اسیر شدگان زندگی

دکتر ابراهیم اندرخورا ،جامعه شناس و استاد دانشگاه/وقتی در رابطه با جنس مخالف و شخصیت های غالب آن سخن می گوییم عموما جنبه عواطف و احساسات انسانی ، روحیه لطیف و نگرش مادرانه آن به ذهن خطور می کند اما به دلایل بسیار زیاد همچون نظام تربیتی ضعیف و نبود خانواده های منسجم ، محیط ناامن و پرآسیب به خصوص دوستان و همسالان نزدیک موجب می شود که این قبیل زنان با ویژگی های انسانی به سمت باندهای تبهکاری در حوزه های مختلف گرایش پیدا کنند.

از این رو نخستین افرادی که در این حوزه های آسیب زا ورود می کنند کسانی هستند که به دلیل قرار گرفتن در فضاهای ناامن و پرچالش درگیر باندهایی می شوند که هر گونه خلاف از آنها سر می زند. از سوی دیگر کسانی که در نظام تربیتی خانواده در کنار اعضای خلافکار و تبهکار زندگی می کنند مستعد چنین رفتارهایی هستند و جذب باندهای تبهکاری شده و حتی از خانواده دور می شوند و به فضای خانه های مجردی کشیده می شوند. عده ای دیگر به دلیل اسیر شدن در مسیر زندگی های چالشی و به دلیل وارد آمدن آسیب های جدی و روانی به آنها در پی عقده گشایی هستند و به سادگی بدون ترس عضو باندهای تبهکاری می شوند.

اما اصلی ترین موضوعی که باید به آن اشاره کرد این است که حضور زنان با ویژگی های شایسته انسانی که دارند در گروه ها و باندهای مخوف تبهکاری ذاتا به عنوان یک آسیب اجتماعی بزرگ مطرح است.

اغلب زنانی که تمایل دارند عضو گروه های تبهکاری شوند و به خانه های مجردی که فساد در آن موج می زند روی آورند این است که آنها دارای شخصیت های ضداجتماعی، مهرطلب و خودشیفته هستند. بررسی ها نشان می دهد شخصیت های نابالغ که از نظر سلامت روانی کمتری برخوردار هستند بیشتر به این مسائل کشش و گرایش دارند.

بنابراین انگیزه این زنان در پیوستن به این باندهای خلاف بیشتر است و انگیزه های اقتصادی ، اجتماعی و بعضا در پی امرار معاش و معیشت زندگی ممکن است عامل مهمی باشد که باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از سوی دیگر مواردی چون طلاق ، اعتیاد و آسیب های روانی در حوزه های مختلف خلقی را نیز باید مورد بحث قرار داد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.