نام و نشان ماندگار ملى

پارادایم به ما این اجازه را می‌دهد که بفهمیم چه اتفاقى در حال وقوع است؛ به‌طور مثال وقتى مى‌گوییم دنیا مسطح است، درنتیجه تمام ایده‌ها بر مبناى مسطح بودن جهان مطرح می‌شود یعنى وقتى پایه ایده اشتباه گذاشته شود، متعاقبا خیلى از ایده‌ها هم اشتباه رشد می‌کنند. به‌صورت کلان سه بخش اساسى در هر کشور وجود دارد که ساختار زیربنایى یک جامعه را تشکیل می‌دهد که براساس پارادایم‌هاى مشخصى تعریف شده‌اند و آنها نیز زیرشاخه‌هاى بسیار مهمى دارند. این سه بخش را مثلث پارادایم برند نامگذارى می‌کنیم که شناخت این مثلث یعنى درک زیربناى ساخت یک برند یا همان نام و نشان ماندگار.
اولین ضلع پارادایم برند، وضعیت اجتماعى یک کشور است که در آن تقاضایى از سوى جامعه به‌وجود خواهد آمد که بر آن اساس نیز تولیدات و خدمات ارائه مى‌شود.
دومین ضلع پارادایم برند، وضعیت اقتصادى یک کشور است که در آن تقاضاى جامعه در چرخه اقتصادى تولید و عرضه می‌شود.
سومین ضلع پارادایم برند نیز وضعیت سیاسى یک کشور است که در آن چرخه اقتصادى و اجتماعى بنا می‌شود که عرضه و تقاضا را چارچوب دهد. حال هرکدام از اینها خود به تنهایى شامل زیرساخت‌هایى هستند که همگى با هم به‌صورت یکپارچه زیربناى برند را تشکیل می‌دهند و هر تولید و خدماتى بر مبناى این زیر بنا ساخته شده و یا از این ساختار بیرون مى‌آید.
در اصل به‌جاى این همه دعوا بر سر بازارها، ابتدا باید بستر درست و اصولى مهیا شود، سپس آن را به‌عنوان زیربنا قرار داده و همه‌چیز را بر روى آن پایه، ساخت. اگر بخواهیم درست نگاه کنیم از نظر وضعیت سیاسى و اجتماعى، همچنین اقتصادى، چیزى که سیاستمداران، جامعه‌شناسان و اقتصاددانان ما از ایران امروز ساختند در بخش عمده‌اى ایرادات زیربنایى داشته و نمى‌توان آن را بستر نام و نشان ماندگار ملى کرد.
دولت باید به‌صورت اصولى خود را بلافاصله موظف به توسعه نام و نشان ماندگار ملى تجارى ایران در خاورمیانه، همچنین در جهان به منظور رسیدن به قابلیت رقابت جدى در بازار Store جهانى کند. هدف این باید باشد که ایران در همین فضاى سیاسى، اجتماعى و اقتصادى حاکم بر جهان بتواند با تغییر رویکرد و استفاده از یک برنامه جامع مدون و صرف وقت و هزینه، نام ملى خود را به‌صورت یک نام نشان ماندگار ملى به ارزیابى جدیدى بگذارد؛ یعنى تصویرى از نام ایران در ذهن‌ها تشکیل شود که نه‌تنها مثبت باشد، بلکه به‌صورت یکپارچه در تمامى ابعاد مثلث برند این مثبت اندیشى براى داخل و خارج به وضوح دیده شود.
با این وصف متعاقبا این سوال مهم و اساسى در همان ابتدا براى خیلى از مسوولان و دست‌اندرکاران در دولت به‌وجود مى‌آید که برندسازى ملى چه دستاوردى خواهد داشت؟ براى درک بهتر، جواب این سوال را با جواب به اولین سوال مهم دیگرى آغاز مى‌کنیم. وقتى شما به‌عنوان یک شهروند غیرایرانى (آسیایى یا اروپایى یا آمریکایى) به نام ایران فکر مى‌کنید، اولین موضوعی که با شنیدن نام ایران به ذهنتان خطور می‌کند، چیست؟ آیا واقعا دیدگاه‌هاى داخلى با دیدگاه‌هاى خارجى نسبت به ایران یا ایرانى یکسان است؟ آیا مى‌توان بدون درنظر داشتن ساخت زیربناى نام ایران، قدرت اقتصادى شد و در بازارهاى جهانى رقابت کرد؟
ایران باید خود را به‌عنوان یک نام و نشان ماندگار ملى درک کند و جایگاه خود را براى خود و جهان و آیندگان تنظیم کند و سپس در آن جایگاه با هدف‌گذارى درست و صحیح مبادرت به رشد کند. حال آنکه دولت در برندسازى ملى به هیچ‌وجه نباید از بالا یا بهتر بگویم از ظاهر خود آغاز کند بلکه باید به‌صورت یکپارچه با یک برنامه مدون جامع که سیاست‌هاى کلى آن را در سازمانى مجزا طراحى و در عالی‌ترین سطح کابینه خود مصوب کرده، آغاز کند.
فرآیند ساخت نام و نشان ماندگار ملى باید از دل جامعه راه‌اندازى شود. سیاست وظایف ابتکاری و هماهنگی را در اینجا باید داشته باشد و در بهترین حالت خود می‌تواند الهام‌بخش و حساسیت لازم را فراهم کند، اما قطعا مردم خود باید درگیر باشند و در صورت امکان به اندازه قابل‌ملاحظه‌ای گسترده و شفاف باشند. در اصل هر چیزی که هویت یک ملت را تشکیل می‌دهد، باید درک شود، برای زنده ماندن آینده مورد آزمایش قرار گیرد، تکمیل و سپس رقابتی شود.
این پایه و اساس کلان کار خواهد بود، یعنى برنامه‌اى که از قلب Heart اجتماع بیرون می‌آید قابلیت این را داشته باشد که ملت در کلیه بازارها حتى در بازارهای خاص، بازارهاى مالى، بنیانگذاران و کارآفرینان، بازار گردشگری و غیره خود را آگاهانه، قاطعانه و موثر برای آینده بیش از پیش قرار دهد.
در ساخت نام و نشان ماندگار ملى دولت‌ها باید از تجربه افرادى که در مدیریت ابربرندهاى شرکت‌هاى خصوصى فعالیت داشته‌اند، حتما استفاده کنند. مدیران ارشد برند و برندسازان شرکت‌هاى بزرگ جهانى سالیان سال با مشکلات درک شهروندان و مشتریان و عرضه و تقاضاى آنها به جهت جلب رضایت و زنده نگاه‌داشتن چرخه حیات مصرف‌کننده درگیر بوده و هستند که در نتیجه موفقیت‌هاى حاصله به دستاوردهایى بسیار ارزشمند از درک کامل و صحیح مردم کشور خود و دیگر کشورها رسیده‌اند که دولت‌ها هرگز این راه‌ها را تجربه نکرده و نسبت به شیوه اجرا و عملکرد آنها بیگانه هستند.
نویسنده برای تحقق این موضوع ملی، آغاز حرکت حرفه‌اى را با راه‌اندازى سازمانى مجزا زیر نظر مستقیم رئیس‌جمهوری که وظیفه آن صرفا مدیریت نام و نشان ماندگار ملى است، توصیه می‌کند؛ سازمانى که در آن تیمى زبده متشکل از مدیران ارشد و برندسازان بزرگ بخش‌هاى خصوصى همراه با کارشناسان دولت به تمامى مسائل مرتبط با نام و نشان ماندگار ملى در اذهان عمومى داخلى و خارجى پرداخته، آنها را تجزیه و تحلیل کرده تا بتوانند راهکارهاى مناسب را به کابینه دولت با هدف سربلندى و سرافرازى نام ملتى بزرگ و با فرهنگى کهن که به جهان و جهانیان طى هزاران سال گذشته خدمات بزرگى ارائه کرده است، پیشنهاد دهند.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

پرهام امیدى کارشناس برند و برندسازى