داماد یا پدرزن کدام قاتل اصلی هستند ؟! / آنها یکدیگر را محکوم می کنند ! + جزییات

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از تیرماه سال 1403 با ناپدید شدن پسری جوان به نام شهرام آغاز شد. پدر وی که به پلیس آگاهی ورامین  رفته بود  گفت: پسرم عصر با تلفن صحبت کرد و بعد هم به سرعت از خانه خارج شد. چند ساعت بعد با او تماس گرفتم که تلفنش خاموش بود. دیگر خبری از او ندارم و نگران هستم اتفاقی برایش افتاده باشد. با اظهارات این مرد تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از پسرگمشده آغاز شد.

افشای رابطه پنهانی با زن مرموز

پلیس در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی  شهرام 30 ساله پرداخت و به رد زن 44 ساله ای به نام فریبا رسید که با شهرام در ارتباط بود. زن متاهل که دو دختر دارد نامحسوس تحت نظر قرار گرفت و ماموران همسر وی به نام هاشم را به پلیس آگاهی احضار کردند.

این مرد 55 ساله به ماموران گفت: دو هفته پیش متوجه ارتباط پنهانی همسرم با شهرام شدم و این موضوع را به دختر ناتنی ام مریم و نامزدش بابک گفتم. چند روز بعد همسرم با مریم و خسرو و دختر خودم به نام سمیرا دنبالم آمده بودند که در وسط راه متوجه شدم بابک مست است و حال طبیعی ندارد. او با یک نفر تلفنی دعوا می کرد که با او قرار ملاقات گذاشت. من خواستم مانع درگیری شوم که بابک گفت پسری که با او قرار گذاشته شهرام است که مزاحم همسرم بوده است.

وی ادامه داد: ما همگی با هم به یک باغ در حوالی سعیدآباد رفتیم و بعد از چند ساعت به خانه برگشتیم. آنجا پدر و مادر بابک دنبالش آمده بودند اما بابک عصبانی بود  که پدر و مادرش را هل داد و به همراه همسرم سوار ماشین شدند و به محل قرار با شهرام رفتند. من و مریم و سمیرا به همراه پدر و مادر بابک دنبالشان رفتیم اما نتوانستیم به آنها برسیم. ما حتی تا ساعت 4 صبح همه جا را گشتیم ولی خبری از آنها نبود. به همین خاطر به خانه برگشتیم و پدرو مادر بابک هم به خانه شان رفتند. ساعت 5 صبح من و مریم و سمیرا دوباره به باغ من رفتیم که بابک و فریبا سررسیدند.

این مرد ادامه داد: من در ماشین جنازه ای روی صندلی دیدم. فریبا پشت فرمان بود و  بابک هم روی صندلی عقب نشسته بود. من با دیدن این صحنه شوکه شدم و بابک و فریبا دور زدند و با ماشین رفتند. ما هم به دنبالشان رفتیم. آنها بعد از  وحیدیه در یک جاده خاکی توقف کردند و جسد را داخل یک گودال انداختند و دفن کردند. سپس همگی به باغ برگشتیم. صبح از بابک خواستم خودش را به پلیس معرفی کند اما او فرار کرد و دیگر خبری از او ندارم.من در این قتل دستی نداشتم.

در ادامه تحقیقات مشخص شد بابک بعد از بازگشت به باغ به کمک مادرش فرار کرده و مادر وی مقداری پول هم به حساب او واریز کرده است. با افشای این ماجرا مادر بابک نیز به اتهام فراری دادن متهم بازداشت شد.

ردیابی متهم فراری

در حالیکه تحقیقات برای یافتن ردی از متهم فراری آغاز شده بود ماموران دریافتند بابک 25 ساله و نامزدش مریم به یکی از شهرهای غربی رفته اند.آنها ردیابی و با نیابت قضایی بازداشت شدند. فریبا نیز بازداشت شد اما اظهارات متفاوتی را مطرح کرد.

این زن گفت: مدتی قبل به همسرم گفتم که مردی به نام شهرام مزاحمم می شود.شوهرم اسلحه ای خرید و با پیشنهاد 300 میلیونی به نامزد دخترم ، از او خواست تا شهرام را به قتل برساند. آن روز من و بابک، شهرام را سوار خودرو کردیم. بابک او را  از قبل می شناخت. بعد از درگیری  لفظی  وقتی شهرام متوجه شد که بابک می خواهد او را بکشد ، قصد داشت خودش را از ماشین بیرون بیاندازد اما بابک سرعت ماشین را زیاد کرد تا شهرام نتواند  فرار کند .بعد از چند دقیقه  بابک کلتی را که همسرم به او داده بود بیرون کشید و سمت شهرام شلیک کرد.

این زن ادامه داد: فردای آن روز همسرم طبق قراری که با بابک گذاشته بود خودرویی به قیمت 300 میلیون تومان به نام بابک سند زد و بابک و مریم را به ویلای یکی از دوستانش فرستاد.

با تکمیل تحقیقات و در حالیکه هاشم اتهام معاونت در قتل را نپذیرفته بود برای بابک به اتهام قتل و برای هاشم و فریبا به اتهام معاونت در جنایت و  مادر بابک به اتهام فراری دادن فرزندش کیفرخواست صادر و پرونده آنها  به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به  زودی به جرم آنها رسیدگی شود.

این در حالی است که متهمان انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفته اند و سعی دارند جنایت را گردن دیگری بیاندازند. اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کرده اند.

وبگردی