جزئیات جدید از خودکشی سوگند زمانپور در ماهشهر
حوادث رکنا: جزییات خودکشی سوگند زمانپور دانشآموز ۱۷ ساله در بندر ماهشهربه نقل از پدرش را در ادامه بخوانید.
به گزارش رکنا، طی چند روز گذشته خبر خودکشی یک نوجوان ۱۶ ساله در مسجد سلیمان واقع در استان خوزستان در فضای مجازی انتشار پیدا کرد طبق صحبتهای پدر سوگند زمانپور آنها نه در مسجد سلیمان زندگی می کنند و نه سوگند ۱۶ ساله بوده است، بلکه سوگند ۱۷ سال داشته و آنها ساکن بندر ماهشهر هستند. سوگند، دختر نوجوان ۱۷ ساله، اول آذر ماه جاری به علت مشاجره با دوستان صمیمی خود به زندگیاش پایان داده است.
در بخشی از صحبت های یکی از نزدیکانش آمده است که:
نمیدانم سوگند از کی به فکر خودکشی افتاد. بعد از بگومگو با همکلاسیهایش؟ بعد از ۱۶ سالگی؟ وضعیتی که برایش در مدرسه به وجود آمد چقدر در تصمیمش موثر بود؟ شاید اشتباه باشد اگر بگویم خودش را تنها به خاطر فشار روانی کشت که بعد از بحث با دوستان صمیمیاش در مدرسه بر او وارد آمد. آن روز زمین زیر پایش داشت دهان باز میکرد. نمیتوانست افکارش را تغییر بدهد، کجا میتوانست برود؟ میدانست چه سرنوشتی در انتظارش است. در زندگیاش هیچ نقطه اتکایی باقی نمانده بود، ولی سوگند در یک مورد اشتباه کرد؛ فکر میکرد همه چیز همیشه همانطور میماند؛ همان مدرسه، همان دوستان، همان موقعیت، همان افکار و همان فضای سرد و ترس. این بیآیندگی، بیرویایی، ناتوانی از تصور زندگی به شکلی دیگر بود. تقریبا امکان نداشت، سوگند به خود دلگرمی بدهد که این دوران گذراست، خواهد گذشت و باید بگذرد. فکر میکرد وضع همیشه همان جور میماند و نمیتوان تغییرش داد. به نظر میرسد گمان میکرد به زندگی محکوم شده است...
پدر سوگند سخن میگوید ما وضع مالی خوبی داریم اینکه گفته اند دخترم به خاطر مسائل مالی و فقر دست به خودکشی زده است دروغ محض است من همین چند روز قبل از مرگش لپ تاب برایش خریده بودم و قرار بود به او رانندگی یاد بدهم.
او در ادامه گفت:من کارمند شرکت نفت در ماهشهر هستم. اینکه برخی خبرگزاریها یا بعضی افراد در فضای مجازی به اشتباه نوشتند،دخترم به خاطر فقر خودکشی کرده، دروغ است. وضع مالی ما خوب است و دستمان به دهنمان میرسد. سوگند تنها دخترم بود. درست است 2 پسر دیگر بعد از سوگند دارم، اما او فرزند بزرگم بود. هر چه میخواست برایش فراهم میکردم. سوگند خیلی عجولانه این اقدام را انجام داد و آن لحظه نه به من و نه به مادرش و نه به هیچ چیز دیگر فکر نکرد.
زمانپور در ادامه میگوید: سوگند فقط به خاطر مشاجره با همکلاسیها و دوستان صمیمیاش عجولانه تصمیم گرفت و این اقدام را انجام داد، کل داستان همین است نه میخواهم آن را تغییر بدهم و نه چیزی را پنهان کنم. من سوگند را در ناز و نعمت بزرگ کردم. سوگند آخرین درخواستش از من لپتاپ بود که برایش خریده بودم. حتی قرار بود از فردای همان روز آخر، خودم به او رانندگی یاد بدهم، اما نشد. به قدری صحبت از آن روز برایم سخت است که نمیدانم چطور تعریف کند
پدر سوگند در پاسخ به اینکه آن روز وقتی دخترتان از مدرسه آمد صحبتی در مورد مساله خاصی نکرده، میگوید: آن روز طبق معمول از مدرسه آمد و وارد اتاقش شد. همیشه عادت داشت در اتاقش را ببندد و ما هم هیچ وقت بدون اجازه وارد حریم خصوصی او نمیشدیم. حتی اگر در اتاقش هم باز بود ما در میزدیم و وارد اتاقش میشدیم. سوگند از ساعت ۷ تا ۱۱ شب در اتاقش بود و وقتی نگران شدم و وارد اتاقش شدم با آن صحنه وحشتناک مواجه شدم. فکر نمیکنم هیچ پدری بتواند با چنین صحنهای روبهرو شود. سوگند طناب را دور گلویش پیچیده بود.
زمانپور در ادامه میگوید: از خانواده یا دوستان سوگند شکایت نکردم، چون میدانم ماجرای خاصی نبوده و فقط یک مشاجره دوستانه بوده و مطمئن هستیم سوگند فقط عجولانه این تصمیم را گرفته است.
به نقل از اعتماد
ارسال نظر