سرقت رابین هودی سارق شیک پوش در تهران + گفتگو

به گزارش رکنا، مرد جوان مدعی است در نقش رابین هود عمل می‌کرده و وسایل حاصل از سرقت را به نیازمندان و کارتن خواب ها داده است. خوش لباس و شیک‌پوش است خودروهای گرانقیمت سوار می‌شده و با این سر و وضع و عطر‌های میلیونی کسی شک نمی‌کرده که او سارق است.

شیوه‌ات برای سرقت چه بود؟

با کارت‌های بانکی که هیچ پولی در آن نبود کالا می‌خریدم.

بیشتر توضیح می‌دهی؟

شنیده‌ای که می‌گویند عقل بعضی‌ها در چشم‌شان است؟ من خودروهای مدل بالا اجاره می‌کردم، سوار بر خودروها به سراغ مغازه‌هایی مانند لوازم خانگی، رستوران یا پوشاک می‌رفتم. خودرو را مقابل این مغازه‌ها پارک می‌کردم و بعد هم با لباس‌های شیک و در حالی که ادکلنی گرانقیمت به خودم زده بودم وارد محل می‌شدم. اجناس و وسایل را که انتخاب می‌کردم کارتی که پولی داخلش نبود را در دستگاه می‌کشیدم و آنها هم بدون توجه به اینکه پول داخل کارت نیست، فیشی را که از دستگاه بیرون می‌آمد، بدون نگاه کردن برمی‌داشتند و کالا را به من می‌دادند.

مگر می‌شود فروشنده فیش را نبیند؟

من آنقدر باکلاس و مؤدب و موجه صحبت می‌کردم که یک درصد هم شک نمی‌کردند من پول نداشته باشم. اگر هم در مواردی متوجه می‌شدند خودم را به آن راه می‌زدم که حواسم نبوده و بهانه می‌آوردم و از مغازه خارج می‌شدم.

از رستوران هم سرقت می‌کردی؟

بله. غذا سفارش می‌دادم و همان ماجرای کارت بدون پول را تکرار می‌کردم.

با غذاها چه می‌کردی؟

به معتادان و کارتن‌خواب‌ها می‌دادم. نه تنها غذا، نیمی از وسایلی را هم که به این شیوه سرقت کرده بودم به افراد نیازمند و معتاد می‌دادم. یک جورایی رابین هود بازی درمی‌آوردم.

چند مورد کلاهبرداری کردی؟

خیلی زیاد نبود، کلاً 50 مورد داشتم.

سابقه داری؟

بله. 4 بار دیگر هم به این جرم بازداشت شده‌ام.

قبلاً شغلت چه بود؟

بازاری بودم اما از بد روزگار به خاطر نوسانات دلار ورشکسته شدم. مجبور شدم کار و کاسبی را رها کنم و در راه خلاف بیفتم.

قداره کشی در خیابان

پسر 6 ساله‌ای که شاهد سرقت از پدرش در خیابان آن هم با قمه و قداره بوده در حیاط فرماندهی انتظامی فاتب حضور دارد. پدرش می‌گوید پسرم از روزی که شاهد صحنه سرقت بود دچار ترس و وحشت شده امروز آوردمش تا شاید با دیدن 4 متهم دستگیر شده از ترسش کم شود.

سرقت با قمه نیم متری و قداره چه علتی دارد؟

به خاطر پول سرقت می‌کردیم. سوار بر موتورسیکلت به سراغ راننده‌هایی که پشت چراغ قرمز ایستاده بودند می‌رفتیم و با تهدید قمه و چوب و قداره‌هایی که به همراه داشتیم حمله می‌کردیم.

کسی را هم مجروح می‌کردید؟

وسایلی که با ما بود به قدری ترسناک بود که اصلاً نیازی نبود کسی را تهدید کنیم.

چه شد که این شیوه به ذهنتان رسید؟

4 دوست بودیم که تقریباً همه‌مان سابقه کیفری هم داشتیم. در پاتوق جمع و بعد راهی سرقت می‌شدیم.