یاداشت
قاسم سلیمانی، ظرفیت ملی و بین المللی
رکنا: تاریخ بشریت، کانون پرورش انسانهایی است که برخی از آنان حصارهای تنیده بر وزانت «ما» را کنار زده و «صبغه الله» شده و تبدیل به چراغ فروزان اراده انسانی و الهی در سطح جهانی میشوند.
به گزارش رکنا از قزوین ،سه سال است که روح بلند سپهبد حاج قاسم سلیمانی سردار پرافتخار اسلام و سیدالشهدای جبهه مقاومت به لقاءالله پیوسته ولی او همچنان در قلب و ذهن مردم ایران و ملتهای آزاده جهان حی و حاضرتر از گذشته است.
جمعه ۱۳ دیماه یک هزار و سیصد و نود و هشت، ساعت از 1 بامداد گذشته بود که حاج قاسم سلیمانی با ترور ناجوانمردانه توسط خبیثترین انسانهای عالم یعنی آمریکاییها به شهادت رسید؛ شهادتی که جهان را به جوشوخروشانداخت و او را در قاب «قهرمان ملّت ایران»، «یک چهره بینالمللی مقاومت»، یک «مکتب» و «یک مدرسه درسآموز» تصویر کرد.
اکنون قاسم سلیمانی، صرفاً یک شخص و یک فرمانده نظامی ملی نیست؛ به قول رهبری، او به چهرهای بینالمللی و مکتبی تبدیل شده که با شهادتش، قیامتی بر پا کرد و زنده بودن انقلاب در کشور ایران را به رخ همه دنیا کشید. «شهید سلیمانی به هر دو حُسنیین رسید؛ هم پیروز شد هم به شهادت رسید؛ یعنی خدای متعال کِلتَا الحُسنَیَین را به این شهید عزیز داد.» چه آنکه او «هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش.
رمز جاودانگی شهید سلیمانی، اخلاص و شوق شهادتی بود که همیشه در سر داشت. آرزویی که سردار دلها از آن میگفت و برای آن اشک میریخت برآمده از فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس بود «معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنانکه شایسته تو باشم.... مرا به قافلهای که به سویت آمدند، متصل کند.
تاریخ بشریت، کانون پرورش انسانهای است که از رتبهی «من» میگذرند و «ما» میشوند. برخی از آنان حصارهای تنیده بر وزانت «ما» را نیز کنار زده و «صبغه الله» میشوند. وقتی به این مرحله انسانی رسیدند، نورانیتر از آفتاب تابان درخشش دارند، چراغ فروزان اراده انسانی و الهی در سطح جهانی میشوند. در زمین بسان ما زندگی میکنند امّا گفتار و کردارشان الهی میشود.
در تبیین این پدیده انسانی، خیلی آسان کلمهها در قالب عبارتهای ادبی چینش میشوند و پیامی را میسازند. امّا واقعیت آن است که شناخت مبدا و مقصد و سیر منازل این مراتب عالی بسیار پیچیده است. گاهی عمر نسلی از انسان لازم است تا از حصار «من» خارج شویم و به منزل «ما» برسیم. زحمت میخواهد؛ هزینه میخواهد، اخلاص و انصاف و انسانیّت میخواهد که انسان بتواند این مراتب را طی کند.
بدون شک، حاج قاسم سلیمانیها، جلوهای از ظرفیت همین باور «منجی» هستند. تبلوری از اراده انسانها در بهره مندی از برکات هادی و منجی در جهان هستند. امّا پرورش و بروز این جلوه انسانی، بستر مناسب لازم دارد. در عصر ما؛ انقلاب اسلامی ملّت ایران و نظام اسلامی بر آمده از این انقلاب، بستر را فراهم ساخت تا «قاسم سلیمانی» ها به وجود آیند.
در گذر زمان، صحنههای عجیب انسان ساز دوران دفاع مقدس این بستر را عطرآگین نمود. فداکاری شهدای والامقام و غیرت ایثارگران آن دوران نورانی، منازل «شهیدانه» برای این بستر فراهم نمودند. حاج قاسم سلیمانیها با رهبانیّت به این مقام نرسیدند. بلکه این ظرفیت جامعه بود که موجد چنین انسانها شد، خون شهدای نونهال و نوجوان بود که قاسم سلیمانی کرمانی را منجی جهانی ساخت. ایشان را «عَلَم» و نشان فرهنگ و تمدّن ملت ایران معرفی کرد. شهید همتها، باکریها، خرازیها، کاظمیها و… بودند که «شهید حاج قاسم سلیمانی» را در سختترین شرایط زندگی ملل جهان به جامعه انسانی هدیه دادند. در شهر و دهات و ایلات مان از «حاج قاسم» ها بسیار داریم. نه قاسم سلیمانی با ما فاصله دارد و نه ما از او دور هستیم.
جوانان وطن! ایّام میگذرد و ما هم میرویم. چه شادان و چه نالان! بالاخره میرویم. در مسیر رفتن، به عنوان دانشجوی تاریخ عرض میکنم. قدر خودتان و قدر وطن تان و عظمت نظام تان و قدر ارزشهای تان و قدر حاج قاسمهای تان را بدانید تا سرافراز زندگی کنید. یقین بدانید در فردای تاریخ بشر، شما به احترام تربیت «حاج قاسم سیلمانی» ها، عزیزترین ملّت در نزد ملل جهان شناخته میشوید.
لیلا بیگدلی/قزوین
ارسال نظر