افول مدارس عادی دولتی / سحرخیز:حذف سرانه آموزشی از مدارس عادی دولتی یعنی کندن پوست والدین

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، ​ابراهیم سحرخیز ، فعال فرهنگی و کارشناس حوزه آموزش و پرورش و معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با رکنا، با طرح این سوال که نظریه اقتصادی دولتمردان ما برای اداره آموزش وپرورش چیست؟ گفت: این وزارتخانه عریض و طویل با داشتن بیش از ۹۰۰ هزار نفر حقوق بگیر و 15 میلیون دانش آموز قرار است با اتکا به کدام منابع مالی پایدار اداره شود؟ غلامعلی حداد عادل معتقد است «آنچه سبب شده است تا آموزش و پرورش در سال های پس از انقلاب مشروطیت به تدریج از محور توجهات دولت ها خارج شده و به حاشیه رانده شود تحولات ناشی از وابستگی علمی و صنعتی به دنیای غرب بود. در اقتصاد تک پایه، مبتنی بر درآمدهای حاصل از نفت ، پول به سمت بخش هایی سرازیر می شد که با آن سوی آب، ارتباط مستقیم داشته کالا و ماشین وارد می کردند؛ اما وزارتخانه هایی مانند آموزش وپرورش که نمی توانستند خریدار و وارد کننده تکنولوژی غرب باشند، کم کم، از چشم دولت ها افتادند».

ابراهیم سحر خیز

وی در ادامه افزود: البته پس از انقلاب نیز، در، همچنان بر همان پاشنه می چرخد پول نفت ، خرج جاهایی می شود که در اندک مدتی، زودبازده و چشم نواز بوده، خوشایند عامه مردم باشد؛ مانند احداث بزرگراه ها، پالایشگاه ها، گسترش شعب بانک ها، سر به فلک کشیدن ساختمان های اداری و....

سحرخیز با تاکید بر اینکه دولت ها بعد از انقلاب، یکی پس از دیگری، در تلاش برای کاستن از بار سنگین هزینه های آموزش وپرورش، با نادیده گرفتن اصل سی‌ام قانون اساسی، دو رویکرد را در دستورکار خویش قرار دادند، افزود: نخست، تلاش برای رشد و توسعه مدارس غیردولتی و دوم، کالایی کردن آموزش و پرورش در ایران با شعارهایی همچون «مردمی سازی» و «مدرسه محوری». واقعیت این است که دولت ها با نادیده انگاشتن نقش و تاثیر آموزش و پرورش عمومی به مثابه مهم ترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی برای سرباز زدن از پرداخت پول بیشتر به این وزارتخانه، آن را به مرگ گرفته اند تا به تب راضی شود.

معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در ادامه تاکید کرد: گرچه با گذشت سه دهه از تأسیس مدارس غیردولتی به رغم حمایت ها و بسیج تمامی صاحب منصبان، درصد دانش آموزان این مدارس به زحمت به ۱۶ درصد می رسد، به نظر می رسد رویای شتاب بخشی به رشد و توسعه مدارس غیردولتی، برای عده ای که هنوز هم از طرفداران پر و پا قرص این ایده برای کاهش هزینه های دولت به حساب می آیند تا رسیدن به واقعیت، فرسنگ ها فاصله دارد.

سحرخیز افزود: تجربه نشان داده است که همزمان با سرعت بخشیدن به آهنگ رشد مدارس غیردولتی، پا گرفتن انواع و اقسام مجتمع های آموزشی،  سهم دانش آموزان مدارس عادی دولتی از بودجه عمومی دولت، همواره روبه کاهش است. کاهش سهم ۱۶/۷ درصدی آموزش وپرورش از بودجه در نخستین سال های دهه شصت به کمتر از ۱۰ درصد در سال های اخیر بزرگترین گواه بر این ادعاست.

چرا مدارس دولتی رو به افول رفتند و مدارس غیر دولتی بال و پر گرفتند؟

وی افزود: نفوذ بالا و نزدیکی برخی از صاحبان مدارس غیردولتی به لایه های اولیه قدرت موجب شده است تا تضعیف روز افزون مدارس دولتی با هدف کوچ اجباری دانش آموزان به مدارس غیردولتی استراتژی غالب وزیران در آموزش و پرورش برای شانه خالی کردن دولت از بار سنگین هزینه های آموزشی باشد. کافی است نگاهی به فهرست بالا بلند اسامی برخی از مجتمع های آموزشی صاحب نام غیردولتی در تهران یا دیگر کلان شهرها بیندازید به محض سراغ گرفتن از مالکان یا موسسان این مدارس، متوجه خواهید داشت سنبه آنها چنان پر زور است که وزیر، شورای عالی آموزش و پرورش، حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز چاره‌ای جز، هم راستا شدن با آنها ندارد.

معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش گفت: ناگفته نماند در سه دهه گذشته، دولت ها برای رهایی از بار سنگین هزینه آموزش و پرورش دولتی با توسل با ترفندهایی مانند تنوع بخشی به مدارس بر پایه معدل ، پایگاه و درآمد اقتصادی خانوار در مدارسی مانند سمپاد ، نمونه دولتی ، هیئت امنایی و قس علی هذا، علاوه بر طبقاتی شدن نظام آموزشی، بخش معتنابهی از مدارس دولتی را از سفره دولت دور کرده اند. تازه به همین میزان بسنده نکرده با حذف سرانه آموزشی از مدارس عادی دولتی، با آتش به اختیار گذاشتن این مدارس، دست مدیران را در کندن پول از والدین حتی در مناطق نابرخودار روستایی و عشایری نیز به بهانه کمک های به اصطلاح داوطلبانه و مردمی باز گذاشته است؛ بنابراین باید به برخی که دنباله رو چنین ایده هایی هستند، نوید داد که خیلی نگران دولت برای  هزینه های کمرشکن  آموزش و پرورش نباشند زیرا آموزش وپرورش رایگانی به معنای واقعی کلمه وجود ندارد.

راه حل مشکلات اقتصادی آموزش و پرورش در چیست؟

سحرخیز با تاکید بر اینکه امروزه دولت ها در ایران برای حل مشکل اقتصاد آموزش و پرورش، کاستن از تصدی گری و فرار از وظایف حاکمیتی خود تحت پوشش فریبنده مردمی سازی، با کالایی کردن آموزش، به دنبال پاک کردن صورت مسئله هستند، گفت: ‌برون سپاری مدارس، ورود فوج فوج معلمان خرید خدمات آموزشی با همکاری و مشارکت صاحبان مدارس غیردولتی، راه اندازی مدارس چارتری، ترغیب و تشویق نهاد ها و دیگر سازمان های مردم نهاد به راه اندازی انواع و اقسام مجتمع های آموزشی شهریه بگیر و کاملا انتفاعی به قیمت افول کیفیت در مدارس عادی دولتی، تهی کردن این مدارس از دانش آموزان زبده و با استعداد، تسخیر دانشگاه ها بوسیله بچه پولدار ها، کم کردن ردیف های استخدامی برای دامن زدن به کمبود معلم، نحیف و به انزوا کشاندن هنرستان های فنی و حرفهای بخشی از همین استراتژی است.

وی در پایان گفت: شنیدن زمزمه هایی مبنی بر تقاضا محور کردن توزیع و تخصیص منابع دولتی، از برخی از اعضای شورای عالی آموزش و پرورش یا تعبیر برخی از دولتمردان حاضر از مردمی سازی مدارس به واگذاری و فروش مدارس دولتی به مردم تا خودگردان اداره شدن آنها با نظارت نصف و نیمه از سوی حاکمیت، کوک کردن ساز خصوصی سازی در آموزش وپرورش ایران است.