رکنا گزارش میدهد؛
بغض این عکاس که یک هفته با معدنچیان طبس زندگی کرد / آنجا از زندان هم بدتر بود + عکس های فوق تکاندهنده و فیلم گفتگو
حوادث رکنا: یک عکاس روایتهایی از حضور در معدن طبس را عنوان کرد و گفت: حتی چکمه این افراد پاره بود و روی زغالسنگهایی که همچون شیشه برنده هستند، کار میکردند و پس از خروج از معدن چکمههایشان را که میچرخاندند، زغالسنگها از چکمههایشان بیرون میریخت.
به گزارش رکنا، یونس خانی، عکاس بینالمللی، در گفتوگو با خبرنگار رکنا به بیان روایتهایی از حضور در معدن طبس پرداخت و گفت: دوربین عکاسی برای من بهانهای برای در میان مردم بودن است و حتی زمانی که در خبرگزاری مشغول فعالیت بودم، حدود 10 سال پیش بدون هیچ حمایتی و با هزینه شخصی خود از معدن ذغال سنگی که دو روز گذشته دچار حادثه شد، عکاسی و یک هفته با کارگران این معدن زندگی کردم.
وی با بیان اینکه در ابتدای ورودم به معدن معدنجو با رئیس آنجا روبهرو شدم، عنوان کرد: از او که در جوانی کارگر معدن بود درخواست کردم من را به سختترین نقطه معدن ببرد و تاکید کرد مطمئن هستی تحمل حضور در سختترین فضای معدن را داری و با اصرار به عمق 300 متری زمین رفتیم که عرض آن حتی کمتر از یک متر بود.
این عکاس با یادآوری اینکه به صورت چهاردست و پا مسیر را طی کردیم، اظهار کرد: این مسیر و صدای شکستن سنگها را هرگز فراموش نخواهم کرد، گرد زغالی که فضا را آغشته کرده بود مانع انتشار نور بسته به کلاه ایمنی میشد و انگار مه شدید فضا را پر کرده بود.
خانی افزود: هرچه جلوتر میرفتم چهره جوانان، پدران و حتی پدر و پسرانی که مشغول کار بودند را میدیدم و با گریه خطاب به من میگفتند چگونه ما را زیر زمین پیدا کردی و پیوسته میگفتند مگر کسی ما را میبیند؟
وی با تاکید بر اینکه معدنچیان با سختی بسیاری کار میکردند، گفت: با کلنگهایی که در دست داشتند باید به صورت نشسته کار میکردند و هرلحظه امکان ریزش معدن وجود داشت.
خانی خاطرنشان کرد: با حضورم سعی کردم به مردم نشان دهم با دو شیفت کار آن هم در چنین شرایطی حداقل حقوق را دریافت میکنند و حتی کتونی و کفش این معدنچیان نیز پاره بود و به شدت دلتنگ خانواده خود بودند؛ چراکه به گفته خودشان یک ماه به یک ماه میتوانستند به خانواده خود سر بزنند و در خوابگاهی که به شدت ضعیف بود، زمان را سپری میکردند.
این عکاس با اشاره به اینکه معدنچیان از یک حمام عمومی که در خوابگاه وجود داشت، استفاده میکردند، عنوان کرد: طی یک هفتهای که از معدن و تلاش بی وقفه معدنچیان تصویربرداری میکردم، من هم سیاه شده بودم و فقط سفیدی چشمانم قابل تشخیص بود و از این شباهت بسیار خوشحال بودم.
وی شرایط عکاسی در معدن را هم طاقتفرسا برشمرد و گفت: پس از هر عکاسی و مستندسازی ساعتها دوربینم را تمییز میکردم و پس از اینکه از معدن خارج شدم دوربینم به واسطه گرد زغالی که روی آن نشسته بود، از بین رفت و روزی که از معدن معدنجو در طبس خارج شدم، فکر میکردم از زندان آزاد شدهام.
خانی با بیان اینکه در آن زمان اجازه انتشار تصاویر را به من ندادند، اظهار کرد: از آن روزها 10 سال گذشته است و با شنیدن خبر جانباختن این عزیزان شریف و مظلومی که با آنها زیستم، بسیار شوکه شدم و خاطرات برایم مرور شد و جمله «دلتنگ خانوادههایمان هستیم» دلم را سوزاند.
این عکاس معدنچیان و کارگران را فراموش شده خواند و گفت: در برخی رسانهها مطرح شده که اکسیژنساز و گازسنج در معادن وجود ندارد، همانگونه که در تصاویر من گویا است حتی چکمه این افراد پاره بود و روی زغالسنگهایی که همچون شیشه برنده هستند، کار میکردند و پس از خروج از معدن چکمههایشان را که میچرخاندند، زغالسنگها از چکمههایشان بیرون میریخت.
خانی خاطرنشان کرد: امیدوارم این حسرتها پایان یابد و ذره ذره مظلومیت کارگران دیده شود. در آن زمان به واسطه فلشی که از دوربین روی صورتشان تابیده میشد، دست از کار میکشیدند و با گپ و گفتی که داشتیم چشمان اشکبارشان را از نزدیک شاهد بودم. ای کاش بیدار شویم و این عزیزان را ببینیم.
خبرنگار / غزال ساری اصلان
من خودم هم کارگرهستم
همیشه کارگران بداقبال وبدشانس بودن
خدارحمتشون کنه