زن صیغه ای نباید اصرار می کرد شوهرش در خانه اش بماند ! / گفتم زنم می فهمد بی خیال نشد !
حوادث رکنا: اصرارهای زن صیغهای به شوهرش برای اینکه در خانه او بماند به قیمت جانش تمام شد. مرد جوان در مدت کمی بعد از جنایت توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و از جنبه عمومی جرم محاکمه شد.
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از آبان ماه امسال آغاز شد. فریاد های مرد ۳۸ سالهای به نام پیمان در آپارتمانی در منطقه نارمک پیچید و همسایهها که هراسان از خانهشان بیرون دویده بودند با مرد جوان روبه رو شدند که کمک میخواست. وی گفت همسر صیغهایاش را با چاقو زخمی کرده است. زن ۳۵ ساله به نام شیدا بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد به خاطر شدت جراحات جان سپرد.
پیمان در بیمارستان بازداشت شد و به قتل همسر صیغهاش اعتراف کرد اما مدعی شد در درگیری با همسرش ناخواسته موجب مرگ وی شده است.
وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در حالی که نزدیک به یک ماه و نیم از جنایت گذشته بود توانست رضایت اولیای دم را جلب کند. به این ترتیب از جنبه عمومی جرم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد و به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت.
پشیمانی در دادگاه
در این جلسه پیمان روبه روی قضات ایستاد و گفت: من ،همسر و بچه داشتم که با شیدا آشنا شدم و فهمیدم او از همسرش جدا شده و یک فرزند دارد ولی به تنهایی زندگی میکند. ما به هم علاقمند شدیم و من او را صیغه کردم و خانهای برایش گرفتم .آن شب به خانه او رفته بودم تا او را ببینم. اما او اصرار کرد شب را آنجا بمانم .ولی به شیدا گفتم همسرم در خانه است و متوجه ماجرا میشود و باید به خانه برگردم. اما او دست بردار نبود .هرچه سعی کردم او را قانع کنم نشد .او در اوج عصبانیت فریاد میکشید و میگفت من همسر قانونی او هستم.در این بحث او یکباره با چاقو به سمتم حمله کرد و من که از رفتار او شوکه شده بودم چاقو را از دستش گرفتم و به گوشهای پرتاب کردم .
وی ادامه داد :همان موقع به اتاق رفتم تا حاضر شوم و به خانه برگردم .اما بار دیگر با چاقو از پشت سر به من حمله کرد .من در یک لحظه برگشتم و میخواستم چاقو را از او بگیرم. اما نمیدانم چطور شد که چاقو با او برخورد کرد .شیدا روی زمین افتاد و من که ترسیده بودم با داد و فریاد از همسایهها کمک خواستم و او را به بیمارستان رساندم. اما کار از کار گذشته و شیدا فوت شده بود.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من شیدا را دوست داشتم و قصد کشتن او را نداشتم .مرگ او اتفاقی رخ داد .شیدا زن عصبی و پرخاشگری بود و به همین خاطر هم اولیای دم که این موضوع را میدانستند اعلام گذشت کردند .من پشیمان هستم و از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا زودتر آزاد شوم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
ارسال نظر