ناگفته های پلاسکو از زبان آخرین آتش نشان بازمانده / مرگ را برای هم به تاخیر انداختیم!

رضا هاشمی گفت : من آخرین نفری بودم که سوار سبد نردبان شدم، درست وقتی ساختمان منفجر شد. ۳ تا از بچه‌هایمان لب پنجره بودند و بعد دیگر نبودند.

محمود حیدری، رئیس ایستگاه ۹۶ آتش‌نشانی در ادامه افزود : مطمئن بودیم که ساختمان پلاسکو می‌ریزد، همین هم بود که دائم یکی به آن دیگری می‌گفت تو سوار شو. می‌خواستیم مرگ را برای هم به تأخیر بیندازیم.

وقتی نردبان آمد بچه‌ها سوار نمی‌شدند و به من و بقیه رئیس‌ایستگاه‌های آتش‌نشانی که آنجا بودیم، می‌گفتند اول شما بروید. دستور دادیم که باید بروند پایین. بعد من ماندم و چند رئیس ایستگاه دیگر. ازجمله شهید امینی،  مهدیان و هاشمی شاد.

 سری دوم من هم سوار شدم و بعد هم ‌آقای مهدیان پرید داخل سبد، اما درست در لحظه‌ای که آقای هاشمی شاد دستش را به لبه ساختمان گرفته بود، ناگهان ساختمان ریزش کرد و او به سمت سبد پرید. بعد دیگر چیزی ندیدیم و داخل گرد و خاک گم شدیم.

 یک لحظه مغزم خالی شد. حس کردم شاهد روز قیامتم، بعد یادم آمد خیلی از ما در آن ساختمان جاماندند و حالا پودر شدند.