این ها بخشی از اظهارات زن 24 ساله ای است که به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی از همسرش شکایت کرده بود.

او در حالی که تاییدیه پزشکی قانونی را به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد نشان می داد درباره سرگذشت خود گفت: حدود 10 سال قبل زمانی که دختر نوجوانی بودم و در مقطع راهنمایی تحصیل می کردم روزی چشمان مادرم را اشکبار دیدم و تازه فهمیدم که پدرم بر سر مادرم هوو آورده است.

کینه مادر از پدر بعد از ازدواج دوم

پدرم با آن که یک کارگر ساده بود و با درآمد اندکش نمی توانست مخارج زندگی ما را تامین کند اما باز هم با زن دیگری ازدواج کرده بود. مادرم که نمی توانست این رفتار پدرم را تحمل کند مدام از خیانت و بی مهری مردها سخن می گفت. او عقده عجیبی از پدرم بر دل داشت و دیگر هیچ گاه نتوانست عشق و محبت اش را نثار خانواده اش کند.

این ماجرا تاثیر هولناکی بر زندگی ما گذاشت به گونه ای که من هم حرف ها و اندیشه های مادرم را باور کردم و به مردها بدبین بودم.

خلاصه بعد از آن که دیپلم گرفتم جمال به خواستگاری ام آمد و من هم مانند برخی از دختران جوان با افکاری پریشان پای سفره عقد نشستم درحالی که حس خوبی نداشتم اما ماجرای زندگی من از روزی آشفته شد که فهمیدم جمال موضوع مهمی را از من پنهان کرده است و من در ازدواج با او فریب خورده ام او قبل از من با دختر دیگری ازدواج کرده بود ولی در همان دوران نامزدی از یکدیگر طلاق گرفته بودند.

کتک خوردن از جمال بخاطر سوء ظن هایم

ماجرای ازدواج قبلی همسرم مانند خوره همه وجودم را نابود کرد به همین خاطر سوء ظن هایم شدیدتر شد و به هرچیزی با شک و تردید نگاه می کردم. مدام گوشی همسرم را به دست می گرفتم و با جست وجو درون پیامک های آن به دنبال زنی می گشتم که احتمال دارد با شوهرم رابطه داشته باشد. رفتارهای بدبینانه من باعث شد هنوز 2 ماه از عروسی نگذشته جمال مرا زیر مشت و لگد بگیرد و کتک بزند.

با این رفتار او مهرش از دلم بیرون رفت و به جست وجوی همسر سابق او پرداختم. بالاخره نشانی آن دختر را پیدا کردم و به منزل شان رفتم. مادر سمیرا مدعی شد دخترش به خاطر کتک کاری های جمال از او جدا شده است چرا که دست بزن داشت و همواره دخترم را با توهین و فحاشی تحقیر می کرد به همین دلیل سمیرا همه حق و حقوقش را بخشید تا از او طلاق گرفت و ...

زندانی شدن در خانه

شنیدن این حرف ها از زبان مادر سمیرا به آتش زیر خاکستر در زندگی من تبدیل شد و من دیگر نمی توانستم به جمال اعتماد کنم؛ این گونه بود که اختلافات ما شدت گرفت و من مدام او را سرزنش می کردم. جمال هم با عصبانیت مرا کتک می زد. حالا هم با آن که مدت زیادی از زندگی مشترک مان نگذشته است او بعد از هر بار مشاجره یا کتک کاری گوشی تلفنم را می گیرد و در خانه را هم قفل می کند تا با کسی تماس نگیرم و ...

 با دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) رسیدگی قضایی و مشاوره ای درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.

وبگردی