«تنوع مدارس» مسئله یا شبه‌مسئله؟!

زکریا حسینی پژوهشگر سیاست‌گذاری آموزشی، یادداشتی با موضوع «تنوع مدارس؛ مسئله یا شبه‌مسئله؟!» قرار داده است:

گوناگونی عناوین مدارس یکی از مؤلفه­‌های کنونی نظام آموزش و پرورش ایران است. مدارس دولتی، غیردولتی، تیزهوشان، هیأت امنایی، شاهد، ایثارگران، عشایری، قرآنی و هوشمند تنها نمونه­‌هایی از بالغ بر 20 عنوان مدرسه در ایران است. این موضوع با عنوان کلی «تنوع مدارس» به یکی از پرتکرارترین موضوعات ماه­‌های اخیر رسانه­‌ها پیرامون نظام تعلیم و تربیت بدل شده است. افراد متعددی اعم از مسئولین وزارت آموزش و پرورش و نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به آن موضع‌­گیری نموده‌­اند، مرکز پژوهش­‌های مجلس در رابطه با آن گزارشی کارشناسی منتشر کرد و رسانه ملی نیز بدان پرداخت.

فارغ از درجه اولویت این موضوع در هندسه مسائل متعدد نظام آموزش و پرورش، تکرار این موضوع در فضای رسانه‌­ای آن را به مسئله روز مبدل کرده است، از این رو بررسی ابعاد این مسأله و کمّ و کیف آن ضروری به نظر می‌­رسد. مرور اجمالی مباحث مطرح پیرامون تنوع مدارس حکایت از غلبه­ صدای منتقدین دارد. به همین دلیل، فارغ از اینکه تنوع مدارس موافقانی نیز دارد، در این نوشته قصد داریم به بازخوانی انتقادی دیدگاه منتقدین بپردازیم و از این رهگذر، راهبردی برای ادامه مسیر مواجهه با این موضوع ارائه دهیم.

بازخوانی انتقادی دلایل منتقدین تنوع مدارس

منتقدین تنوع مدارس در یک جمله اشتراک نظر دارند: «تنوع مدارس مشکلی بزرگ بر سر راه ارتقای کیفی نظام تعلیم و تربیت نظام آموزشی است». اگرچه ایشان برای اثبات این ادعای خود به موارد متعددی اشاره می‌­کنند اما هیچ‌یک از این دلایل برای اثبات «چالش‌برانگیز بودن تنوع مدارس» کفایت نمی‌کند. در ادامه ضمن اشاره به اهم دلایل منتقدین، عدم کفایت هر یک تبیین خواهد شد.

1ـ سردرگمی والدین و دانش‌­آموزان در ثبت­‌نام

یکی از دلایل مطرح برای چالش­‌برانگیز بودن تنوع مدارس، سردرگمی والدین و دانش‌­آموزان در ثبت‌­نام است. اگر ریشه­ چالش­‌برانگیز بودن تنوع مدارس در این سطح است، نیازی به طرح عمومی آن در رسانه‌ها نیست. راه‌حل ساده برای کاهش این سردرگمی تهیه و انتشار یک کتابچه­ راهنمای کوچک ویژه والدین است که هر یک از انواع مدارس را به اختصار معرفی کرده باشد.

2ـ مغایرت با عدالت آموزشی

منتقدین تنوع مدارس معتقدند که تنوع مدارس به بی­‌عدالتی دامن می­‌زند. آنچه این استدلال را با چالش مواجه می­‌سازد، انگاره ناصواب آن از عدالت تربیتی است. در واقع گویی در دیدگاه مدافعان این نوع نگاه، عدالت آموزشی به معنای «برابری» و «یکسان­‌سازی» است و از این رو تنوع با آن در تضاد خواهد بود.

اگر بخواهیم برای تفسیر معنای «عدالت تربیتی» به منبعی قابل اتکا مراجعه نماییم، قطعاً یکی از آن منابع «مبانی نظری سند تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران» است. این کتاب، در بحث از عدالت تربیتی، به صراحت تصور «عدالت به مثابه برابری» را زیر سؤال می‌­برد و تأکید می­‌کند که «بر اساس مبانی روا‌‌‌‌نشناختی پذیرفته شده، گاهی تفاوت­‌ها و شباهت‌های آحاد متربیان به گونه‌­ای است که می‌­توان آنها را در گروه‌هایی دسته‌­بندی کرد و خدمات تربیتی ویژه و کیفی­ت بهتری به آنها ارائه کرد». بر این اساس انتقاد از تنوع مدارس از دریچه­ تفسیر عدالت به برابری نیز قابل اتکا نیست.

3ـ مغایرت با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش

از دیگر استنادات منتقدین تنوع مدارس، ارجاع به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. این گروه معتقدند که رویکرد مطلوب سند تحول، حرکت به سمت یکسان­سازی و پرهیز از تنوع مدارس است. یکی از موارد این استناد، ارجاع به «هدف عملیاتی 5» است. این بند از سند به «تامین عدالت در برخورداری از فرصت­‌های آموزشی با کیفیت» اشاره دارد. در این خصوص باید گفت که موضوع این هدف «عدالت آموزشی و تربیتی» است و نه «یکسان­‌سازی مدارس» و همان‌طور که در قسمت قبل به تفصیل بیان شد، تلقی تساوی‌گرایانه از عدالت آموزشی، با مبانی نظری سند تحول هم‌آهنگ نیست.

همچنین راهکار 5ـ7 ذیل این هدف عملیاتی، به صراحت به «طراحی و تدوین برنامه تعلیم و تربیت انعطاف­‌پذیر، متناسب با ویژگی‌­های شخصیتی و محیطی استعدادهای گوناگون دانش‌­آموزان» اشاره دارد. تنوع مدارس نه تنها با این راهکار مغایرت ندارد که سازگار با آن نیز به نظر می­‌رسد.

در مجموع باید اذعان کرد که ارجاع به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برای نقد تنوع مدارس قابل اتکا نیست و قائلین به یکسان‌سازی مدارس هنگام استناد به سند تحول، باید مشخص نمایند که کدام‌یک از بندهای سند تحول به یکسان­‌سازی و یا تنوع حداقلی اشاره دارد و یا بر اساس چه شواهد و قرائنی این برداشت از سند تحول قابل دفاع است.

4ـ مغایرت با زندگی واقعی اجتماعی

منتقدین برای نقد تنوع مدارس به تاثیر آن بر شرایط زندگی اجتماعی اشاره می­‌کنند و اینکه افراد در جامعه در کنار یکدیگر زندگی می‌­کنند و جداسازی آن‌ها در دوران تحصیل، به دلیل عدم انطباق محیط مدرسه با محیط جامعه، زندگی آینده ایشان در محیط واقعی جامعه را مختل خواهد ساخت. در این خصوص چندین نکته وجود دارد؛ نخست آنکه اگر همه مدارس را نیز یکسان کنیم، اختلاف مکان جغرافیایی مدارس غیرقابل تغییر است.

اختلاف محدوده جغرافیایی در شهرهای بزرگ عملاً به معنای اختلاف در طبقات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است و این امر به این معناست که مجدداً به صورتی غیر آشکار جدا بودن دانش‌­آموزان از هم را کاملاً به رسمیت شناخته‌­ایم. مشکل دیگر این استدلال به اساس آن باز می‌­گردد؛ تأیید یا رد این گزاره که تحصیل در محیط­‌های متنوع می­تواند به مشکلاتی در زندگی اجتماعی منجر شود نیاز به بررسی تجربی دارد و درستی آن بدیهی نیست.

حداقل در شرایط فعلی، گسترش ارتباطات به گونه­‌ای است که مدرسه تنها یکی از عوامل متعدد ارتباطی است. نکته آخر آنکه فرض کنید مطالعه­‌ای انجام شد و تأیید کرد که تنوع در محیط­‌های آموزشی می­‌تواند به مشکلاتی در زندگی اجتماعی فرد منجر شود.

در صورت اثبات این ادعا باز هم نمی‌­توان به سرعت یکسان‌سازی مدارس را تجویز کرد چرا که اولاً تصمیم‌­گیری بر مبنای یک عامل انجام نمی‌­شود و باید این مضرات در مقایسه با مزایا سنجیده شود تا بتوان به نسخه‌­ای عملی دست یافت و ثانیاً باید بررسی کرد که آیا نمی‌­توان به کمک تدابیری این مضرات را رفع کرد یا کاهش داد؟ اگر این امکان فراهم شود معادلات پیچید­ه‌­تر نیز خواهد شد.

5ـ مغایرت با وضعیت کشورهای توسعه­‌یافته

آخرین استدلال برای انتقاد به تنوع مدارس، ارجاع به وضعیت کشورهای توسعه‌یافته است؛ اینکه در این کشورها تنوع مدارس وجود ندارد. در این زمینه باید به دو نکته توجه کرد؛ نخست اینکه صحت ادعای مطرح شده در خصوص کشورهای دیگر مخدوش است. به عنوان مثال بررسی وضعیت مدارس انگلیس و آمریکا نشان می‌­دهد که با توجه به برنامه­ درسی بسیار منعطف در این کشورها، نه تنها مدارس غیردولتی متعدد و با الگوهای متنوعی وجود دارد، بلکه امکان ایجاد انواع مدارس دولتی نیز فراهم است.

دوم اینکه به فرض صحت اصل ادعا، چگونه به این راحتی می‌‌توان از شرایط کشورهای توسعه یافته نسخه‌­ای اصلاحی برای نظام آموزشی ایران تجویز کرد؟ بهره‌­برداری از تجربیات موفق جهانی به معنای تقلید و تکرار جزء به جزء اقدامات کشورهای توسعه یافته نیست، بلکه باید از ابتدا از موفقیت حقیقی تجربیات مطمئن شد و سپس اگر موفق بود، باید بررسی شود که این موفقیت در چه زمینه و شرایطی محقق شده و آیا آن شرایط قابل تطبیق با ایرانِ امروز هست یا خیر.

مسیر مواجهه صحیح با تنوع مدارس

هدف از توضیحات ارائه شده در بالا آن بود که نشان دهیم بر خلاف تاکیدات مکرر برخی از مسئولین، ادعای «چالش­‌برانگیز بودن تنوع مدارس» همچنان در هاله­‌ای از ابهام است و تا زمانی که شواهدی دال بر مسأله‌زا بودن آن ارائه نشود، هرگونه راه­‌حل نیز محکوم به شکست خواهد بود.

حتی اگر بتوان شواهدی برای مضرات تنوع مدارس نیز ارائه نمود، این موضوع قابل مقایسه با مشکلات اساسی نظام آموزشی ایران نظیر کنکور و نظام هدایت تحصیلی نیست و نتایج طرح و پیگیری آن در بهترین حالت چیزی از جنس تغییر ساختار آموزشی از 4ـ3ـ5 به 3ـ3ـ6 خواهد شد؛ تغییری که اجرای آن توان و فرصت بسیاری از نظام آموزشی ربود، چند صباحی پشتوانه‌­ ادعای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پروش را فراهم آورد و نهایتاً به تحولی بنیادین منجر نشد. از این رو اولین پیشنهاد قابل طرح به نظام آموزش و پرورش، به حاشیه ­راندن موضوع تنوع مدارس و تمرکز بر حل مسائل با اولویت بیشتر نظام آموزشی است.

فارغ از این پیشنهاد، در صورتی که راه­‌حل نخست مورد پذیرش واقع نشد و همچنان عزم‌ها برای تغییر وضعیت تنوع مدارس جزم باشد، گام نخست در این مسیر، «تصریح فلسفه وجودی هریک از انواع مدارس» است. دلایل تأسیس بسیاری از مدارس ایران مشخص نیست و حتی اگر برای وجود برخی از انواع مدارس دلایل قابل دفاعی نیز وجود داشته باشد، این دلایل «تصریح» نشده و در لایه‌­های سیاست­‌گذاری نسبت به آن­ها اجماعی صورت نگرفته است.

تصریح دلایل وجودی مدارس می‌­تواند مجالی برای طرح نظرات موافق و مخالف هر یک از انواع مدارس فراهم آورد و از این رهگذر امید می‌­رود این موضوع در فضایی منطقی به سرانجام رسد.

در پایان در صورتی که بخواهیم با نگاهی کلان‌نگر و نظام‌مند به موضوع تنوع مدارس نظر افکنیم، با توجه به قرائت ارائه شده از «عدالت آموزشی» و با استناد به اهداف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و نیز وضعیت تنوع مدارس در کشورهای توسعه­ یافته، به نظر می­‌رسد به جای «کاهش تنوع مدارس» باید از «سامان­دهی تنوع مدارس» سخن به میان آوریم.

با نظر به وضعیت انواع مدارس ایران از منظر ساماندهی، چه بسا این نتیجه حاصل شود که در کنار تعطیلی انواعی از مدارس موجود، برخی گونه‌­های مدارس موجود به حاشیه رانده شوند، برخی گونه‌­های حاشیه­‌ای ترویج شده و به صحنه فراخوانده شوند و حتی به فراخور، انواع جدیدی از مدارس نیز خلق شوند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.