آیا بومگردیها گردشگری ایران را با توسعه پایدار آشتی میدهند؟
رکنا: آیا «بومگردیها» گردشگری ایران را با توسعه پایدار آشتی میدهد؟ یا این اقامتگاهها هم محیط زیست و منابع طبیعی را به سمتی میبرند که خانه مسافرها و پیشتر «روستاهای هدف گردشگری» برد! سمتی به نام پرتگاه تخریب! تجربه اقامتگاههای بومگردی در روستاهای گازرخان قزوین باعث شده تا بسیاری آژیر خطر را به صدا درآورند!
خانه بومگردیها در قزوین نه تنها به توسعه پایدار نرسید که خود عامل تخریب کوه الموت شده و جهانی شدن اسماعیلیان را هم در هالهای از ابهام بردهاند. بخشی از طبیعت گلستان هم پیش از الموت، قربانی طرح روستاهای هدف گردشگری شد. بساز- بفروشها در روستای «زیارت» کلنگ نیستی زدند برهر آنچه که بود. ماجرا تا آنجا پیش رفت که رئیس میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گلستان بگوید:«روستای زیارت دیگر در لیست روستاهای هدف گردشگری ما نیست. چون نه از بافت تاریخی آن چیزی مانده و نه از طبیعت اش.» خبری که به نظر میرسد برای «ابراهیم کریمی» گران تمام شد. چون بعد از چاپ گزارشی در یکی از روزنامه های کشور اعلام کرد که این حرف خودمانی بوده نه خبری که بخواهد سر از روزنامهای درآورد. اما این توضیح نگرانیها را بیشتر کرد. افکارعمومی اعتقاد دارند که این گلهمندی او قایم کردن زباله زیر فرش است! کارشناسان در گفتوگو با «ایران» تبدیل فرصت بومگردی برای توسعه پایدار را به تهدید و تخریب محیط زیست نتیجه عدم نظارت علمی و کارشناسی روی خانههای بومگردی و روستاهای هدف گردشگری میدانند. نظارتی که به گفته آنها به بخش دولتی محدود نمیشود بلکه نیاز به نظارت بخش علمی و خصوصی دارد. همان بخشی که سنگ بنای خانه بومگردیها را نهاد اما در نیمه مسیر حذف شد.
حذف بدنه علمی و خصوصی از بومگردیها
«اشکان بروج» مدرس گردشگری میگوید:« «بومگردیها» ایده کارشناسان گردشگری بخش خصوصی بود.» آنها تعریف خاصی از بومگردی داشتند که در نهایت قرار بود یک درآمد پایدار را برای جامعه محلی رقم بزنند و گردشگران علاقهمند را هم با زندگی بومی مردم نقاط مختلف ایران آشنا کند.
به گفته بروج آن بومگردی که مدنظر بود، یک ساختار حقوقی وعلمی داشت. او میگوید:«اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاد، حذف بخش خصوصی و علمی از ماجرا بود و بخش دولتی مهره اصلی قصه شد.» به گفته این کارشناس داستان بومگردیها یک حرکت خودجوش مردمی بود. او میگوید:«اقامتگاههای بومگردی یک حرکت ارگانیک با استفاده از پتانسیلهای درون زای محیطی بود که به تولید یک محصول برای جامعه محلی منجر میشد.» کارشناسان بخش خصوصی در ابتدا بومگردی را شاخصبندی کردند. شاخص اول محصولات و خدمات بومی بود که به گفته بروج شامل تورها، غذا و نوشیدنی، سفره آرایی، لباس بومی، لهجه و کلام بومی می شود تا فرصت را برای شناخت گردشگر از یک جامعه بومی بوجود بیاورد. اشکان بروج توجه به معماری داخلی و خارجی ساختمانها و اصالت بناها را شاخص دوم خانههای بومگردی میداند. هرچند کارشناسان اعتقاد دارند که بومگردیها در سالهای اخیر به بیراهه رفتهاند اما در همان سالهای اولیه رونق بومگردیها هم ورود بخش دولتی در برخی از استانها خانههای بومگردی را در برخی نقاط عقیم گذاشت. روستای دهسلم نهبندان خراسان جنوبی تجربه تلخی در این زمینه داشت. دهسلم از جمله روستاهای گردشگری بود که کمیته طبیعت گردی سازمان میراث فرهنگی اعتقاد داشت با ایجاد خانههای بومگردی میتواند به اقتصاد جامعه بیبضاعت آن کمک کند. این کمیته در سال 91 توری برای رسانهها و آژانسهای مطرح کشور برگزار کرد تا در گام نخست، روستا در سطح کشور معرفی شود و مسیر جدیدی برای گردشگران به سمت دهسلم تعریف کنند. رسانهها نوشتند و آژانسها قول دادند که گردشگران را به سمت کویر دهسلم بیاورند. نتیجه کار اما فاجعه بود. یک سال بعد سازمان میراث فرهنگی استان مجتمعی سرامیکی را وسط روستای خشتی گلی دهسلم ساخت! بین اهالی روستا و آن مجتمع یک دیوار نامرئی کشیده شد تا مردمی که از سمت توفانهای شن تهدید میشدند از این رهگذر به نانی نرسند. البته آن مجتمع هم پای گردشگری را در روستا سفت نکرد. امروز هم اگر پای گردشگری به کویر دهسلم میرسد بازهم نتیجه تلاش فعالان محلی و خصوصی گردشگری استان است.
بروج یکی دیگر از شاخصهای بومگردی را مشارکت و سرمایهگذاری جامعه بومی برای اشتغالزایی و رفاه اجتماعی همان جامعه میداند و میگوید:« سرمایهگذار باید بومی باشد نه از جایی دیگر برود و برای جامعه بومی ساخت و ساز کند.» او تربیت نیروی انسانی، توانمندسازی و توان افزایی جامعه بومی را یکی دیگر از شاخصهای مهم بومگردی برمی شمرد اما شواهدی که نشان بدهد چنین آموزشهایی در جریان است دیده نمیشود. از سوی دیگر هر روز تعداد اقامتگاههای بومگردی استانها افزایش مییابد. کارشناسان منتقد اعتقاد دارند که افزایش بومگردیها دارد کیفیت را فدای کمیت میکند. بروج زیر ساختهای گردشگری را هم یکی از شاخصهای مهم اقامتگاههای بومگردی میداند و میگوید: «فضای پارکینگ و سرویسهای بهداشتی میتواند طراحی جدید داشته باشد.» به گفته او برخلاف بخشهای مختلف بومگردیها که باید اصالت معماری آنها حفظ شود اما داخل سرویس بهداشتی و آشپزخانه باید سرامیک سفید باشد که کثیفی در آن به راحتی دیده شود. رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور در آخرین سفر مطبوعاتی خود خبرنگاران را به یکی از اقامتگاههای بومگردی در علی آباد کتول برد. روستاهایی که معماری خانه آنها میتواند بهانهای برای گردشگری باشد. معماری آن، عجیب گردشگران را یاد بافت تاریخی روستای زیارت میاندازد که قربانی آپارتمان Apartment سازیهای 7طبقه شد. محل اقامت خبرنگاران هم یکی از خانههای زیبای روستایی بود با رختخوابهای پر لک و کثیف! این اقامتگاه بومی یک صفحه در اینستاگرام Instagram هم دارد که مدام عکس میهمانان خود را در معماری زیبا منتشر میکند اما سؤال آنجاست که چه نظارتی روی اقامتگاههای بومگردی است؟ چه آموزشی به آنها برای نظافت میدهند؟ هرچند اقامتگاههای بومی بسیاری هم وجود دارد که اصول بهداشتی را رعایت میکنند. در همین اقامتگاه هم برنامههای خوبی برای آشنایی با موسیقی محلی، غذای محلی و رسم و رسوم روستا وجود داشت اما بر بالای این روستای زیبا، ساخت و ساز جدیدی در پهنه جنگلی اتفاق افتاده که ترس را به جان محیط زیستیها میاندازد. آنها میپرسند آیا معرفی این روستا به بهانه اقامتگاههای بومگردی پای بساز و بفروشها را به روستا باز نمیکند؟ بویژه اینکه خانههایی در روستا را هم برای فروش گذاشته اند! آیا نظارتی روی ساخت و سازها خواهد بود یا نه روستای مورد نظر هم چند سال دیگر به سرنوشت «زیارت» منجر خواهد شد؟
اکولوژ یا بوم کلبه
کارشناسان، خانه بومگردیها را براساس کالبد فیزیکی هم تقسیم بندی کردهاند. به گفته بروج «اکولوژ»ها یا «بومکلبه»ها در حقیقت اقامتگاههای بومی هستند که بالاترین شاخص زیست محیطی دارند. رسالت گردشگران این بوم کلبه حفاظت از محیط زیست است.
او میگوید: «این بوم کلبهها در مناطق بکر طبیعی مثل پارکهای ملی و پارکهای حیات وحش دایر میشوند.» هسته اصلی تشکیل دهنده خانه بومگردها که در نیمه دوم دهه 80 به اسم «خوشه سار بومگردی» وارد گردشگری ایران شد کسانی بودند که سعی کردند تمام قوانین زیست محیطی را رعایت کند اما امروز در هر نقطهای میتوان خانه بومگردی ساخت و هیچ کدام از آن اهداف اولیه را هم رعایت نکرد. بروج گروه دوم اقامتگاههای بومگردی را «اکو کمپها» میداند و میگوید:« آنها در حقیقت چادرهایی هستند که در مناطق بکر طبیعی زده میشوند. این خانهها هم بالاترین شاخصهای زیست محیطی را دارند.» اکو کمپ متین آباد اصفهان از جمله اکوکمپهای موفق کشور در این زمینه است. این مدرس گردشگری؛ چادرهای عشایری را هم از دیگر اقامتگاههای بومگردی میداند اما اعتقاد دارد با توجه به نزدیک بودن اقامتگاهها به محل نگهداری گله های گوسفند، اقامت در آنها نمیتواند تجربه دلچسبی برای گردشگران باشد. در این تقسیم بندی اقامتگاههای بومی یا سنتی در بافت تاریخی و سنتی شهرها هم وجود دارد. تهران هم به تازگی صاحب یک اقامتگاه بومگردی در یک خانه قدیمی شده است.
تغییر کاربریها ممنوع شود
«فرزاد رشیدی»، کارشناس طبیعتگردی تا زمانی که خود در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان بود مجوز سه اقامتگاه گردشگری را داد اما الآن نمیداند چند اقامتگاه در گیلان مجوز گرفتهاند. او تأکید میکند:«روی تغییر کاربریها برای ساخت اقامتگاهها باید حساسیت بیشتری وجود داشته باشد.» او به نکتهای اشاره میکند که هدف اصلی ایجاد بومگردیها بود. بومگردیها ایجاد شدند تا در سایه حفاظت از محیط زیست به توسعه پایدار برسند اما حالا او نگران آلایندگیها و پسابهای ایجاد شده توسط بومگردیها در مناطق توریستی – طبیعی است. او روی مشکل فاضلاب بومگردیها تأکید میکند و میگوید:« هرچه تعداد بومگردیها بالا میرود از کیفیت آنها کاسته میشود.» رشیدی یادآوری میکند که بومگردیها قرار است اقامتگاههای خانوادگی باشد که پذیرای گردشگران هستند نه مجتمعها. مجتمعهایی که او از آنها سخن میگوید حتی ممکن است معماری سنتی و همخوان با روستا را هم نداشته باشند. او به یک نکته مهم دیگر هم اشاره میکند و میگوید:« بومگردیها قرار است بخشی از درآمد خانواده را تأمین کند و نباید وابستگی اقتصادی به آنها بیشتر از 50 درصد باشد.» از نگاه رشیدی، بومگردها، خانوادههای دامداری یا کشاورزی هستند که در کنار دامداری یا زراعت، در خانه خود و دور یک سفره از گردشگران پذیرایی میکنند و از این رهگذر درآمدزایی میکنند اما اصل اقتصادشان بر همان مدار سابق میچرخد. هرچند به گفته رشیدی تعداد بومگردیهای مجوز دار در گیلان زیاد نیست اما فعالان حوزه محیط زیست بندرانزلی از برنامه ساخت خانه بومگردیها در کنار «تالاب انزلی» خبر میدهند. موضوعی که مسئولان حفاظت محیط زیست بندرانزلی هم آن را کتمان نمیکند و میگویند خارج از تالاب ساخته میشود تا این سؤال پیش بیاید که مگر قرار نبود در خانههای قدیمی به عنوان بومگردی به روی گردشگران باز شود و آنها در کنار خانوادههای سنتی، آداب و سنن را به تماشا بنشینند؟ رشیدی میگوید:«نباید تغییر کاربری زمینها زیاد باشد، مثلاً برای خانه بومگردی 200 متر کافی است.» حرفهای او این سؤال را در ذهن افکارعمومی پیش میآورد که آیا مجوز ساخت اقامتگاههای بومگردی در متراژهای بالاتر هم داده میشود؟ پاسخ او مثبت است. میگوید:«بله مجوزهایی هم داده میشود.» این نکته رعشه به اندام حامیان محیط زیست میاندازد. آنها میدانند که گردشگری و ساخت و سازها چه بلایی سر جنگلهای شمال آورده است!
صنعت ضعیف، سنت قوی
آیا قانونی که تغییر کاربریها در بومگردیها را محدود کند وجود ندارد؟ پاسخ رشیدی به این موضوع هم منفی است. او میگوید:« در این زمینه قانونی ندارد. بومگردیها هم به دنبال نیازی که احساس میشد، توسط هیأت وزیران تصویب شد.» او بوجودآمدن اقامتگاههای بومگردی را نتیجه نیاز و تقاضای گردشگران خارجی میداند و میگوید: «بسیاری از گردشگران خارجی اعتقاد دارند که صنعت میهمان نوازی در ایران ضعیف است اما سنت میهمان نوازی آنها بسیار قوی است. به عقیده آنها خانوادههای ایرانی خوب پذیرایی میکنند.» همین میهماننوازیها باعث شد تا بسیاری از گردشگران دوست داشته باشند در خانههای ایرانی اقامت داشته باشند. او می گوید:« تا قبل از تصویب ایجاد بومگردیها توسط هیأت دولت، انجام این درخواست امکان پذیر نبود. کمیته طبیعت گردی سازمان میراث فرهنگی کشور این موضوع را حل کرد.»
پیش به سوی روستاهای ناشناخته!
گردشگری بویژه در مناطق شمالی هماره محیط زیست را تخریب کرده است. حالا بومگردیها دارند پای گردشگران را به روستاهایی باز میکنند که ناشناخته بودنشان، آنها را از تخریبهایی که زیارت را بیهویت کرد، به هویت ماسوله زخم کاری زد و رامسر را بیمار کرد، دور میکرد. فعالان حوزه محیط زیست بیش از هرچیزی میترسند که اقامتگاههای بومگردی یک بار دیگر بهانهای برای حضور بساز و بفروشها به بهانه گردشگری در روستاهای بکر باشد. در این طرح هیچ ناظری از محیط زیست یا منابع طبیعی وجود ندارد. حال این سؤال پیش میآید آیا حضور سازمان حفاظت محیط زیست و منابع طبیعی در این قضیه لازم است؟ کارشناسان بخش خصوصی و آنهایی که هسته اصلی بومگردیها را بنیان نهادند، بوروکراسی را مزاحم توسعه بومگردیها میدانند. دلخوشی هم ندارند تا علاوه بر سازمان میراث فرهنگی پای یک سازمان دولتی دیگری مثل منابع طبیعی یا محیط زیست را به ماجرا باز کنند اما اعتقاد دارند که سازمان میراث فرهنگی باید بتواند نظارت بیشتری روی خانه بومگردیها داشته باشد تا خانه بومگردها هم به بیراهه خانه مسافرها و هتلها نروند. رشیدی البته اعتقاد دارد که خانه بومگردها هنوز شکل مخربی به خود نگرفتهاند ومیشود آنها را از خاکی به جاده اصلی آورد.
روشهای درمانی بیاثر
«هادی کیادلیری» رئیس انجمن جنگلبانی ایران هم میگوید:«فلسفه ایجاد بومگردیها کار غلطی نیست. اگر منجر به حفظ سنتهای روستایی، موسیقی مردمی، لباسهای سنتی و مردم شناسی شود، میتواند بزرگترین محرک جذب گردشگر باشد.» به گفته او اقتصاد گردشگری پایدارتر از اقتصاد دامپروری و کشاورزی است. کیادلیری میگوید:«اقتصاد گردشگری غیر مصرفی است، هم طبیعت را حفظ میکند و هم سنتها و ثروتهایی که میتواند برای گردشگر ملی و بینالمللی جذاب باشد اما باید با نظارت و برنامهریزی باشد.» او نگاه صرف اقتصادی را باعث ایجاد گردشگری بیقاعده میداند که باعث بینتیجه ماندن روشهای درمانی در این حوزه برای کاهش فشار به طبیعت میشود. به اعتقاد کیادلیری بومگردیها یکی از روشهای درمانی برای حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی هستند. او به آفرود سوارها اشاره میکند ومی گوید:« این طرح چیزی جز ویرانی در برندارد. یا یک حجم زیاد از افراد وارد یک روستا میشود اما در نهایت محیط زیست حفظ نمیشود و خوش نشینها وارد میشوند.» او هم معتقد است که فقدان نظارت باعث شده که اکثر روشهای درمانی بیاثر شوند.
ارزیابی بومگردها
بزرگترین مزیت اقامتگاههای بومگردی میتواند آماده کردن جامعه ایرانی برای پذیرایی از گردشگر باشد. شاید این اتفاق با جلوداری سازمان میراث فرهنگی نیفتد اما در خانههای بومگردی کودکان و نوجوانان بهطور مستقیم آموزش برخورد با گردشگر را میبینند. جامعه کم کم ادبیات گردشگر و برخورد با آن را یاد میگیرد، هرچند با خطا و تجربه میگیرد که میتواند آسیب زا باشد.« اشکان بروج» مدرس گردشگری میگوید:« بومگردیها باعث پایداری اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی میشود.»
او البته یک پیش شرط دارد. میگوید: «البته اگر شاخصها رعایت شود، توسعه گردشگری پایدار رخ میدهد.» او تبعات منفی بومگردیها را رد نمیکند اما میگوید:« با آموزش و آگاهی جوامع بومی میتوان اثرات مثبت آن را افزایش داد.» او افزایش تعداد بومگردیها را باعث قربانی شدن کیفیت آنها میداند و با اشاره به برنامه سازمان میراث فرهنگی برای ایجاد 5هزار اقامتگاه بومگردی میگوید:« پیش از انقلاب هم شعار هر ایرانی یک پیکان را دادند اما امروز نمیدانند با آلودگی ناشی از خودروهای تک سرنشین چه کار کنند.» به گفته بروج امروز برخی از اقامتگاهها گردشگر ندارند و مدام میپرسند باید چه کار کنیم؟! او میپرسد:«چه کسی باید پاسخ سرمایهگذاری آنها را بدهد؟» بروج میگوید:«هیچ ناظر و ارزیابی روی اقامتگاههای بومگردی نظارت ندارد.» او اعتقاد دارد:« این مسأله میتواند اقامتگاههای بومگردی را از مسیر اصلی خارج کند و یک طرح خوب و مفید را عقیم سازد!» همانطور که در روستای گازرخان الموت قزوین خارج کرد!اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید
زهرا کشوری
ارسال نظر