نگاه های سنگین ناپدری به دختر جوان / فرار از خانه دختر جوان در زمان حضور ناپدری

به گزارش رکنا، زن45 ســلاه با بیان این ماجرا به مشــاور و مــددکار اجتماعی کلانتــری مصلای مشهد گفت: آن زمان دختری نوجوان بودم و با این جملات پسرخاله ام قلبم شکست. زمانی که موضوع را برای مادرم بازگو کــردم، او گفت: من با خاله ات صحبت می کنم این حرف ها را در آغاز زندگی جدی نگیر! اگر به شوهرت محبت کنی! عاشقت می شود.

هرچه به مادرم می گفتم او دختر دیگری را دوست دارد ولی باز هم مرا تشویق به ادامه زندگی مشترک می کرد تا این که مدتی بعد قاسم به مصرف مواد افیونی رو آورد و این گونه اختلافــات خانوادگی ما شدت گرفت.

در حالی که صاحب 2 دختر شده بودم روزهای سختی را می گذراندم چرا که هیچ علاقه ای بین ما وجود نداشت.

بالاخره حدود10سال قبل که دختر کوچکم 8سال بیشتر نداشت، از قاسم طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشــتم اما خودم احساس می کردم که تامین مخارج زندگی مــن و فرزندانم برای پدرم خیلی سخت شده است.

در همین حال خودم منزلی را اجاره کردم و دریک کارخانه بســته بندی موادغذایی مشغول کار شدم تا سربار خانواده ام نباشم. طولی نکشید که دختر بزرگ ترم ازدواج کرد و با جهیزیه مختصری که برایش تامین کردم به دنبال سرنوشــت خودش رفت و من با دختر دیگرم تنها ماندم.

هنوز 3 سال از ماجرای طلاقم نگذشته بود که روزی یکی از همکارانم از من خواســتگاری کرد و با وعده و وعیدهای زیادی مدعی شــد از من و دخترم طوری مراقبت می کند که خوشبخت ترین زن روی زمین شــوم! او ادعا کرد برایم منزلی اجاره می کند و مخارج من و دخترم را می پردازد به گونه ای که دیگر نیازی به کار درکارخانه نداشــته باشم اما وقتی به عقــد موقت او درآمــدم و دیگــر با وعده های فریبرز سرکار نرفتم، ناگهان همه چیز رنگ باخت و دیگر از آن وعده های زیبا و فریبنده خبری نبود.

دوباره به سرکارم بازگشتم ولی شوهرم اجازه نمی داد بعد از پایان کار، ازخانه بیرون بروم!خودش نیــز خیلی کم بــه من ســرمی زد. گاهــی خیلی از ازدواجم پشــیمان می شــدم و به این رابطه سرد و بی روح افســوس می خــوردم اما بازهــم با همین شــرایط به این زندگی ادامه می دادم چرا که دیگر نمی توانســتم برای بار دوم نیز طلاق بگیرم تا این که احســاس کردم دخترم از نگاه هــای نامتعارف همسرم رنج می کشد و دوست ندارد تنها در خانه بماند!

 با راهنمایی های تجربی ســرهنگ محمدولیــان -رئیــس کلانتری مصلای مشــهد- اقدامات مشاوره ای و روان شناختی و بررسی های تخصصی این ماجرا در دایره مشــاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

سیدخلیل سجادپور / خراسان