خشونت روزانه دولتی بر مردان و زنان سرپرست خانوار + افزایش قیمت ها پایان ندارد!

به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، کلام راه قدرتمندی برای باز گرداندن فشار ناشی از خشونت است. مثال واضح آن زنانی هستند که نارضایتی خود از رفتار همسر را با کلام یا همان زخم زبان جبران می کنند. عموما این خشونت کلامی، بستری مشخص دارد یعنی ناتوانی مردان در تامین معاش زندگی. یا قیاس مردان با قدرت تامین کنندگی مردان دیگر. البته این محدود به مردان نیست. بلکه بسیاری از فرزندان خشونت والدین را با این روش، یعنی به رخ کشیدن عدم تامین کنندگی آنها جبران می کردند. اگرچه این یک رفتار تکانه ای بود اما بار روانی آن شناخته شده است.تا آنجایی که آغاز چنین گفتگویی بین همسران، والدین و فرزندان زننده محسوب می شود. و اما امروز، کشور در شرایطی قرار گرفته است که امکان پرهیز از چنین گفتگویی میان اعضای خانواده ها نیست. شاید نه به نیت زخم زبان یا خشونت کلامی، اما از آنجایی که خیلی از سرپرستان خانواده، اعم از مرد یا زن در تامین نیاز خانواده خود ناتوان می شوند، این گفتمان رایج می شود. بی تردید نان خورهای یک خانواده باید به نان آور آن خانواده گوشزد کنند که چه کمبودهایی وجود دارد. این رفتار سبقه ی خشونت دارد. از این رفتار هیجان خشونت ورزیدن انباشته می شود. پرسش این است که دورنمای انباشت چنین هیجانی برای جامعه چیست؟ امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی، این موضوع را در گفت و گو با رکنا بررسی کرد.

unnamed

کرونا چشم و هم چشمی را کم کرده است

قرایی مقدم، در پاسخ به این پرسش که « آیا شرایط بد اقتصادی می تواند خشونت زا باشد، از آن جهت که تامین کنندگی سرپرستان را به رخشان بکشد؟ » گفت: در شرایطی که مردان یا سرپرستان نتوانند تامین کننده باشند، بی تردید خشونت افزایش پیدا می کند. بی شک فقر خشونت آفرین است. یک واقعیتی در رابطه با کرونا وجود دارد که باید به آن اشاره کنیم. کرونا چشم و همچشمی را کم کرده است. خانواده ها کمتر به تجمل گرایی اعتنا میکنند. اما، نفس مشکلات اقتصادی که بوجود آمده است، سبب می شود که قدرت حمایت سرپرستان خانواده کاهش پیدا کند و این خود خشونت آفرین است. تامین معاش خانواده اساس هویت مرد است و ناتوانی در آن می تواند خشونت آفرین باشد. چه این سرخوردگی را مرد ( یا زن سرپرست خانواده) در ذهن خود مرور کند، چه این ناتوانی را اعضای خانواده به رخ سرپرست بکشند.

خشونت سرپرست  از فقر

وی افزود: وقتی مرد نمی تواند وظیفه اصلی خود را یا همان تامین مالی را انجام دهد، وقتی که شکم خانواده گشنه است، وقتی که نیازهای اولیه غذا، پوشاک و مسکن تامین نمی شود، خشونت زاییده می شود. شدت می گیرد و رفتار می شود. اگر شما می پرسید که این عامل بین عوامل خشونت چقدر مهم یا پررنگ است، باید بگویم آنقدر مهم است که مادیات برای انسان امروز مهم است. مادیات تمام ذهن انسان امروز را قبضه کرده است. انسان امروز با مادیات تعریف می شود. در دنیایی که انسان با النگو یا ماشین بنز خود پز می دهد، چقدر شکننده است که یک مرد نتواند نان زن و بچه ی خود را بدهد. در دنیایی که ظاهر افراد نشان دهنده شخصیت آنها است، مرد یا سرپرست باید برای تامین معیشت و احترام، صبح تا شب بدود. پس اگر در ازای آن دوندگی به هیچ چیز نرسد، نه حتی آنقدری که بتواند نان زن و بچه ی خود را بدهد، خشمگین می شود. خشمگین می شود از تلاش زیادی که می کند و خشمگین می شود از احترامی که به او نمی گذارند. بگذریم از اینکه یک انسان اگر بی وقفه کار کند، خودش خشونت زا است.

افراد در ناامیدی قوانین زندگی را نفی می کنند

قرایی مقدم، در پاسخ به این پرسش که « پس تکلیف جامعه ای که مردم کثیری در آن، یک سخت کار می کنند، دو نمی توانند تامین کننده خانواده باشند، سه هیچ احترامی به خاطر فقر در جامعه ندارند، چه می شود؟ همچنین اگر این مردم بالغ بر چند دهه در چنین شرایطی باشند؟ » بیان کرد: سعدی می گوید هرکه دست از جان بشوید، هر چه در دارد بگوید. نهایتا جامعه به این مرحله می رسد. حالا خودش دست از جان بشوید یا شرایط امکان جان دار ماندن را از او بگیرد. وقتی امیدی به زندگی نماند، افراد قوانین زندگی را نفی می کنند. درست است که این عاقبت شوم به فرهنگ جوامع بستگی دارد. مثلا این فروپاشی در چین که یک فرهنگ صلح آمیز دارد دیرتر اتفاق می افتد. اما تا کی؟ حتی یک فرهنگ صلح آمیز هم نمی تواند از سرانجام شوم فلاکت انسان ها جلوگیری کند. در علم جامعه شناسی پیش بینی خطا است. کسی نمی تواند بداند کی. اما سرانجام مشخص است.

فرد می اندیشد که مسکن ندارد، معاش ندارد، شکمش گشنه است. اینها همه علت است. علتی برای بروز انفجار و نفی قوانین از سوی جامعه. اقتصاد نقش کلیدی دارد در جلوگیری از خشونت یا رفتار خشونت آمیز در جامعه.

مردم وعده های سرخرمن را باور نمی کنند

وی در پایان گفت :  گرانی ساعت به ساعت شده است. برای یک شانه تخم مرغ باید 38 هزار تومان پول بدهید. مگر یک کارمند چقدر حقوق می گیرد. بین دو تا سه میلیون تومان. یک کارگر چقدر می گیرد؟ به نظر بنده مردم وعده های سرخرمن را باور نمی کنند. ما پنج سال پیش گفتیم بحران بی اعتمادی جامعه را برداشته است. پنج سال گذشت و بی اعتمادی به اوج رسیده است . بالاتر از بی اعتمادی ، خشونتی است که از روزانه بر روان سرپرستان خانوار وارد می شود.صبح به صبح زن سرپرست خانوار یا مرد خانواده باید با افزایش قیمت هایی مواجه شود که از هر خشونت کلامی ، جسمی دردناک است . گرانی روزانه و تورم سرسام آور و اقتصاد نابسامانی که انتهای رشد قیمت ها نیز نامعلوم است اصل خشونت است و این خشونت بسیار خطرناک برای جامعه و در نهایت برای مسئولان خواهد بود. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.