزلزل باطل در مصرف و اقدام به ترک به صورت فردی یا در خانواده فرد را به این جا می رساند که ناتوان از ترک است و باید به این مصرف ادامه دهد و از طرفی برخورد خانواده با این فرد، فرد را دچار تعارض و تضادی در رابطه با نیازی که به این مواد دارد می کند و بعد از مدتی مصرف از اختیار فرد خارج می شود. یعنی در یک تایم مشخص و در یک زمان مشخص و به میزان مشخصی مواد باید به آن فرد برسد.
وی افزود: در رابطه با این کیس خاص که توام با چندین ماده مخدر بوده میزان وابستگی بسیار بالا را در این افراد می بینیم و به همان نسبت رفتار پر ریسک و پر خطر در نزد این افراد می تواند بالاتر باشد چون مجموعه ای از مواد اثرات مخرب و خطرناکی را در نزد فرد ایجاد می کند که غیر قابل پیش بینی است. بنابراین اولین گام آگاه سازی خانواده ها است که اگر فردی در خانواده خود مشکل سو مصرف مواد داشته باشد حتما از خدمات تخصصی استفاده کنند برای این که بتوانند به این فرد کمک کنند و این اقدام زودتر انجام بگیرد یعنی اگر کسی اعتیاد را به تازگی شروع کرده باشد مثلا امسال درمان را شروع کند بهتر از سال بعد است به این دلیل که هر چه قدر زمان بگذرد این میزان وابستگی به مواد و چرخه تکرار آن بیشتر می شود و به نوعی نقشه زندگی فرد می شود.
این روانشناس خاطرنشان کرد: کاری که اعتیاد با فرد انجام می دهد او را یک فرد بی مسئولیت تبدیل می کند، فردی که در جامعه مورد نفی قرار می گیرد. جذبی صورت می گیرد و این افراد معمولا با گروه های خاصی که مانند خودشان باشند ارتباط دارند. نگاه ویژه و منفی که اطرافیان نسبت به این گونه افراد دارد این ها گوشه گیر می کند و چرخه خواب و زندگیشان ضربه می بیند و در تولید هیچ نقشی ندارند به عبارتی یک زندگی انگلی پیدا می شود که در آن فرد فقط مصرف کننده است و نیاز به داشتن مواد و پول برای به دست آوردن مواد وجود دارد و برای این پول دست به هر اقدامی می زند. این چرخه فلج باعث می شود رابطه فرد به خصوص با والدین و نزدیکانش به هم بخورد. حضور یک فرد معتاد در خانواده طبیعتا اطرافیان را آزار می دهد و آن ها را دچار خستگی روانی می کند و این که پدر یا مادر بعد از مدت ها فرزند خود را یک موجود بی مصرف و یک فرد غیر قابل تحمل می بیند که زیست نادرستی را رقم زده است و زیست خود خانواده را هم مورد خطر قرار می دهد به نوعی که خانواده ها بعضا به حالت سیر شدن و خسته شدن از آن فرد و خستگی از زندگی با آن مبتلا می شوند.
وی افزود: خدمات روان پزشکی و روان شناسی در این چرخه مداخله می کند و مداخله به هنگام می تواند باعث بشود که این دور باطل قطع شود و نیاز به درمان را در نزد خانواده و در نزد فرد معتاد پاسخ گو است. ما باید ختما هم خانواده و هم خود فرد را از خدمات روان پزشکی برخوردار کنیم. خانواده برای این که کارکرد خودش را بداند و این که به چه نحو صحیح و درستی اقدام کند و خود فرد هم طبیعتا در کنار سم زدایی و دارو درمانی که انجام می دهد باید بر روی مسئله شخصیتی فرد کار شود و مشکلات اعتماد به نفس و مشکلات وابستگی به مواد و مسائلی که آن را در پروسه اعتیاد آسیب پذیر کرده است شناسایی شود و برطرف شود.
قاسم زاد ادامه داد: طبیعتا به هر حال ما در جامعه کمتر بر برون ریزی خشم کار می کنیم به عبارتی روالی که ما از ابتدا کودکی در درون نهاد خانواده وجود داشته باشد و باید والدین آموزش ببینند و افراد بتوانند به یک سبکی که مورد پذیرش و اثر گذار باشد خشم و پرخاشگری و نگرانی های خودشان را بروز دهند را کمتر میبینیم. در خیلی از کشورهای پیشرو این مساله را به عنوان مسئله تربیتی و در حین ازدواج آموزش می دهند و ابتدا از خود پدر و مادر آموزش هارا شروع می کنند یعنی اگر شما در طول فرآیند زندگی زناشویی خود نگرانی ها و خشم هایی دارید این که به چه نحو مثبتی بازگو شود و هم باعث ایجاد کمپلکس و عقده های روانی در خودتان نشود و هم در دراز مدت آسیب به خود و بد بینی نداشته باشید، همه آموزش داده می شود. به طور مثال ما می گوییم خوب است که جلسات هفتگی خانواده تشکیل بشود و زوجین بتوانند در رابطه با مشکلات و مسائلی که در طول هفته داشتند صحبت کنند و نگرانی هایشان را بیان کنند و همچنین رو آوردن به سبک زندگی و ورزش ها است. اثرات ناشی از خشم می تواند در بدن انباشته شود و به صورت فیزیولوژیک قرار بگیرد و ما باید بتوانیم برون ریزی کنیم. وقتی دارای فرزند می شویم همین سبک را باید در تربیت فرزندمان داشته باشیم، ما خیلی اوقات می گوییم کیسه های شنی در گوشه های اتاق گذاشته شود وقتی افراد در طول روز با یکدیگر صحبت می کنند و خشم های انباشته ای در آن ها جمع می شود بتوانند به آن کیسه ها چند ضربه بزنند. این حالت بیانگر آن است که حال خوبی ندارم و الان در حال برون ریزی خشم هایم هستم و دیگران آگاه باشند که چه اتفاقی افتاده است. میزانی از نگهداری از این خشم را باید یاد بگیریم اما برون ریزی آن را باید بتوانیم در فواصل مناسبی داشته باشیم که انباشت اش می تواند حجم های منفی خشم را در ما بالا ببرد.
وی تصریح کرد: بخش دیگر فضای مجازی و رسانه ای ما است. کشور ما با کشورهای دیگر که جوامع صنعتی هستند متفاوت است و هر کدام شرایط خاص خود را داریم و در کشور هایی شاهد این هستیم که از نبود هیجان به سینمای هالیوود و فیلم های تخیلی که در آن پر از اکشن است و صحنه ها و اکشن هایی است که پراز زد و خورد هستند روی می آورند در کشورشان آرامش و آسایشی است و افراد را می خواهند به این نحو به هیجانی برسانند. ولی در جوامعی مانند کشور ما که وضعیت اقتصادی زندگی افراد را تحت شعاع خود قرار داده است و حتی در امید به زندگی و در نقش جسم و روان افراد هم این تاثیرات را می بینیم و طبیعتا بهره گرفتن از چنین فضای رسانه ای و فضای مجازی می تواند شرایط روحی افراد را نا متعادل کند و میزان هیجان و اضطراب افراد را بالا ببرد و توصیه ما این است که هم رسانه ها و هم والدین آگاهی لازم را داشته باشند و در بکارگیری مناسب این مسئله گام اساسی بردارند و الگوهای لازم را داشته باشند. یعنی این که ما بگوییم فقط به این رسانه و این فیلم ها روی نیاورید کافی نیست و باید جایگزینی برای فیلم ها و رسانه های دیگر داشته باشیم. جایگزین ما باید از نوع و سبک زندگی مناسب باشد که باید متناسب با جامعه ما بوده باشد.
این روانشناس در پایان گفت: البته مسلم است که وظیفه دولت ها این است که ابتدا بتوانند سلامت اجتماعی ایجاد کنند و ما در سلامت اجتماعی گام های مناسبی برداریم. آیتم مهم تامین اجتماعی است. ما از نظر زیست و تامین بیمه مان و تامین اقتصادی و امنیت اقتصادی و آزادی بیان همه این ها را باید دولت ها برای شهروندان به وجود بیاورند و امید به زندگی و داشتن اسباب زندگی در راحتی و آسایشی که منجر به آرامش می شود این سلامت اجتماعی خود شانزده ویژگی را دارد و می خواهد بگوید که توصیه سازمان بهداشت به دولت ها این است که هر دولتی باید این ها را به وجود بیاورد به عنوان مثال دخل و خرج فرد با یکدیگر هم خوانی داشته باشد و بیمه اش متناسب و شغل پایدار داشته باشد و به تفریحات سالم و مناسب با سن خود را بتواند دسترسی داشته باشد، مسلم است در جامعه ای که مشکلات اقتصادی با تورم 40 تا 50 درصدی که گفته می شود وجود دارد دسترسی و دست یابی به این ویژگی ها را برای تمام شهروندان ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم وبه همین نسبت است که ما از فاکتورهایی که برای سلامت اجتماعی گفتم دور می افتیم از میزان هیجان ها و میزان اضطراب ها بالاتر می رود و متعاقب آن میزان خشم و پرخاشگری بالاتر می رود. درگیری های زناشویی و مشکلات والد و فرزندی یک بخشی به این فاکتورهایی که گفتم بر می گردد یعنی ما باید چیزی را بکاریم که بتوانیم برداشت کنیم وقتی کاشته ما با آن برداشت ما هم خوانی لازم را نداشته باشد خروجی آن می تواند وجود خشم ها و پرخاشگری هایی باشد که بعضا می بینیم منجر به آسیب به خود و دیگران و مخل امنیت اجتماعی برای دیگران می شود.
ارسال نظر