پیمان معادی: چون در ایران زندگی می کنم باید محتاط باشم +عکس

او از احتمال همکاری دوباره با اصغر فرهادی و تاثیر مرگ کیارستمی بر خودش و ایرانی‌ها هم گفته است. بخش‌های مهم این گفت‌وگو را بخوانید:
درباره سریال «شب» و چگونگی ورودش به پروژه: «شب» اولین کار من بعد از «جدایی نادر از سیمین» بود. قبل از این که سریال پخش شود، من سه چهار فیلم دیگر در آمریکا بازی کردم، مثل «کمپ ایکس ری». فاصله زیادی بین قسمت اول سریال که برای اچ‌بی‌او بازی کردیم و بقیه سریال پیش آمد؛ حدود دو سال پیش استیون زیلیان خالق «شب» به من گفت که «جدایی» را دیده و فیلم و بازی من را دوست داشته است. بعد مدیر برنامه‌های من را پیدا کرد. او با من تماس گرفت و گفت: «این سریال اچ‌بی‌او هست. اونا می‌خوان یکی از نقش‌های اصلی رو بازی کنی.»
درباره ویژگی‌های نقش و نحوه نزدیک شدن به شخصیتی در سریال بازی می‌کند: وقتی فیلمنامه را خواندیم، داستان را خیلی دوست داشتم. یکی از آن داستان‌هایی بود که واقعا می‌خواستم با ایرانی‌ها به اشتراک بگذارم. بازی در نقش یک پدر، این اولین بار بود که چیزی مثل این را در آمریکا انجام می‌دادم. من اهل ایرانم و این داستان یک خانواده پاکستانی در نیویورک بود. پس باید تحقیق می‌کردم. من و ریز احمد(بازیگر نقش اصلی) کلی سفر رفتیم، به بعضی مغازه‌ها رفتیم و با راننده تاکسی‌ها حرف زدیم.
درباره پیشنهادهایی که قبل از این سریال دریافت کرده بود: پیشنهاد نبود، فیلمنامه می‌آمد و برای برخی باید تست می‌دادم. اما این یکی از نقش‌هایی بود که تست نداشت و یک پیشنهاد بود. پس اگر قبول می‌کردم،‌ آن را به دست می‌آوردم. قبل از آن، فیلمنامه‌های دیگری هم دریافت کرده بودم، اما خوشم نیامده بود.
وی درباره ملاک‌هایش برای کار کردن در آمریکا گفت: وقتی فیلمنامه می‌خوانم دو ملاحظه دارم. اول،‌مثل سایر بازیگرها باید نقش و فیلمنامه را دوست داشته باشم و بخواهم بخشی از کار باشم. اما گاهی اوقات فیلم‌های سیاسی هستند؛ فیلم‌هایی که دوست ندارم تماشا کنم چه برسد به این که بخواهم در ساخت‌شان مشارکت داشته باشم. فیلم‌هایی که روی یک مذهب خاص یا کشورهای خاص تمرکز دارند؛ فیلم‌هایی سیاسی که واقعا احمقانه هستند. گاهی هم فیلم‌های دیگری هستند که برایم مناسب‌اند و با فیلمنامه و نقش مشکلی ندارم، اما چون در ایران زندگی می کنم، باید ردشان کنم. باید محتاط بود.
درباره خط قرمزهایی که رعایت می کند: فیلم‌های مشکل‌ساز همان‌ها هستند که خودم دوست ندارم در آنها بازی کنم. پس از روی ترس و این حرف‌ها نیست. اصلا. اما برای من خط قرمزهایی هست که دیگران ندارند. باید حواسم به آنها هم باشد.
در پاسخ به این سوال که آیا به دلیل بازی در آثار آمریکایی در ایران دچار مشکل شده: نه، اصلا.
درباره این که چرا ترجیح می‌دهد فقط نقش شخصیت‌های مثبت ایرانی را در آمریکا بازی کند: می‌دانید... شیوه کار در هالیوود این‌طور است که معمولا آنها کلی فیلم می‌سازند که خاورمیانه‌ای‌ها در آن نقش منفی هستند. گاهی چینی‌ها نقش منفی هستند، گاهی روس‌ها مقش منفی هستند و گاهی عرب‌ها نقش منفی هستند. من دوست ندارم نقش عرب‌های تروریست یا ایرانی‌های خرابکار را بازی کنم. اگر نقش جالب ایرانی پیشنهاد شود، چرا که نه؟ دوست دارم بازی کنم. به شرطی که توهین به مردم ایران یا مسلمانان جهان نباشد. نمی‌خواهم نماینده اینجور کارها باشم. کلی از این نقش‌ها پیشنهاد می‌شود؛ شخصیت‌های ایرانی یا عرب با ویژگی‌های وحشتناک. من این فیلم‌ها را بعدا می‌بینم و بیشترشان احمقانه‌ترین آثاری هستند که تا به حال دیده‌ام.
درباره که در فیلم «کمپ ایکس ری» بازی کرد و آن هم یک فیلم سیاسی بود: وقتی «کمپ ایکس ری» را خواندم، عاشق داستان شدم. همان‌طور که گفتید، این یادآوری خوبی‌ است که می‌شود فیلم‌های سیاسی خوب هم ساخت. شخصیت بی‌نظیری بود که توانستم به آن زوایا و دیدگاه‌ها و ابعاد جدیدی اضافه کنم. فیلمی درباره انسان بود؛ درباره مکالمه بین دو نفر از دو دنیای کاملا متفاوت، آن هم وقتی که فکر می کنید آنها حتی نمی‌توانند یک ثانیه با هم حرف بزنند.
درباره این که آیا هنگام کار در هالیوود با صحنه خاصی یا تصویری که از خاورمیانه‌های‌ها ارائه می‌شود، مشکل داشته یا نه: گاهی سوءتفاهم‌هایی پیش می‌آید. وقتی که مثلا کارگردان تفاوت بین ایرانی‌ها و عرب‌ها را نمی‌داند. وقتی تو می‌گویی ایرانی‌ها عرب نیستند. آنها می‌پرسند: «تو مسلمان نیستی؟» تو می‌گویی: «بله،‌ ولی این کاملا فرق دارد.» بعضی وقت‌ها از من می‌خواهند: «این کلمه رو بگو، این دیالوگ رو به عربی بگو.» و من می‌گویم: «من عربی حرف نمی‌زنم.» آنها می‌گویند: «ولی مسلمان هستی، مگه نه؟» بعضی وقت‌ها می‌گویم: «باشه، دیالوگ را بدهید به من و پنج دقیقه هم وقت بدهید.» بعد یک عرب را سر صحنه پیدا می‌کنم و به جای آن که سازندگان را قانع کنم که نمی‌توانم عربی حرف بزنم، دیالوگ را با همکار عرب تمرین می کنم.
درباره محدودیت و سانسور در ایران: سانسور اصلا خوب نیست، اما سانسور آن‌قدر قدرت ندارد که هنرمند ان را از آنچه می‌خواهند بگویند، بازدارد. ما گاهی از آن به عنوان یک ابزار استفاده می‌کنیم. من به کشورهای زیادی رفته‌ام و با هنرمندان زیادی در سراسر جهان صحبت کرده‌ام. آنها مشکلات جدی‌تر از ما در ایران دارند. فیلم ساختن در همه جای دنیا کار بسیار سختی است. برای ما سانسور یک مشکل نیست. فقط شیوه کار است. ما عباس کیارستمی را داشتیم، اصغر فرهادی را داریم و بسیاری فیلمسازان عالی دیگر در ایران که در همین شرایط کار می‌کنند.
درباره ارتباط و همکاری با اصغر فرهادی: البته که در آینده با هم کاری می‌کنیم. ما دوستان نزدیک هستیم. از همکاری با هم خیلی خوشحالیم.
درباره مرگ کیارستمی: فقدان بزرگی بود. بیش از آنچه فکر می‌کردم، رویم تاثیر گذاشت، چون به او نزدیک بودم. خیلی دوستش داشتم. خیلی زود درگذشت و انسان بی‌نظیری بود و به همین دلیل مرگش شوک بزرگی بود. اندوه بزرگی بود. مردم هنوز در حالت شوک هستند. هنوز خیلی راحت نمی‌توانم درباره این فقدان حرف بزنم.
در پاسخ به این نکته که گلشیفته فراهانی در ایران دچار ممنوعیت شد و آیا او هم نگرانی مشابهی دارد: اصلا نگران نیستم. حد و مرزهای خودم را دارم. به عنوان یک انسان یا یک هنرمند، همه ما حد و مرزهای و خط قرمزهای خود را داریم. هرکس حق دارد بر اساس حد و مرزهایی که دارد برای خودش تصمیم بگیرد. فکر نمی‌کنم مشکلی داشته باشم. البته کار کردن در دو اقلیم مختلف آسان نیست. ولی نگران نیستم. اگر کاری را برای من ممنوع کنند، کار دیگری می‌کنم. تمرکزم را بر بازیگری در فیلم‌های دیگر می‌گذارم یا می‌نویسم. در ذهنم ایده‌ای برای کارگردانی دارم. داشتن گزینه‌های مختلف باعث می‌شود احساس امنیت کنیم. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.