دیکتاتور جدید خاورمیانه کیست؟ + جزییات

به گزارش رکنا، محمد بن‌زاید، ولیعهد امارات متحده عربی، در مقایسه با همتای سعودی خود، محمد بن‌سلمان، شاید کمتر شناخته‌شده باشد؛ اما احتمالا سرنوشت او، تأثیر بیشتری بر آینده خاورمیانه نسبت به محمد بن‌سلمان خواهد داشت. در صورت وقوع چنین احتمالی، یک سؤال مهم پیش می‌آید: محمد بن‌زاید چگونه از نفوذش استفاده خواهد کرد و آیا سیاست‌های او بیشتر به نفع آمریکا خواهد بود یا مردم منطقه خاورمیانه؟ پاسخ این سؤال‌ها را می‌توان در گزارش «چشم‌انداز تاریک محمد بن‌زاید برای آینده خاورمیانه» نیویورک‌تایمز یافت.

در گزارش آمده است: برخی از مقامات دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، به این نتیجه رسیده بودند که بن‌زاید فردی کلاش و خطرناک است. زمانی که دونالد ترامپ جانشین اوباما در این سمت شد و شراکتی صمیمانه‌تر با او پایه‌ریزی کرد، بن‌زاید و حضور ارتش کشورش برای ایفای نقش نظامی در یمن و لیبی، موضوع انتقاد گرو‌ه‌های حقوق‌بشری و دیپلمات‌های مختلف بود؛ حتی برخی از اعضای حلقه‌های دیپلماتیک که او را تحسین می‌کردند، معتقد بودند او می‌تواند در موضوعاتی بسیار مطلق‌گرا باشد و به همین دلیل است که خودش را درگیر جنگ‌هایی کرده که نمی‌تواند نتایج آن‌ها را کنترل کند.

با همه اینها، محمد بن‌زاید هنوز شخصیتی کم‌نظیر در خاورمیانه است؛ رهبری زیرک با گرایش‌های سکولار که برنامه‌ای مشخص برای آینده منطقه و نحوه اجرای این برنامه دارد. اولین موضوعی که در اینجا باید به آن توجه شود، این است که در آینده تاریک و شومی که می‌توان برای خلیج‌فارس و حتی خاورمیانه متصور شد، محمد بن‌زاید همواره بخشی از مشکل است نه راه‌حل. او با تمام نقاط ضعف و قدرتش، یک دیکتاتور است و از ارتش و منابع مالی کشورش برای خنثی‌کردن تمایلات دموکراتیک تحت عنوان مبارزه با افراط‌گرایی در منطقه استفاده کرده است.

در داخل کشور، محمد بن‌زاید شرایط نظارت و مراقبت را در سطحی اجرا می‌کند که هیچ مخالفتی نه در کلام و نه در عمل، جایی برای بروز پیدا نکند. او منتقدان را به زندان فرستاده و از شهروندان انگلیسی، آمریکایی و حتی شهروندان کشور خودش جاسوسی می‌کند. دیده‌بان حقوق بشر درباره شرایط در امارات متحده عربی می‌نویسد: امارات متحده عربی کسانی را که از مقامات این کشور انتقاد کرده‌اند، بازداشت و در برخی موارد مجبور به ترک محل زندگی‌شان کرده است.

این کشور نقش تعیین‌کننده‌ای در ائتلاف نظامی تحت رهبری عربستان سعودی ایفا می‌کند؛ ائتلافی که حملات غیرقانونی بسیاری در یمن انجام داده که بسیاری از آن‌ها احتمالا جرائم جنگی هستند. امارات متحده عربی ید طولایی در شکنجه زندانیان، هم در داخل و هم در خارج از کشور دارد. همین وضعیت برای کارگران مهاجری که در این کشور مشغول هستند نیز وجود دارد؛ کارگرانی که بسیار مورد استثمار قرار گرفته‌اند.

ضریب نفوذ محمد بن‌زاید بسیار فراتر از مرز‌های امارات متحده عربی است. او در کودتای مصر که عبدالفتاح سیسی را به قدرت رساند، با عربستان سعودی همکاری داشت و بسیاری از تحلیلگران مستقل معتقدند سیسی، سرکوب‌کننده‌ترین رئیس‌جمهور تاریخ مصر و به‌مراتب بدتر از حسنی مبارک، دیکتاتور این کشور است که بهار عربی علیه او به راه افتاد.

در لیبی، دولت محمد بن‌زاید، نیرو‌های ژنرال خلیفه حفتر را علیه دولت تأییدشده از سوی سازمان ملل، مسلح و حمایت می‌کند؛ اقدامی که نقض صریح قطع‌نامه سازمان ملل در تحریم تسلیحاتی لیبی محسوب می‌شود. علاوه بر این، با وجود اینکه محمد بن‌زاید حضور مستقیم نظامی کشورش در یمن را کم کرده، به روابط نزدیک خود با شبه‌نظامیان و گروه‌های جدایی‌طلبی که در شکنجه و کشتار غیرنظامیان یمنی نقش دارند و یمن را در آستانه قحطی قرار داده‌اند، ادامه داده است.

آسوشیتدپرس در گزارشی تحقیقی در ژوئن ۲۰۱۷ دریافته است که نیرو‌های امارات متحده عربی و شبه‌نظامیان آموزش‌دیده از سوی این کشور، شبکه‌ای از زندان‌های مخفی راه‌اندازی کرده‌اند که در آنها، افرادی که در سراسر شبه‌جزیره عربی مظنون به رابطه با القاعده هستند، شکنجه‌هایی شدید می‌شوند؛ از‌جمله کباب‌کردن زندانی‌ها که در آن فرد مظنون به سیخی بزرگ بسته و در مقابل حلقه‌ای از آتش چرخانده می‌شود.

عامل اصلی ماجراجویی‌های نظامی امارات متحده عربی البته آمریکاست که در یک دهه گذشته توافق‌های تسلیحاتی به ارزش ۲۷ میلیارد دلار با این کشور داشته است. در این توافق‌ها، همه چیز از‌جمله جنگنده‌های F۱۶، هلیکوپتر‌های آپاچی، هزاران ماشین زرهی و ده‌ها هزار بمب و موشک معامله شده است.

مقامات عالی‌رتبه نظامی آمریکا از‌جمله ژنرال جیمز ماتیس، امارات متحده عربی را از نظر داشتن تجهیزات نظامی و جنگیدن در کنار نیرو‌های آمریکایی در سوریه، افغانستان و... «اسپارتای کوچک» نام‌گذاری کرده‌اند؛ اما حضور نظامی این کشور در یمن، لیبی و عربستان نشان می‌دهد نقش سیاسی و نظامی آن معمولا برهم‌زننده ثبات و البته نابودکننده بوده است.

از مهم‌ترین دلایلی که باعث شده این کشور مرکز انتقاد جهانیان قرار نگیرد، این است که امارات متحده عربی یکی از قدرتمندترین لابی‌ها را در واشنگتن دارد. این موضوع را بن فریمن در مطالعاتش در اکتبر ۲۰۱۹ افشا کرد. امارات تنها در سال ۲۰۱۸ بیش از ۲۰ میلیون دلار صرف شرکت‌های جداگانه لابی‌گری کرده است.

این شرکت‌ها در بیش از سه هزار حوزه مجزا از‌جمله دیدار با مقامات کنگره آمریکا، رسانه‌ها و اندیشکده‌های مؤثر فعالیت دارند. علاوه بر این، شرکت‌هایی که از سوی امارات برای لابی استخدام شده‌اند، در این یک سال بیش از ۶۰۰ هزار دلار صرف کمک‌ها و مشارکت‌های سیاسی کرده‌اند.

با وجود اینکه مشخص نیست آیا دولت ترامپ از این فرصت استفاده می‌کند یا نه، آمریکا اکنون می‌تواند از روابطش با امارات متحده عربی برای ترویج صلح در منطقه استفاده کند. این کشور که در صورت بروز جنگ میان ایران و آمریکا، در هر صورت بازنده میدان خواهد بود، این احساس را به تحلیلگران داده که دنبال کاهش تنش‌ها با تهران است.

نقش امارات در جنگ یمن کاهش داشته و نشانه‌هایی از تلاش عربستان سعودی برای خارج‌شدن از جنگی که خودش در سال ۲۰۱۵ به راه انداخته دیده می‌شود. در لیبی نیز دست‌کم در‌حال‌حاضر، آتش‌بس در جریان است.

در چنین شرایطی می‌توان گفت: امارات که در دهه ۲۰۱۰ در تمام تنش‌ها و درگیری‌های منطقه نقش داشته است، اکنون می‌تواند انتخاب کند که نیرو‌های نظامی‌اش را از میادین خارج کرده و از ابتکار عمل‌های صلح در منطقه حمایت کند. در این میان آمریکا هم باید هرگونه فروش تسلیحات، کمک نظامی یا آموزش نیرو‌های اماراتی را به بهبود معیار‌های حقوق‌بشری امارات مشروط کند.

منبع:فرارو

برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.