انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم؛ بار دیگر تقابل میانه‌روی و تندروی شکل می‌گیرد؟

به گزارش رکنا، صلاحیت کاندیدا‌های ریاست‌جمهوری در حال بررسی است و در صورتی که نیاز به تمدید نداشته باشد، نتایج آن روز ۲۲ خرداد اعلام می‌شود. صحبت‌ها در خصوص خروجی تصمیم شورای نگهبان فعلا در حد گمانه‌زنی‌ها باقی مانده و رفتار شورای نگهبان نیز قابل پیش‌بینی نیست. چرا که برخی سیاستمداران سابقه رد و تائید صلاحیت از سوی این نهاد را همزمان دارند و عوامل زیادی بر این تصمیم تاثیرگذار هستند. بیشترین آمار تائید صلاحیت نامزد‌های ریاست‌جمهوری مربوط به سال ۱۳۸۰ و انتخابات هشتم است که ۱۰ نفر مورد تائید شورای نگهبان قرار گرفتند. مشخص نیست که در انتخابات چهاردهم این تعداد بیشتر از دوره هشتم و یا کم‌تر خواهد بود.

 یکی از نکات سخت در این انتخابات ، تقسیم‌بندی گفتمانی نامزدهاست. پیش از این و به طور مشخص بعد از انتخابات ۱۳۷۶ دوگانه اصلاح‌طلب و اصولگرا به طور عمده عرصه سیاست‌ورزی در ایران بود. در سال ۱۳۹۲ گفتمان اعتدال مطرح شد و از سال ۱۳۹۸ شاهد روند خالص‌سازی بودیم که تا کنون در سه انتخابات (دو مجلس و یک ریاست‌جمهوری) به پیش تاخته است. روند خالص‌سازی گریبان اصولگرایان (به طور مشخص علی لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰) را نیز گرفت و میدان را برای رادیکال‌ترین عناصر این جناح باز کرد. آن طور که تحلیل‌ها و اخبار نشان می‌دهد، در حال حاضر به جای اصلاح‌طلب و اصولگرا، شکاف گفتمانی تا حد زیادی حول محور گفتمان میانه‌رو و تندرو شکل گرفته است. ذیل این دو گفتمان راهبردی، خرده‌گفتمان‌های عدالت محور، دولت سیزدهم، توسعه اقتصادی، سیاست خارجی تعاملی، شفافیت و مبارزه با فساد را نیز می‌توان دسته‌بندی کرد.

دال مرکزی میانه‌روی را می‌توانیم این طور تعریف کنیم: اولویت دادن به ایران، ایجاد تغییرات ساختاری در سیاست داخلی و خارجی با استفاده از ظرفیت‌های قانونی و در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. دال مرکزی تندروی را می‌شود این طور تشریح کرد: حفظ وضع موجود، پافشاری بر تقابل در عرصه سیاست خارجی، اولویت دادن بر امت‌گرایی و بیشتر کردن هرچه بیشتر محدودیت‌ها. جناح تندرو معتقد است که قرائت اصیل انقلاب اسلامی را در اختیار دارد و همین ادعا را مجوزی برای انجام بسیاری از سیاست‌های خود می‌داند.

اگر بخواهیم این دوگانه را به صورت مصداقی تقسیم‌بندی کنیم، اصولگرایان متعادل و بخشی از اصلاح‌طلبان در زمره میانه‌رو‌ها قرار می‌گیرند. اصلاح‌طلبی به عنوان یک اندیشه و نه مرام سیاسی، بر این طیف غالب است. روند خالص‌سازی و حذف چهره‌های مختلف، این افراد را از لحاظ فکری تا حد زیادی به بخشی از اصلاح طلبان نزدیک کرد. گذر زمان و تغییر چینش سیاسی یکی از عواملی بود که ناطق نوری و سیدمحمد خاتمی به عنوان دو رقیب اصلی در انتخابات ۱۳۷۶ را کنار یکدیگر نشاند. یا این که علی لاریجانی اصولگرا را در زمره میانه‌رو‌ها قرار داد. حسن روحانی و اعتدال‌گرایان در جریان همین تحولات در زمره میانه‌رو‌ها قرار گرفتند.

سوی دیگر این دوگانه گفتمانی تندرو‌ها هستند. تندرو‌ها خود را انقلابی می‌دانند و مجموعه‌ای از افکار سیاسی هستند. حلقه امام‌صادقی‌ها، جبهه پایداری، مصاف در منتهی الیه این طیف قرار می‌گیرند. چهره‌ای مثل سعید جلیلی نیز هست که هرچند عضویت حزبی ندارد، اما نقطه وصل گروهی از اعضای پایداری و امام صادقی‌ها محسوب می‌شود. بخشی از این طیف در دولت سیزدهم بودند و بخشی دیگر در مجلس. طیف دیگری از پایداری و عناصر بسیج دانشجویی این روز‌ها با نام حلقه مقداد شناخته می‌شوند، بخش دیگری از این مجمع‌الجزایر را به خود اختصاص داده‌اند و در عرصه فرهنگ و رسانه هستند. دعوای چنار و پاجوش میان اصولگرایان سنتی و همین تندرو‌ها بود که در دوران انتخابات مجلس بروز کرد. چهره‌های قدیمی اصولگرا مثل حداد عادل و قالیباف از لحاظ فکری در سر دیگر طیف قرار می‌گیرند، اما دعوای گسترده درون‌تشکیلاتی میان آن‌ها وجود دارد که در حال حاضر تحت تاثیر درگذشت سیدابراهیم رئیسی قرار گرفته و تا حدی فروکش کرده است، اما با مشخص شدن نتیجه تائید صلاحیت‌ها احتمالاً دوباره بالا خواهد گرفت.

گفتمان نامزد‌ها چیست؟

۸۰ نفر در انتخابات نام‌نویسی کردند که بخش زیادی از آنان در این دوگانه تندرو – میانه‌رو قرار می‌گیرند. تعدادی از آن‌ها ناشناخته هستند، درباره بعضی از آن‌ها باید تبصره‌ای نوشت و بخشی دیگر چارچوب فکری خاصی را نمایندگی نمی‌کنند.

نامزد‌های شناخته‌شده تندرو: سعید جلیلی، مهرداد بذرپاش، علیرضا زاکانی، صولت مرتضوی، محمدباقر قالیباف، امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، علی نیکزاد.

نامزد‌های شناخته‌شده میانه‌رو: علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان، عبدالناصر همتی، محمد شریعتمداری، عباس آخوندی.

موارد استثناء: محمود احمدی‌نژاد، سیدوحید حقانیان، مصطفی پورمحمدی.

قرار دادن این سه اسم در زمره موارد استثناء، دلایل متفاوتی دارد. محمود احمدی‌نژاد روزی به عنوان رئیس‌جمهور تراز مطرح می‌شد و بسیار مکتبی بود. اما در میانه دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش لقب انحرافی گرفت و نیرو‌های اصولگرا نیز او را قبول نمی‌کنند. در حال حاضر مشخص نیست که احمدی‌نژاد دقیقاً چه گفتمانی را نمایندگی می‌کند. سیدوحید حقانیان سال‌ها در سایه سیاست و ورود او به انتخابات ۱۴۰۳ جالب توجه بود. مشخص نیست که حقانیان را در چه گفتمانی باید دسته‌بندی کنیم. مصطفی پورمحمدی نیز از نیرو‌های اصولگرای سنتی و دبیرکل جامعه روحانیت مبارز است و یک چهره قضایی – امنیتی محسوب می‌شود. او معاون اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات در دوران علی فلاحیان، قائم‌مقام این وزرات‌خانه در دو سال ابتدای دولت سیدمحمد خاتمی، وزیر کشور دولت اول احمدی‌نژاد و وزیر دادگستری دولت نخست روحانی بود. او را از نیرو‌های اصولگرای نزدیک به هاشمی رفسنجانی می‌دانستند و مشهور است که ارتباط خوبی با سیدحسن خمینی دارد. پورمحمدی در حال حاضر رئیس مرکز اسناد انقلاب است و بعد از روح‌ا... حسینیان از چهره‌های مشهور پایداری این مسئولیت را بر عهده گرفت. بعد از قبول مسئولیت از سوی پورمحمدی، مدیران حسینیان که وابسته به پایداری و سعید جلیلی بودند این مرکز را ترک کردند و به دولت رفتند. پورمحمدی به نسبت دیگر اصولگرایان چهره متعادل‌تری است، اما باید صبر کرد و نظرات او را بیشتر شنید تا ببینیم در گفتمان میانه‌روی تعریف می‌شود یا نه.

نامزد‌های دیگر

در بین ۸۰ کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، ۵۵ نفر اصولگرا، ۱۵ نفر اصلاح طلب، ۷ نفر با گرایش مستقل و ۳ نفر بدون هرگونه گرایشی به چشم می‌خورند. بخش زیادی از اصولگرایان ثبت‌نام کرده در این انتخابات، ذیل گفتمان تندروی تعریف می‌شوند. بخشی از آن‌ها نمایندگان ادوار مجلس هستند و نطق‌های آن‌ها موجود است. بخش دیگری را می‌توان از روی نطق‌های ۵ دقیقه‌ای در ستاد انتخابات وزارت کشور شناخت که چه تفکری را نمایندگی می‌کنند. چند کاندیدای نظامی مثل امیر سرتیپ افشارزاده (آجودان ریاست‌جمهوری در دوران احمدی‌نژاد)، امیر سرتیپ محمدحسن نامی (وزیر ارتباطات دولت احمدی‌نژاد و رئیس فعلی سازمان مدیریت بحران کشور) و سرتیپ ایرج سفلی شاهوردی (فرمانده پیشین حفاظت اطلاعات نیروی زمینی ارتش) نیز عضویت حزبی ندارند و بروز سیاسی نداشته‌اند.

سبد رای گفتمان‌ها

با توجه به تقسیم گفتمانی مورد نظرمان، سبد رای گفتمان تندروی متکثر است. اصلی‌ترین رقابت میان آن‌ها، برای جلب آرای سیدابراهیم رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ است. تندرو‌ها به صورت متکثر وارد انتخابات شدند و هیچ کدام از آن‌ها آرای کافی برای پیروزی قاطع در انتخابات را در اختیار ندارد. انتخابات چهاردهم قرار بود یک سال دیگر برگزار شود و شاید در این یک ماه، صف‌بندی‌هایی که در جریان انتخابات مجلس تشکل شده بود، شفافیت بیشتری به خود می‌گرفت و این طیف فکری شاید برنامه‌ریزی بیشتری برای کلید پاستور می‌کردند. اما درگذشت ناگهانی سیدابراهیم رئیسی و برگزاری انتخابات زودهنگام، حداقل تا امروز کار را برای برنامه‌ریزی آنان سخت کرده است.

سوی دیگر این تقسیم‌بندی میانه‌رو‌ها قرار دارند که آن‌ها را به اصلاح‌طلبان، اعتدال‌گرایان و اصولگرایان معتدل تقسیم‌بندی کردیم. این گفتمان کار سختی برای پیروزی در پیش دارد. اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان در انتخابات‌هایی به پیروزی رسیدند که توانستند علاوه بر پایگاه رای تشکیلاتی و فکری خود، آرای خاکستری را نیز جلب کنند. اما تجربه ۳ انتخابات ۱۳۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ نشان می‌دهد که قشر خاکستری تقریبا به طور کامل از صحنه انتخابات کنار رفته است. دلایل کنار رفتن این قشر از انتخابات دلایل مختلفی دارد که از موضوع این نوشتار خارج است. اما به طور کلی، نداشتن کاندیدای مطلوب صرفاً بخشی از دلیل این قهر را به خود اختصاص داده و علت عمده آن، ناامیدی از ایجاد تغییر در وضعیت، از راه صندوق رای و گفتمان‌های پیشین است. قدرت تاثیرگذاری نهاد‌های انتخابی نیز تا حد زیادی کاهش داشته که می‌تواند در این دوری از انتخابات تاثیرگذار باشد. بنابراین، گفتمان میانه‌روی برای آوردن قشر خاکستری و حتی بخشی از بدنه رای ثابت پیشین مربوط به این ۳ چارچوب فکری، کار بسیار سختی در پیش دارد.

رقابت نهایی

پاسخ به این سوال که آیا به طور کلی رقابتی در انتخابات چهاردهم شکل خواهد گرفت یا نه، به خروجی شورای نگهبان و همچنین تصمیم بدنه مشارکت‌کننده برای ورود به صحنه بستگی دارد. تجربه انتخابات‌های پیشین نشان می‌دهد که تندرو‌ها به طور معمول مشکلی برای عبور از صافی شورای نگهبان نداشته و در انتخابات حاضر بودند. همانطور که در انتخابات سیزدهم، علاوه بر سیدابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، محسن رضایی و امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی حضور داشتند. از میان آن‌ها فقط زاکانی بود که از رقابت خارج شد. سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف در هیچ انتخاباتی مشکلی با شورای نگهبان نداشته‌اند؛ بنابراین بر اساس این تجربیات می‌توانیم بگوییم که حضور کاندیدا‌های گفتمان تندروی در انتخابات قطعی است.

تجربه انتخابات ۱۴۰۰ درسی نیز در خصوص کاندیدای گفتمان میانه‌روی به ما می‌دهد. در آن انتخابات نامزد‌هایی مورد تائید شورای نگهبان قرار گرفتند که بر اساس تحلیل‌های آن زمان، شانس کمی برای پیروزی داشتند. قهر قشر خاکستری و بخشی از بدنه رای اصلاح‌طلبان که خود را در قالب کاهش مشارکت (از ۷۳ درصد در ۱۳۹۶ به ۴۸ درصد در ۱۴۰۰) نشان داد نیز در این شکست بسیار موثر بود؛ بنابراین به طور کلان، اگر کاندیدای جدی از گفتمان میانه‌روی به انتخابات راه پیدا کند، جدال در سطح کلان میان این دو گفتمان خواهد بود. در غیر این صورت، رقابت درون‌گفتمانی میان تندرو‌ها شکل خواهد گرفت.

جدال خرده‌گفتمان‌ها

از بحث گفتمان‌ها که بگذریم، خرده گفتمان‌ها نیز در انتخابات بسیار تاثیرگذار هستند. باید بپذیریم که شرایط ایران ۱۴۰۳ با انتخابات‌های پیشین متفاوت است. یک خرده‌گفتمان خود را ادامه راه سیدابراهیم رئیسی تعریف می‌کند که آن را دولت سیزدهم می‌نامیم. به طور مشخص در حال حاضر این گفتمان ۵ نماینده در انتخابات دارد که هر کدام مدعی ادامه راه رئیس فقید دولت سیزدهم هستند که آن راه ادامه خدمت می‌نامند. یک خرده‌گفتمان مساله عدالت را در پیش گرفته که یادآور گفتمان عدالت‌محور محمود احمدی‌نژاد است. خرده‌گفتمان توسعه اقتصادی، بیشتر بر مساله رفاه و معیشت تکیه دارد و حل مساله اقتصادی را مد نظر قرار می‌دهد. خرده‌سیاست خارجی تعاملی و نه تقابلی، مشکل را در سیاست خارجی ایران می‌داند و معتقد است که باید در این عرصه دست به بازنگری زد. مبارزه با فساد و شفافیت نیز مورد نظر خواهد بود.

با توجه به گستردگی مشکلات ایران احتمالاً از یک سو میان میانه‌رو‌ها و تندرو‌ها حول محور این خرده‌گفتمان‌ها برخوردی صورت بگیرد؛ از سوی دیگر امکان دارد که اگر مثل سال ۱۳۹۲ جناح مدعی انقلاب با کاندیدا‌های متعدد وارد انتخابات شود، برخوردی درون‌گفتمانی میان آن‌ها به وجود بیاید. چرا که آن‌ها در حال حاضر دچار تشتت هستند. هر چند ذیل یک گفتمان تعریف می‌شوند، اما دو سر طیف هستند و میزان تندروی آن‌ها در مسائل مختلف متفاوت است. به طور خلاصه، با توجه به این که سیاست خارجی ایران در دو دهه گذشته با مساله معیشت و اقتصاد گره خورده، احتمالاً هسته مرکزی جدال بر این اساس باشد.