در دشت رفسنجان چه خبر است؟ /  ابرهایی از دود زغال

در جاده رفسنجان – انار در حرکتیم و قرار است در میانه راه از باغ‌های پسته کشکوئیه دیدن کنیم. می‌گویند فقط در همین حوالی، حدود 200 کوره فعال است و بعد از خشکیدن پی‌ در پی باغ‌های پسته، حسابی کار و بارشان رونق گرفته. هرسوی دشت، ستون سفیدی از دود بالا می‌رود و در آسمان آبی آبی، ابر بزرگی می‌شود. ابری که قرار نیست ببارد.

مهندس اصغر طیبیان متخصص آب‌های سطحی در این سفر همراهی‌ام می‌کند و جابه‌جا توضیح می‌دهد: «دشت رفسنجان، 12 هزار و 513 کیلومتر مربع است که 6 هزار و 759 کیلومتر آن کوهستان و 5 هزار و 754 کیلومتر آن دشت است. سفره زیرزمینی این دشت 4 هزار و 299 کیلومتر است که آمار رسمی وزارت جهاد کشاورزی می‌گوید حدود 658 کیلومتر آن در رفسنجان و 178کیلومتر آن در انار زیر کشت باغ‌های پسته قرار دارد اما نقشه‌های گوگل کمی بیشتر از این را نشان می‌دهد، یعنی حدود هزار کیلومتر.»

به‌گفته وی بیلان سفره زیرزمینی این دشت هم مثل همه دشت‌های کرمان منفی است: «محدوده مطالعاتی رفسنجان هزار و 495 حلقه چاه و 154 رشته قنات دارد و متوسط بارندگی بلندمدت آن 84 میلیمتر در دشت و 154میلیمتر در ارتفاعات است. سال گذشته متوسط بارندگی این محدوده به 23 میلیمتر رسید. روی هم رفته اگر ضرب و تقسیم کنیم، متوجه می‌شویم این دشت در سال 153 میلیون متر مکعب بیلان منفی یا اضافه برداشت دارد.»

شمال کرمان که بیشترین جمعیت استان را در خود جای داده و از نظر کشاورزی هم تک محصولی و وابسته به باغ‌های پسته است، تقریباً مشکلی به‌نام چاه غیرمجاز ندارد. یعنی خواننده محترم باید ارتباط پسته و چاه بدون پروانه را در ذهن خود پاک کند. همان ذهنیتی که من پیش از سفر به این استان داشتم. از سوی دیگر آب شور با سختی بالای 3 تا 8 هزار، اگرچه برای پسته مشکلی ایجاد نمی‌کند و این درخت اساساً شورپسند و مقاوم به کم آبی است، اما چنین آبی برای نوشیدن مناسب نیست. گذشته از شوری و سختی، آب دشت رفسنجان آلوده به فلزات سنگین و آرسنیک نیز هست. بنابراین مشکل شمال استان از خشک شدن باغ‌های پسته شروع می‌شود و به کیفیت و کمیت آب آشامیدنی می‌رسد.

چرا پسته با این همه مقاومت درحال نابودی است و چرا سال گذشته تقریباً محصولی در این همه باغ به بار ننشست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش اول سری می‌زنم به دفتر منابع آب رفسنجان تا گپی کوتاه با مهندس علی احمدی مدیر این اداره داشته باشم. وی می‌گوید: «پسته تا‌ ای سی 8 هزار مقاومت می‌کند اما ما در شهرستان انار که جزئی از دشت رفسنجان است، با‌ ای‌سی 30 هزار مواجه هستیم. با‌ ای سی خلیج فارس مقایسه کنید که 50 هزار است. این مشکل را خیلی جاها داریم. همین طور همه منابع آب شرب را هم از دست داده‌ایم. یک جا ممکن است‌ ای سی حتی هزار باشد که برای آشامیدن مناسب است اما آرسنیک 20 برابر حد مجاز است. یک جا هم آب آرسنیک و فلزات سنگین ندارد اما‌ ای سی تا 17، 18 هزار بالا رفته. ما در یک شرایط کاملاً بحرانی هستیم. عمق چاه‌ها به 400 متر رسیده و آب کیفیت لازم خود را ندارد همین روی کیفیت محصول هم اثر گذاشته. آب شرب رفسنجان را از 70 کیلومتری و از ارتفاعات لاله‌زار بردسیر تأمین می‌کنیم، چون آب خود رفسنجان آلوده است ولی متأسفانه بردسیر هم به همین مشکل برخورده.»

می‌پرسم وقتی این دشت ممنوعه است، چرا این همه مجوز چاه صادر شده تا با پایین رفتن سطح سفره این همه مشکل درست شود؟ می‌گوید: «این دشت از سال 53 ممنوعه است. شما بگردید اگر از آن زمان تا حالا یک سند پیدا کردید که وزارت نیرو و آب منطقه‌ای مجوزی حتی برای یک چاه کشاورزی صادر کرده باشد، حق با شماست. در بخش صنعت و خدمات یا آب شرب می‌بایست این کار را می‌کردیم اما 96 درصد مصرف ما کشاورزی است و ما در این بخش حتی یک مجوز هم خودمان صادر نکرده‌ایم.» می‌پرسم پس پروانه این همه چاه را چه کسی صادر کرده؟ می‌گوید: «قبل از همه نمایندگان مجلس که در اولین قدم سال 62 ما را ملزم کردند به همه چاه‌های مورد استفاده و حتی بلااستفاده پیش از آن سال مجوز بدهیم و بعد قضات محترم که هروقت مانع حفر چاه شدیم و از ما شکایتی شد، اغلب علیه ما رأی دادند. چون فکر می‌کردند ما ظلمی در حق آن کشاورز کرده‌ایم. غیر از این‌ها اگر یک مجوز پیدا کنید که خود ما صادر کرده باشیم، قابل پیگیری است و آن مسئول هم باید محاکمه شود چون همان طور که عرض کردم دشت ممنوعه است و در دشت ممنوعه نمی‌شود به کشاورز مجوز چاه داد.»

وابستگی به پسته و تک محصولی بودن مناطق شمالی استان حالا نه تنها معیشت باغداران را به مرز نابودی کشانده، بلکه اقتصاد کل این مناطق را هم زیر ضرب گرفته است. قسط وام‌ها عقب افتاده و تنگناهای معیشتی به آسیب‌های اجتماعی دامن زده است. روی میز کار علی ملا شفیعی بخشدار کشکوئیه پر از پرونده و پوشه‌های رنگ به رنگ و تقاضا و استشهاد محلی است، آنقدر که تعجب می‌کنم و می‌پرسم این همه پرونده، چیست؟ می‌گوید: «مشکلات مربوط به خشک شدن باغ‌ها و ناتوانی در پرداخت وام و منازعات و از این چیزها.» وی درباره وضعیت باغ‌های پسته این منطقه می‌گوید:«نیمی از باغ‌ها کاملاً خشک شده، نیم دیگر هم مشکل کود وسم دارند. ‌ای‌سی آب تا 18 هزار بالا رفته و 80 درصد چاه‌ها اگر آبی هم داشته باشند، دیگر کیفیتی ندارند؛ نه به درد خوردن می‌خورد نه باغ پسته. زمانی که وضع مردم اینجا خوب بود، بعضی از مسئولان می‌گفتند این همه کولرگازی و تویوتا نخرید، بروید سرمایه‌گذاری کنید، کسی گوش نمی‌داد. خانه‌هایی با 400 متر زیربنا می‌ساختند که الان برای سرد و گرم کردنش مانده‌اند. مهاجرت دارد بیداد می‌کند. در همین کشکوئیه چند روستا داریم که به‌طور کامل خالی از سکنه شده، ازدواج‌ها به تأخیر افتاده، ساخت و سازها کاملاً متوقف شده، سرقت‌های جزئی بالا رفته و کارگرهای باغی که بیکار شده‌اند، رفته‌اند سراغ کوره‌های زغال.»

کشاورزان منطقه از مافیای کود و سم نیز می‌نالند و یکی از عوامل اصلی بحران باغ‌های پسته را زیر سر این مافیا می‌بینند. آنها می‌گویند دیگر اعتمادی به انواع سموم بازار Store ندارند و خودشان برای تولید سم دست به کار شده‌اند. طوری که اول فکر می‌کنید آنچه می‌شنوید یک شوخی دوستانه است اما حقیقت دارد. عباس پزشکیان که در روستای حسین‌آباد کشکوئیه 6 هکتار باغ پسته دارد می‌گوید: «خودمان شده‌ایم مؤسسه تحقیقات. یک نفر آزمایش می‌کند، بقیه از روی دست او تقلید می‌کنند. قبلاً سالی 2 بار باغ‌مان را سمپاشی می‌کردیم، الان سالی 30 بار سم می‌پاشیم باز اثر نمی‌کند. برای همین خودمان آستین بالا زدیم؛ باور کنید من به درخت زبان بسته گوگرد زده‌ام، گل مالیده‌ام، ریکا زده‌ام، داروی نظافت، آهک، انقوزه، کلپوره و هرچیز دیگری که فکرش را بکنید. باور کنید پیف پاف هم توی آب منفجر کرده‌ام و به درخت پاشیده‌ام، باز فایده‌ای نداشته.»

می‌گویم انقوزه و کلپوره چیست؟ توضیح می‌دهد: «انقوزه یک جور گیاه است که چوپان‌ها توی کوه به گوسفند می‌دهند پروار شود، شیره خیلی بدبویی دارد. کلپوره هم گیاه خیلی تلخی است که قدیم به بچه‌ها می‌دادند برای دل درد.»

از 6 هکتار باغ پزشکیان 3 هکتار به‌طور کامل سوخته و سه هکتار دیگر به قول خودش حالی ندارد. می‌گویم با این همه باغ باید وضع خوبی داشته باشی، چقدر محصول داری؟ می‌گوید هیچ.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید