5 ماه است که به خاطر دخترزا بودن و چاق شدنم شوهرم ما را ترک کرده است!
رکنا: تک فرزند ثروتمند وقتی با منشی یک شرکت ازدواج کرد روزهای خوبی را شروع کرد اما خیلی زود به بهانه دخترزا بودن همسرش خواستار طلاق شد.
حمید، ظاهری برازنده داشت و تک فرزندی و ثروتمند بودنش باعث میشد همه فکر کنند خوشبخت شدنم حتمی است، شرایط ازدواج با خواستگاری که تکفرزند یک خانواده ثروتمند بود باعث فریب آن دختر جوان شد و سرانجام وی را به ایستگاه پایانی کشاند.
راهروی دادگاه خانواده شلوغ است و هر کدام از زنان و مردان در دنیای خود به سر میبرند. یکی عصبی است و فریاد میزند، دیگری گوشهای آرام ایستاده و اشک میریزد. وکلا با موکلهایشان گفتوگو میکنند و از روند پرونده میگویند. اما در همه این شلوغیها دختربچهای که عروسکی در دست دارد توجهم را حسابی جلب میکند. رفتارش را زیر نظر میگیرم. نجوای کودکانه و دلنشینی دارد، عروسکش را محکم در آغوش میگیرد و برایش لالایی میخواند. در رؤیای شیرین خودش غرق است و هرازگاهی به دور و برش نگاهی میاندازد. بعد هم به طرف مادرش که روی نیمکت دادگاه نشسته میآید.
کنار زن جوان مینشینم و میخواهم از سرنوشتش بگوید. نگاه بیرمقی به من انداخته و دختر 2 سالهاش را روی پاهایش میکشد و بعد هم آرام آرام برایش شعر میخواند. سپس رو به من میگوید: از کجا شروع کنم از ظاهرسازیهایی که چشمانم را کور کرد و دو دختر کوچولوام را بیپدر کرد یا از سادهلوحی و مطلقه شدنم.
زن 27 ساله در تشریح ماجرای زندگیاش میگوید: کل آشنایی و ازدواجم با حمید به 2 ماه نرسید. من منشی شرکت بودم و او برای استخدام نزد ما آمده بود. با اینکه از سوی مدیرم پذیرفته نشده بود ولی هر بار به بهانههای مختلف وارد شرکت میشد و سر صحبت را با من باز میکرد. تا اینکه یک بار اعتراف کرد آمدنش به شرکت بهانه است تا مرا ببیند. از جسارتش جا خوردم ولی وقتی گفت از من خوشش آمده و میخواهد زن زندگیاش شوم خیلی خوشحال شدم. البته ناگفته نماند که در جریان این دیدارها من هم به او دل داده بودم و به همین خاطر وقتی خواستگاری کرد موضوع را با خانوادهام در میان گذاشتم و او همراه خانوادهاش به خانه ما آمدند. حمید ظاهری برازنده و خوشتیپ داشت و خوش برخورد بود و تک فرزندی و ثروتمند بودنش نیز خوبیهایش را دوچندان میکرد و همه این معیارها باعث میشد همه فکر کنند خوشبخت شدنم حتمی است و بهترین شانس زندگی نصیبم شده است. همان طور که زن جوان حرف میزند دخترک بازیگوش با دست صورت مادر را به سمت خودش میچرخاند تا توجه او را جلب کند. زن جوان با بوسیدن دخترک او را آرام کرده و ادامه میدهد: اینکه هر دوی ما در شمال شهر زندگی میکردیم ولی از
لحاظ مالی آنها خیلی از ما بالاتر بودند و به مرور زمان همین موضوع برایم دردسرساز شد. درحالی که هرگز چنین فکری نمیکردم. من خیلی اصرار داشتم تا هرچه سریعتر با حمید ازدواج کنم به همین خاطر اختلافهایی که در زمان عقد و بر سر تعیین مهریه ایجاد شده بود برایم اهمیت نداشت و به حرف خانوادهام گوش نکردم. همه فکر میکردند چون حمید ثروتمند است من عروسی باشکوهی با مهریه بالا میگیرم اما وقتی همه در عقد و جشن خیلی سادهام آمدند و فهمیدند که با مهریه 14 سکه طلا به عقد تک پسر ثروتمند درآمدهام شوکه میشدند. ولی من حمید را برای وجود خودش دوست داشتم نه پول و ثروتش.
زن جوان با مرور خاطرات گذشته گفت: حتی قرار بود به جای گرفتن عروسی آنچنانی هزینه آن را خرج سفر خارجی کنیم اما بعد از برگزاری مراسم عقد خیلی ساده و بدون جشن عروسی تنها به چند شهر داخل کشور سفر کردیم و خبری هم از مسافرتهایی که وعدهاش را داده بود نشد.
زن دلشکسته ادامه داد متأسفانه من زندگیام را با وجود ثروت آنچنانی شوهرم و دو فرشته کوچولویمان باختهام چرا که حمید بیمسئولیت است و حالا که خدا دو دختر به ما داده میگوید من و بچههایم را نمیخواهد. چرا که او هر دوبار که متوجه شد فرزندمان دختر است ناراحت شد و گفت پسر دوست دارد. به همین خاطر سر هر مسألهای با من دعوا راه میاندازد. دائم هم پول و ثروت خود و خانوادهاش را به رخم میکشد؟ یا میگوید چرا چاق شدی؟ باور کن با بیمنطقیهایش کلافهام کرده. دائم در رژیم هستم تا وزن ایده آل همسرم را به دست بیاورم ولی افسوس که تلاشهایم برای حفظ زندگیمان بیفایده است. او 5 ماه است که ما را ترک کرده و از خانه رفته. البته گهگاهی دخترانمان را میبیند. در آخرین دیدارمان هم گفت: دیگر حاضر به ادامه زندگی مشترک نیست. حالا هم نمیدانم سرنوشت دختران کوچولویمان چه میشود. باید کار پیدا کنم و...
حالا هم منتظرم تا قاضی صدایم کند و ببینم پروندهام در چه مرحلهای است؟ چرا که از شوهرم به خاطر نپرداختن نفقه و مخارج بچهها شکایت کردهام. اما افسوس که.... برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
اخبار زیر را از دست ندهید:
فحاشی به زنان بخاطر نوع پوشش/ 12 نوجوان خاطی روانه زندان شدند
نقشه کثیف فقط به خاطر خودروی سمند+عکس
هیچکس خبر نداشت چه غلطی میکنم / آبرویم رفت!
جزئیات مرگ آتشین یک مرد در دفتر کارش
دردسر جنس چینی برای کودک چینی+عکس
اخباری که شاید از دست داده باشید:
فیلم برداری از موجودی عجیب و افسانه ای که در بیابان راه می رفت+تصاویر
به اون میگن بیغیرت منم دوتا دختر دارم دوست داشتم پسر هم داشته باشم ولی خدا نخواست ولی هیچ وقت به روی زنم نیاوردم هر کاری برا شون میکنمکه از زندگی تمام لذتش رو ببرن . خدا بهش پول داده ولی از عقل و شعور زندگی بی بهره است !حالا مگه اون طفل های معصوم چه گناهی دارن ؟
یعنی هنوز مردم ما نفهمیدن زن دخترزا یا پسرزا وجودنداره این حرفا واسه دورانی بود که مردم بیسواد بودن ! تعیین جنسیت برعهده مرده کروموزم های مرده که پسر یادختر بودن بچه رو مشخص میکنه هیچ ربطی به زن نداره ...بهتره بگیم شوهرش دخترزا بوده!
من خودم افراد زیادی رادیدم که بعد ازدویاسه دختریک پسربه دنیا آوردند واقعاًکه مگه دوران عهدبوق که مردم چنین رفتاری میکردند
با سلام و عرض ادب خاک بر سر همچین مردی خدا یک مرد و زنی رو دوست داشته باشه بهشون دختر عطا میکنه و دختر رحمته و تو خونه و پیری دختران که دلسوزن و عصای دست پدر و مادرن این فرهنگ عقب مونده و کثیف و مذخرف ماست که تبعیض میذاره والا دخترا تو خونه و برای پدر و مادر خیلی بهتر از پسر هستن متاسفانه زوجها یکخورده از مسیولیت دختر میترسن همین و اینکه جامعه ما گرسنه جنسی هستن و تامین امنیت برای دخترا یک کم سخته و گرنه دختر که تو خونست یعنی رحمت و آرامش و آسایش و محبت خدا باید به این مرد پسری بده اون پسر لات بشه تو هیجده سالگی با چاقو پدرشو سلاخی کنه معنی محبت و مهر دختر رو بفهمه تا کفران نعمت نکنه این مردا رو باید زیرگل کرد زنده زنده حیف هوایی که نفس میکشن حروم میکنن با فکر عقب موندشون