راز جسد گمشده در پرونده قَتل در  اسپورتیج / قاتل اعتراف به سوزاندن جسد کرده است اما ...+ عکس

به گزارش رکنا ، 29 مهرماه سال 93 پدر نگرانی با مراجعه به کلانتری جامی از ماجرای ناپدید شدن پسرش در یک معامله فروش خودروی اسپورتیج خبر داد.
این مرد به ماموران گفت: هفته گذشته خودرویم را برای فروش در روزنامه آگهی کردم تا اینکه روزگذشته یک جوان با موبایلم تماس گرفت و برای دیدن خودرویم آدرس خانه را گرفت.
بعد از دقایقی 2پسر جوان جلوی در خانه آمدند وپس از دیدن خودروی اسپورتیج با پرداخت 200 هزارتومان آن را قولنامه کردند و قرار شد فردای آن روز با یک چک رمزدار به دفترخانه ای در ستارخان حاضر شوند تا خودرو را سند بزنیم.
ساعت 8 صبح امروز 2 جوان به جلوی در خانه آمدند و همراه پسرم سوار بر خودرو شده و به سمت دفترخانه رفتند اما نیم ساعت بعد پسرم به من زنگ زد و با صدایی آرام می گفت که در بزرگراه یادگار است و گوشی موبایل را قطع کرد.
در ادامه نگران ماجرا شدم و به پسرم زنگ زدم که یکی از 2 پسر جوان گوشی را برداشت و به بهانه اینکه پسرم پشت فرمان است گوشی را قطع کرد و سپس گوشی موبایل خاموش شد و دیگر نتوانستم با او تماسی داشته باشم و هیچ خبری از پسرم بهنام ندارم.
بدین ترتیب بازپرس پرونده شعبه پنجم دادسرای ناحیه 27 تهران دستور داد تا تیمی از ماموران اداره 11 پلیس آگاهی برای ردیابی جوان ناپدید شده وارد عمل شوند.
ماموران خیلی زود موفق شدند یکی از 2 جوان خریدار خودرو را که سجاد 23 ساله است دستگیر کنند و وی در اعترافات ابتدایی سعی داشت با داستانسرایی خود را بی گناه معرفی کند اما در پایان مجبور به اعتراف شد.
سجاد در اعترافاتش همدستش نیما 25 ساله را لو داد و این متهم روز 11 آبان ماه در مخفیگاهش در بلوار ابوذر دستگیر شد.
نیما در اعترافاتشش گفت: ابتدا قصد سرقت خودروی لوکس را داشتیم و به همین خاطر آبمیوه مسمومی به پسر جوان دادیم تا اینکه بیهوش شد ولی چون بهنام و پدرش چهره ما را دیده بودند تصمیم به قتل گرفتیم.
بنابراین خودروی اسپورتیج را همراه بهنام، به داخل پارکینگ خانه سجاد بردیم. وقتی قصد داشتیم دست و پا و دهانش را با چسب ببندیم، بهنام به هوش آمد. همان لحظه سجاد گلویش را فشار داد و من هم یک پلاستیک روی سرش کشیدم و با مشت چند ضربه به سرش زدم تا اینکه خفه شد. بعد مدارک خودرو، ساعت‌مچی و پول‌هایش را برداشتیم و جسد را داخل صندوق عقب گذاشتیم. از آنجایی که خواهر‌زاده‌ام در گرمسار به دانشگاه می‌رفت به آنجا آشنایی داشتم و تصمیم گرفتیم جسد را به بیابان‌های اطراف گرمسار ببریم. در میانه راه چهار لیتر بنزین هم خریدم و وقتی به مکان مورد نظر رسیدیم، جسد را آتش زدیم و به تهران برگشتیم.
در ادامه تحقیقات بازپرس حسین پور دستور داد تا تیمی ازماموران به محل آتش زدن جسد پسر جوان در بیابان های گرمسار بروند اما تلاش ماموران جز کشف تعدادی لکه های خون روی سنگ های اطراف محل حادثه نتیجه دیگری نداشت.
بنا به این گزارش، بازپرس حسین پور پس از تحقیقات تکمیلی در این پرونده خونین صبح امروز - چهارشنبه- کیفر خواست 2 متهم را به جرم مشارکت در آدم ربایی، سرقت مقرون به آزار و قتل صادر کرد و پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد.
برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.