چه کسی خسرو شکیبایی را کشف کرد؟

خسرو شکیبایی یکی از دانشجویانی است که در دوره طلایی دانشکده هنر‌های زیبا در رشته بازیگری تئاتر تحصیل کرده و با بازیگرانی همچون رضا بابک، امین تارخ، بهرام شاه محمدلو و هنرمندانی همچون محمد کوثر همکاری داشته و در تئاتر‌های دانشجویی آن زمان که اغلب در تالار مولوی روی صحنه می‌رفتند، به ایفای نقش پرداخته است.

استادی که روبروی خسرو شکیبایی قرار گرفته بود، باورش نشد که این جوانک تا به حال کار تئاتر نکرده است، چرا که آنچنان جملات را به درستی ادا می‌کرد که این تصور را ایجاد کرده بود، قبلا حتما مشق تئاتر کرده است، اما این جوانک می‌گفت حتی در مدرسه هم تئاتر بازی نکرده است.

خسرو شکیبایی از دوران کودکی و زمانی که تنها ۹ سال داشت، با دیدن نمایش‌های تئاتر «نصر» به هنر تئاتر و بازیگری علاقه‌مند شد.

با اصرارش پدر را مجاب کرد تا او را به سینما ببرد و بتواند هنر بازیگری بازیگران بزرگ را روی پرده نقره‌ای ببیند، اما از بخت بد پدر را در ۱۴ سالگی از دست داد و حالا کوله‌بار مسئولیتش سنگین‌تر شده بود و باید کمک خرج خانواده می‌شد، ولی این گونه نبود که مشغولیتش در کار‌هایی نظیر کفاشی، پیراهن دوزی و کانال‌سازی او را از فضای هنر و علاقه‌اش به بازیگری دور کند.

خسرو شکیبایی تجسم خواستن بود. آن چنان شیفته کار هنر بود که ساعت‌ها به انتظار حضور هنرمندان بزرگ تئاتر و دوبله می‌ایستاد.

زمانی که در اداره تئاتر شغلی برای خود دست و پا کرده بود، از یکی از بازیگران آن زمان درخواست کرد تا او را به تمرین تئاتر خود ببرد و این گونه بود که اولین آزمون بازیگری خود را پشت سر گذاشت.

او در خاطرات خود نگفته اولین بار نزد چه کسی تست بازیگری داده است. با این حال همان استاد متوجه شد قریحه بازیگری این جوانک قوی است و او را برای انجام کار تئاتر دعوت کرد و این سرآغاز ورود خسرو شکیبایی برای بازیگری تئاتر بود.

شکیبایی یکی از دانشجویانی است که در دوره طلایی دانشکده هنر‌های زیبا در رشته بازیگری تئاتر تحصیل کرده و با بازیگرانی همچون رضا بابک، امین تارخ، بهرام شاه محمدلو و هنرمندانی همچون محمد کوثر همکاری داشته و در تئاتر‌های دانشجویی آن زمان که اغلب در تالار مولوی روی صحنه می‌رفتند، به ایفای نقش پرداخته است.

بتدریج عباس جوانمرد، سرپرست گروه هنر ملی او را به این گروه دعوت کرد و در آنجا بود که با محمود استادمحمد آشنا شد. حضور درخشان او روی صحنه سبب شد تا کارگردان‌های سینما او را برای بازی در فیلم هایشان دعوت کنند.

نخستین کارگردان مسعود کیمیایی بود که بعد از دیدن نمایش «شب بیست و یکم» به نویسندگی و کارگردانی محمود استاد محمد که در آن خسرو شکیبایی حضوری به یاد ماندنی داشت، او را برای بازی در فیلم «خط قرمز» دعوت کرد و اولین حضور شکیبایی در سینما در اوایل دهه ۶۰ رقم خورد، اما آنچه او را به عنوان بازیگری تکرار نشدنی در سینمای ایران تثبیت کرد، بازی در نقش حمید هامون در فیلم «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی بود. اتفاقاً همان زمان هم بازی در نمایش «شاهزاده و گدا» به کارگردانی هادی مرزبان سبب شد که مهرجویی او را برای بازی در فیلم «هامون» که همچنان در سینمای ایران اثری یگانه است، دعوت به کار کند.

شاید آن زمان هیچ یک فکر نمی‌کردند که این فیلم آنچنان ماندگار شود و خسرو شکیبایی به عنوان «هامون» سینمای ایران باقی بماند.

شکیبایی همان اندازه که تماشایی بود، تماشاگران را از صدای زیبای خود نیز بهره‌مند می‌ساخت.

او پیش از ورود جدی‌اش به سینما در اثار زیادی گویندگی کرده بود. آن هم در دوره‌ای که دوبله ایران در جهان یگانه بود و هنرمندان دوبلاژ به سادگی، نوآموزان را به این عرصه راه نمی‌دادند.

او با دکلمه شعر‌های شاعرانی، چون سهراب سپهری، فروخ فرخزاد، محمدرضا عبدالملکیان و ... چهل حکایت از گلستان سعدی یادگاری دیگری هم از خود بر جای گذاشته است.

خسرو شکیبایی که زاده هفتم فروردین ۱۳۲۳ در محله مولوی تهران است، همیشه خوشنود بود که روز تولدش همزمان است با روز جهانی تئاتر. او چند ماهی است که کوچه‌ای به نام خود دارد. کوچه‌ای که قبلا «ماه» نامیده می‌شد و در حد فاصل بین خیابان صبای جنوبی و فلسطین قرار دارد و حالا تابلوی خسرو شکیبایی را بر خود دارد، کوچه‌ای که خانه تئاتر در آن واقع شده است.

منبع: فرارو

وبگردی