وقتی از 28 مرداد به عنوان «قیام ملی» یاد می‌ شود!

به گزارش رکنا، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از موضوعات مهم تاریخ معاصر ایران است که به کرات مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در بیش‌تر تحقیقات تاریخی اشاره شده که عوامل اصلی کودتا سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا بوده‌اند که از طریق عوامل داخلی خود موفق به سرنگونی دولت مردمی دکتر مصدق و بازگشت شاه به کشور شدند.

اما درباره نحوه این اقدام، عوامل مؤثر در آن، شیوه‌های اعمال قدرت سرویس‌های اطلاعاتی در آن مقطع و بسیاری مطالب دیگر کمتر به موضوع پرداخته شده و به نوعی این اقدام در‌هاله‌ای از ابهام قرار دارد. بنابراین برای پاسخ به این پرسش‌ها با علی‌اکبر عاصیان، نویسنده کتاب نقش سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به تازگی توسط پژوهشکده تاریخ معاصر منتشر شده است به گفت‌وگو نشستیم.

 در این کتاب عملکرد این دو سرویس اطلاعاتی در کودتا مدنظر بوده است و بسیاری مطالب دیگر از جمله اقدامات دکتر مصدق و تأثیر سایر عوامل درگیر کودتا کمتر مورد کنکاش قرار گرفته است. همچنین، پس از بررسی منابع مختلف، ۶۳۰ برگ اسناد مربوط به کودتای ۲۸ مرداد متعلق به MI6، سیا و وزارت امور خارجه آمریکا در قسمت پیوست کتاب آورده شده است.

برخی‌ها معتقدند اساساً کودتایی اتفاق نیفتاده و بعد از انحلال مجلس توسط دکتر مصدق، شاه مطابق قانون اساسی اجازه پیدا می‌کرد نخست وزیر را عزل کند. چنین چیزی را قبول دارید؟

همان‌ طور که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی گفتند به نظر می‌رسد که جای جلاد و شهید دارد عوض می‌شود! مخصوصاً اگر به وقایع اخیر نگاه کنید، بعضی از افراد هستند که اصلاً قائل نیستند که نفوذ خارجی در ایران وجود دارد. سند هم که ارائه می‌شود، چون طرف به باور و عقیده‌ای رسیده است، حاضر نیست آن باور و عقیده را اصلاح کند. متأسفانه این افراد تأثیرگذار و جامعه‌پسند هستند و روی اذهان جامعه تأثیر می‌گذارند.

اگر به تاریخ پهلوی هم نگاه کنید، از کودتای ۲۸ مرداد به عنوان قیام ملی یاد می‌شود و هر سال، سالروز این قیام ملی گرامی داشته می‌شد. مثل کودتای سوم اسفند که از سال دوم یا سوم، مراسم برای بزرگداشت قیام اسفند گرفته می‌شد. وقتی این مطلب موشکافی و بررسی نشود، بعد از مدتی کلاً جریان تاریخی و جای مظلوم و ظالم عوض شده است.

۲۸ مرداد کودتایی بود که طبق اسنادی که چاپ شده، به صراحت بیان می‌شود که کودتا بوده است و اصلاً ربطی به کمونیسم نداشته و برای دستیابی به اهداف انگلیس و آمریکا و کنترل بازار نفت ایران داشته است.

سازمان سیا همیشه از نقش خود در عملیات براندازی مصدق یاد می‌کند، اما حقیقت این است که طراح اصلی این کودتا، انگلیسی‌ها بودند. آنها از اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ با تسلط کامل بر منابع منابع ایران به خصوص صنعت نفت درآمد نجومی برای خود برداشتند؛ به طوری که درآمد نفتی انگلیس از ایران در سال ۱۹۵۰ به ۱۷۰ میلیون پوند رسید. نفت در حکم شریان حیاتی انگلیس در طول جنگ جهانی دوم بود و در آن سال‌ها فقط ۱۰ درصد از درآمد نفت شامل حال مردم مصیبت زده ایران می‌شد. با ملی شدن صنعت نفت انگلیسی‌ها احساس خطر کردند؛ بنابراین برای تلطیف موضوع، مصدق پیشنهاد‌هایی مبنی بر اختصاص سود بیش‌تر به مردم ایران مطرح ‌کرد، اما پاسخ مصدق منفی بود. انگلیسی‌ها با پیشنهاد ‌MI6 سه گزینه پیش رو داشتند: توقف تولید نفت، حمله نظامی به ایران، طراحی کودتا و براندازی مصدق که نهایتاً گزینه سوم در دستور کار قرار گرفت. MI6 این پیشنهاد را برای CIA مطرح کرد و برای مشارکت در این عملیات از آنها کمک خواست. آیزنهاور نیز از ترس توسعه کمونیست در منطقه به همکاری با ‌MI6 رضایت داد.

برای بررسی این واقعه ابتدا باید فضای آن دوره را تحلیل کرد. شاه حق داشت او را برکنار کند، ولی حق نداشت از نیروهای خارجی استفاده کند. ثانیاً به قانون اساسی مشروطه دو تبصره خورده است. این قانون برای دوره قاجاریه نوشته شده بود و مجلس مؤسسان که انتخابات آن مجلس از اساس با زور سرنیزه بوده و بسیار ضرب‌الاجلی انجام شده است. دو تا از اصول مشروطه عوض می‌شود. اول سلطنت به خاندان پهلوی منتقل می‌شود که این اصل با قانون مشروطه منافات دارد. ثانیاً شاه باید در مقابل ملت، یعنی نمایندگان مجلس پاسخگو باشد که این اصل از دوره سوم یا چهارم مجلس شورای ملی به یک قانون فرمایشی تبدیل شد و در مجلس پنجم این بحث به اوج رسید و به تبع آن، همین نمایندگان بودند که مجلس مؤسسان را تشکیل دادند و تعویض قانون مشروطه را انجام دادند؛ تا جایی که شهید مدرس اعتراض می‌کند که من خودم که به خودم رأی داده‌ام. آن یک رأی من کو؟ یعنی رضاشاه به‌قدری عصبانی بود که حاضر نشد حتی یک رأی خود مدرس را به عنوان آمار بپذیرد! هرچه جلوتر می‌رویم، از قانون اساسی مشروطه فقط یک اسم باقی می‌ماند.

شیوه‌های اعمال قدرت سرویس‌های اطلاعاتی اینتلیجنت‌سرویس و سازمان «CIA» چگونه بود؟

اصول کار سازمان‌های اطلاعاتی، جمع‌آوری اطلاعات و اسناد تاثیرگذار توسط جاسوسان است. کودتای ۲۸ مرداد صحنه فعالیت اینتلیجنت‌سرویس و شاپور ریپورتر است که هم به دربار رفت و آمد داشت، چون معلم خصوصی ملکه ثریا بود، هم به عنوان کارمند سفارتخانه انگلیس به سفارت آمریکا رفت و آمد داشت. دبیر سفارتخانه هند و مدرس زبان انگلیسی در دانشگاه هنگ‌کنگ بود.

یعنی هم امکان تأثیرگذاری، هم فرصت جمع‌آوری اطلاعات را داشت و آمریکا هم با توجه به سابقه‌ای که از دوره مشروطه در ایران جمع‌ کرده بود و وجهه‌ای  برای خودش به دست آورده بود، شبکه جاسوسی گسترده‌ای داشت که از طریق آن هم اطلاعات جمع‌آوری می‌کرد، هم با به‌‌کارگیری عناصر مختلف از جمله اشرار و زنان بدکاره توانست کودتا را مدیریت کند و به اهداف خودش برسد.

عوامل مؤثر کودتای ۲۸ مرداد چه بود و بفرمایید که چگونه این اتفاق رخ داد؟

عوامل مؤثر در کودتا را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد. یک‌سری عوامل تقویتی بودند، یک‌سری عوامل تضعیفی. عوامل تضعیفی این بود که سه ضلع مثلث قدرت را بشکنند یا از هم جدا کنند. آیت‌الله کاشانی، فداییان اسلام و دکتر مصدق. با جوسازی و درگیری‌ای که ایجاد شد، بین این سه ضلع فاصله افتاد و جبهه ملی شدن صنعت نفت (منظور جبهه ملی نیست) بلکه بین تمام جریاناتی که با هم جمع شدند و این نهضت را راه انداختند، انشقاق افتاد و حتی بین اعضای جبهه ملی هم انشقاق پیش آمد و در این تنهایی، بعضی از تصمیمات اشتباه دکتر مصدق و بقیه افراد باعث شد که این جبهه تضعیف شود.

دوم، تصمیمات تقویتی بود که عناصر اطلاعاتی اینتلیجنت‌سرویس و سازمان «CIA» موفق به انجامشان شدند، از جمله اینکه اخبار را از مناطق مختلف جمع‌آوری می‌کردند و اخبار جهت‌دار را به شاه می‌دادند که قرار است ایران به دامان کمونیسم بیفتد. در این بین می‌خواستند با جنگ روانی‌ای که به وسیله نشریات مختلف راه می‌انداختند، روی تفکر عمومی جامعه تأثیر بگذارند.

سوم استفاده از اشرار بود که به بازار حمله کردند و دفتر روزنامه طوفان را آتش زدند و به خانه دکتر مصدق هم حمله کردند. قسمت چهارم، مدیریت ارتش بود. با توجه به اینکه شاپور ریپورتر یک دانشکده جنگ داشت، توانست افسران لایقی را که برای عملیات مد نظرش بود، پیدا کند و با مدیریت آنها ارتش را به صحنه بکشاند و نیروهایی را هم که مخالف بودند، قبل از کودتا بکشند. افشارطوس و نیروهایی را که مخالف یا طرفدار دکتر مصدق بودند، قبل از کودتا سر به نیست کردند.

یعنی زمینه کار فراهم شد و خارجی‌ها هم طلب دولت دکتر مصدق را ندادند و دولت چون از لحاظ مالی دچار مضیقه شد، نتوانست بسیاری از برنامه‌هایش را اجرا و بدهکاری‌هایش را پرداخت کند. بنابراین اقبال عمومی به آن کاهش پیدا کرد و از قیام ۳۰ تیر تا ۲۸ مرداد شاهد یک فروکش اساسی در حضور مردم در پشتیبانی از دکتر مصدق هستیم که همه این شرایط باعث این قضیه شد.

آیا سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس و آمریکا روشی را که در کودتای ۲۸ مرداد به کار گرفتند، در سایر کشورها هم به کار بردند؟

این اولین تجربه سازمان CIA در زمینه سرنگونی یک حکومت پس از جنگ جهانی دوم بود. آمریکا این شیوه را پس از ایران در شیلی به کار برد و دولت آلنده را سرکوب کرد و پینوشه را سر کار آورد.

کودتایی که بر اساس اطلاعات سازمان‌های اطلاعاتی انجام شد، نه اینکه خود آن کشور این کار را انجام بدهد، قبل از آن هم اینتلیجنت‌سرویس کودتای سوم اسفند را در ایران راه انداخت. افراد زیادی از جمله آقای شهبازی در کتابشان آورده‌اند که رضاخان یک افسر ایران‌پرست فعال نبود، بلکه کسی بود که عامل اردشیر ریپورتر او را پیدا کرد و اردشیر ریپورتر چند ماه با رضاخان میرپنج صحبت و او را برای انجام کودتا آماده کرد. اینتلیجنت‌سرویس این تجربه را از قبل داشت و سازمان CIA هم که تقریباً اوایل کارش بود، برایش تجربه خوبی شد و در کشورهای مختلف از جمله شیلی از آن استفاده کرد.

آمریکا تا مدتی پشتیبان نهضت ملی شدن نفت ایران بود. چرا ناگهان پشت مصدق و ایران را خالی کرد؟

نمی‌شود گفت آمریکا مدافع ایران بود. سیاست بی‌طرفی‌ای که توسط رئیس‌جمهور آمریکا ابلاغ شده بود، اقتضا می‌کرد که اینها از این سیاست پیروی کنند. در جنگ جهانی دوم روسیه بیش‌ترین کشته و بیش‌ترین خرابی را داد. انگلیس بمباران زیادی شد و تنها محیطی که تقریباً امن ماند آمریکا بود. این کشور به دلیل فاصله سرزمینی و خرابی و کشته‌های کمتر توانست جایگزین انگلیس، استعمارگر پیر شود و بعد از سال ۱۳۲۰ با تغییر سیاست آمریکا، حضور آمریکا در عرصه‌های مختلف پررنگ‌تر و عریان‌تر شد و حالت استعماری خودش را نشان داد. چون ایران یکی از مناطق مهمی بود که صنعت نفتش داشت کم‌کم خودش را نشان می‌داد، آمریکا در این عرصه وارد شد و از این فرصت نهایت استفاده را برد.  

منبع: فارس

وبگردی