زن تهرانی نیمه شب مرد نقابداری را بالای سر خودش دید ! / 4 مرد مسلح شب ها به خانه تهرانی ها می رفتند ! + گفتگو با رییس باند

به گزارش اختصاصی خبرنگار جنایی رکنا، چندی قبل زن جوانی هراسان به یکی از کلانتری‌های تهران رفت و هنگامی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: ساعت حدود دو بامداد بود که با صدای شکسته شدن شیشه از خواب پریدم. هنوز در شوک بودم که چند مرد قوی‌هیکل با صورت‌های پوشیده و سلاح‌های کرم وارد خانه شدند. یکی از آن‌ها با فریاد تهدید کرد که اگر حرفی بزنم، به من و خانواده‌ام آسیب می‌رسانند. تمام خانه را زیر و رو کردند، طلاها، پول نقد و وسایل قیمتی را برداشتند و در کمتر از چند دقیقه ناپدید شدند. بعد از رفتنشان، فقط وحشت و ترس برای ما باقی ماند.لطفا کمک کنید

پس از ثبت شکایت و تشکیل پرونده در دادسرای ناحیه34، تیمی از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ با دستور بازپرس پرونده وارد عمل شدند و برای تحقیقات میدانی پای در صحنه جرم گذاشتند.

بررسی‌های اولیه نشان داد که این سرقت ها توسط باندی 4 نفره انجام شده که با چهره‌های پوشیده و استفاده از خودروهای مسروقه سراتو و جنسیس، شبانه وارد منازل شده و با تهدید سلاح کمری، قمه و قداره اقدام به سرقت می‌کردند.

کارآگاهان  با انجام تحقیقات میدانی، بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته و پیگیری سرنخ‌های موجود موفق به شناسایی یکی از متهمان به نام نیما شدند. در ادامه بررسی‌ها، هویت سه همدست او فاش  شد.

با توجه به اینکه متهمان در  یکی از روستاهای کرمانشاه سکونت داشتند، تیم‌های عملیاتی و اطلاعاتی پلیس تهران  به این شهر اعزام شده و پس از چندین ساعت تعقیب و مراقبت، طی عملیاتی ضربتی، تمامی اعضای باند را دستگیر کردند. در بازرسی از مخفیگاه آن‌ها، علاوه بر چندین قبضه قمه و قداره، یک اسلحه کمری مارک آسترا به همراه دو خشاب و ۴۵ تیر جنگی کشف و ضبط شد.

متهمان که در ابتدا از بیان حقیقت خودداری می‌کردند، سرانجام در مواجهه با مستندات پلیس به ۳۰ فقره سرقت مسلحانه و عادی در تهران و کرج طی سه سال اخیر اعتراف کردند. 

گفت‌وگو با سرکرده باند سرقت‌های مسلحانه

چند سال داری و اهل کجایی؟

بیست و نه ساله‌ام، اهل کرمانشاه.

چگونه وارد این مسیر شدی؟

از نوجوانی به دنبال راهی برای کسب درآمد بودم. اما زندگی همیشه طبق خواسته آدم پیش نمی‌رود. وقتی راه‌های معمولی نتیجه‌ای نداشت، به گزینه‌ای فکر کردم که سریع‌تر مرا به هدف برساند.

سابقه کیفری داری؟

خیر، این نخستین باری است که بازداشت شده‌ام.

با همدستانت چگونه آشنا شدی؟

در قهوه‌خانه‌ای که پاتوقم بود، با آن‌ها آشنا شدم. ابتدا ارتباط ما در حد آشنایی ساده بود، اما به‌مرور، دوستی‌مان عمیق‌تر شد. هرکدام مشکلات مالی و شخصی خود را داشتیم. همان‌جا بود که ایده اولیه سرقت شکل گرفت و نقشه‌ها را طراحی کردیم.

چرا سرقت مسلحانه؟

وقتی بدون سلاح وارد سرقت شوی، احتمال درگیری زیاد است و ممکن است چیزی به دست نیاوری. اما وقتی اسلحه در دست داری، همه راه را برایت باز می‌کنند. ابتدا قصد استفاده از سلاح را نداشتیم، اما پس از نخستین تهدید موفق، این روش را ادامه دادیم.

آیا پیش از هر سرقت برنامه‌ریزی می‌کردید؟

بله، چند روز قبل منطقه را بررسی می‌کردیم. خانه‌هایی را که کمترین سطح امنیت و رفت‌وآمد را داشتند، شناسایی می‌کردیم. سپس مسیر ورود و خروج، زمان‌بندی عملیات و نحوه تقسیم وظایف را مشخص می‌کردیم.

چه سلاح‌هایی در اختیار داشتید؟

یک قبضه کلت کمری داشتم. علاوه بر آن، چندین قمه و قداره همراه خود داشتیم، اما این سلاح‌ها بیشتر برای ایجاد رعب و وحشت استفاده می‌شد. تاکنون کسی را زخمی نکرده‌ایم.

آیا هنگام سرقت تحت تأثیر مواد بودی؟

بله، همواره. پیش از هر سرقت شیشه مصرف می‌کردم. این کار باعث می‌شد ترس و استرس نداشته باشم و بدون تردید وارد عمل شوم. تحت تأثیر مواد، هیچ‌چیز برایم اهمیتی نداشت.

متأهل هستی؟ آیا همسرت از این کار خبر داشت؟

بله، متأهل هستم. اما همسرم هیچ اطلاعی نداشت. تصور می‌کرد که در یک کارگاه مشغول به کار هستم. تنها چیزی که برایم اهمیت داشت، پول در آوردن بود.

احساس گناه نمی‌کنی؟

در لحظه ارتکاب جرم، خیر. اسلحه در دستت است، افراد از تو می‌ترسند، حس قدرت داری. اما اکنون که اینجا نشسته‌ام، وقتی به وحشت و ترس خانواده‌هایی که قربانی ما شدند فکر می‌کنم، احساسی را تجربه می‌کنم که تا پیش از این هرگز نداشتم... نوعی پشیمانی.

بنا بر این گزارش، با دستور بازپرس پرونده، متهمان با قرار بازداشت موقت به زندان تهران بزرگ اعزام شدند و تحقیقات همچنان ادامه دارد.

اخبار تاپ حوادث