گرفتن طلاق توافقی در یک روز / جوان ایرانی باید بپذیرد که اینجا لاس‌وگاس نیست

خودش سردفتر ازدواج و طلاق است و درست رو به روی یکی از معروف‌ترین و شلوغ‌ترین مجتمع‌های قضایی خانواده در میدان ونک، دفتر ازدواج و طلاق دارد؛ دفتری که بر خلاف تصور ما از همه دفاتر ازدواج و طلاق، بسیار شیک‌تر است و بیشتر به دفتر وکلا می‌ماند. حرف‌های جالبی برای گفتن دارد؛ می‌گوید کارهای تحقیقی زیادی بر روی مسئله طلاق به ویژه طلاق توافقی انجام داده است.

علی مظفری که زمانی نایب رئیس کانون سردفتران ازدواج و طلاق بود و امروز هم عضو شورای حل اختلاف سردفتران ازدواج و طلاق است، عوامل مختلفی را برای طلاق توافقی برمی‌شمارد و می‌گوید «آن دسته از دخترها و پسرهایی که بدون مشورت با پدر و مادر و آشنایی قبلی با هم، برای ازدواج توافق می‌کنند، همان‌ها نیز پس از یک سال توافقی طلاق می‌گیرند و از هم جدا می‌شوند». اعتقاد دارد جوان‌های ایرانی باید بپذیرند که در «لاس‌وگاس» زندگی نمی‌کنند و اینجا ایران است و فرهنگ ایرانی و اسلامی در آن حاکم است.

می‌گوید گرفتن حکم طلاق توافقی در مجتمع‌های قضایی خانواده یک نصفه روز بیشتر طول نمی‌کشد یعنی اگر زن و مرد ساعت 9 صبح برای طلاق مراجعه کنند ساعت 12 ظهر حکم طلاق به دست‌، از مجتمع بیرون می‌آیند و با پادرمیانی دلالان برخی دفاتر طلاق در حالی که هنوز «داغند»، حکم طلاقشان اجرا می‌شود و ...

طلاق توافقی چیست و چه جایگاهی در قوانین دارد؟

برای طلاق توافقی چند موضوع را باید در نظر گرفت. نخست اینکه در قانون جدید حمایت از خانواده مصوبه سال 91، بحثی به عنوان طلاق توافقی ایجاد شد. تا قبل از آن اسمی به عنوان طلاق توافقی در قانون وجود نداشت. قانون قبلی مصوب سال 71 بود و عملاً طلاقی که صورت می‌گرفت، توافقی بود اما تحت عنوان طلاق توافقی نبود. یعنی در قانون اشاره شده بود که اگر زن و شوهر بخواهند طلاق بگیرند، چکار کنند؟ ولی در قانون جدید اسم طلاق توافقی آمده است. علتش هم آن است که طلاق توافقی به قدری زیاد شد که قانونگذار تصمیم گرفت از آن نام ببرد و برای آن یک سیکل و راهکار جدایی را در نظر بگیرد و طراحی کند.

چرا طلاق توافقی زیاد شد؟

بسیاری از طلاق‌‌های توافقی در ابتدا توافقی نبوده است. یعنی زن و شوهر علیه هم در دادگستری جنگ و دعوا راه می‌اندازند. خیلی‌هایشان این طور که بنشینند و با هم تصمیم برای طلاق بگیرند. حدود 25 تا 30 درصد طلاق‌های توافقی اینگونه است که بر اثر جنگ و دعوا، یک سال علیه هم در دادگاه‌ها شکایت می‌کنند تا اینکه خسته می‌شوند. سپس به این نتیجه می‌رسند که جنگ و دعوا جز خستگی فایده‌ای ندارد و تصمیم می‌گیرند توافقی طلاق بگیرند.

یعنی زن و شوهری که با هم اختلاف دارند از دوندگی در دادگستری خسته می‌شوند و رو به طلاق توافقی می‌آورند؟

بله خسته می‌شوند. حدود 25 تا 30 درصد طلاق‌های توافقی اینگونه است. یعنی اگر بررسی کنید می‌بیند جنگ و دعوایی علیه هم در دادگستری دارند. زمانی که این دست از زوجین برای اجرای طلاق توافقی می‌آیند، در حکم دادگاه قید می‌شود که زوج یا زوجه باید از فلان پرونده در فلان شعبه دادگاه که علیه هم تشکیل دادند، رضایت بدهند اما قالب طلاق‌های توافقی اینطور نیست؛ قالب طلاق‌های توافقی اینطور است که زن و شوهر به این نتیجه می‌رسند که به هر دلیلی نمی‌توانند با هم زندگی کنند.

کسانی که از روی عشقبازی ازدواج نکردند برای طلاق توافقی یک دلیل موجه دارند

علت چنین تصمیمی چیست؟

این قضیه ریشه دارد و ریشه آن هم به قبل از ازدواج بازمی‌گردد. همان‌طوری که بدون مشورت با خانواده و بزرگان و تحقیق با هم برای ازدواج توافق می‌کنند، همان‌طور هم می‌روند و طلاق می‌گیرند. درباره این قضیه مفصل تحقیق و تحلیل کردم و به این نتیجه رسیدم، آن دسته از زوجینی که ازدواج‌شان درست بوده و از روی لجاجت با والدین یا عشقبازی با هم ازدواج نکردند، وقتی می‌خواهند به صورت توافقی طلاق بگیرند یک دلیل موجه دارند زیرا همه کسانی که می‌خواهند طلاق بگیرند، ایراد ندارند و برخی اوقات بنا به دلایلی مثل نازایی از هم طلاق می‌گیرند.

این دست از افراد وقتی می‌خواهد طلاق توافقی بگیرند از روی احساس یا لجاجت با یکدیگر این کار را نمی‌کنند بلکه به این نتیجه می‌رسند نمی‌توانند با هم زندگی کنند و چرا همدیگر را اذیت کنند؟ به عبارت دیگر در طلاق توافقی هم شما می‌توانید فرهنگ عالی ببینید که دو نفر انسان محترم نشستند و به یک نتایجی رسیدند و تصمیم گرفتند طلاق بگیرند و هم می‌توانید بدترین فرهنگ را ببیند.

دادگاه‌های خانواده همه را به یک چوب می‌رانند

بدترین فرهنگ چیست؟

بدترین فرهنگ این است که مثلاً مرد به زن می‌گوید « آقا اصلاً نمی‌خوام و طلاقت می‌دهم» و زن نیز می‌گوید «نامردی اگر صبح طلاق ندهی» و صبح می‌روند به دادگاه و طلاق می‌گیرند و اینجا می‌رسیم به ایرادی که در دادگستری وجود دارد.

چه ایرادی؟

ورودی به مجتمع قضایی خانواده زیاد است اما با یک چوب می‌خواهند همه را برانند و این نمی‌شود. الان دادگستری با یک آدم فهیم، تحصیلکرده، مؤمن و با شخصیت که به هر دلیلی توافق می‌کنند طلاق بگیرند مثل همان زوجینی برخورد می‌کند که از روی لجاجت تصمیم به طلاق گرفتند. الأن همه چیز اقتصادی شده است. قانون جدید برای اینکه بتواند جلوی طلاق توافقی را بگیرد، راهکار گذاشت. بر این اساس در طلاق توافقی تا زمانی که زوجین از مراکز مشاوره گواهی عدم امکان سازش نیاورند، دادگاه حق صدور حکم ندارد.

در حال حاضر در تمامی مجتمع‌های قضایی خانواده از هر زوج 40 هزار تومان می‌گیرند و مستقیم به حساب مجتمع واریز می‌شود و به صورت فرمالیته یک دختر دانشجوی کارشناسی روانشناسی را در یک اتاق نشاندند که فرمی را پر می‌کند و سپس امضا کرده و می‌گوید به دادگاه بدهید. بنابراین خود قوه‌قضائیه در این مسئله نقض غرض می‌کند و قانون را طور دیگری اجرا می‌کند. با روسای یکی از مجتمع‌های قضایی خانواده درباره این قضیه صحبت می‌کردم که می‌گفت «خرج‌مان را باید از کجا در بیاوریم. بودجه که نداریم. می‌گفت این مجتمع روزانه فقط یک تا دو میلیون تومان خرج دارد. از کجا باید این هزینه‌ها را جبران کنم؟» راست هم می‌گفت.

طبیعی است که در این میان، زوجین متضرر می‌شوند. کدام زوجین؟ زوجینی که از روی احساسات تصمیم به طلاق توافقی گرفتند. زوجینی که تحصیلکرده، فرهنگی، مومن هستند یا کسانی که بدون احساس و با منطق تصمیم به طلاق گرفتند، فرقی برایشان نمی‌کند و تازه خوشحال هم می‌شوند که کارشان زودتر انجام شده است اما آن زوجینی که از روی لجاجت تصمیم به طلاق توافقی گرفتند، ضرر می‌کنند.

صدور حکم طلاق توافقی به روز هم نمی‌کشد/قضات 80 درصد مراجعان طلاق توافقی را نمی‌بینند

صدور حکم طلاق توافقی چه مقدار زمان می‌برد؟.

الان هر زوجی که برای طلاق توافقی به دادگاه خانواده مراجعه کند، صدور حکم طلاق به روز هم نمی‌کشد. یعنی ساعت 9 یا 10 صبح مراجعه کند، ساعت 12 ظهر حکم را می‌گیرد. زن و شوهر همین که از مجتمع بیرون می‌آید، تعدادی دلال از سوی دفترخانه‌ها جلوی دادگاه ایستاده‌اند و دست زوج را می‌گیرند سریع به دفترخانه می‌برند و در همان حالت عصبانیت، حکم را اجرا می‌کنند و تا به خودشان می‌آیند می‌بینند طلاق گرفته‌اند در حالی که این حکم سه ماه اعتبار دارد.

همه مجتمع‌ها این وضعیت را دارند. یک واحدی را گذاشتند که در 10 دقیقه گواهی عدم سازش می‌دهد. متاسفانه سرعت عمل در مجتمع‌های قضایی تبدیل به معیاری برای ارزیابی شده است. متاسفانه قضات ما به پرونده‌های طلاق توافقی ورود نمی‌کنند. همه کارهایشان را دفتر انجام می‌دهد یعنی توافق‌های بین زوجین را می‌نویسد و فقط می‌برد تا قاضی امضا کند. 80 درصد قضات مراجعان طلاق توافقی را نمی‌بینند. در دفتر کارهایشان انجام می‌شود و می‌برند پیش قاضی و امضا می‌شود.

قاضی پیش خودش می‌گوید اینها که مشاوره رفتند، کارهایشان را هم کردند و خودشان هم تصمیم گرفتند جدا شوند، من چکار می‌توانم بکنم؟ می‌توانم بگویم رأی نمی‌دهم؟. از سوی دیگر قضات برای اینکه آمار عملکردشان بالا برود، توافقی‌ها را سریع رسیدگی و رأی صادر می‌کنند تا آمار پرونده‌های شعبه افزایش یابد.

80 درصد مشاوران زوجین را به طلاق تشویق می‌کنند

بنابراین اگر مراکز مشاوره قوی باشند و واقعاً به مشکل زوجین ورود کنند، طلاق توافقی کاهش می‌یابد؟.

البته اینطور نیست و اعتقاد ندارم که واقعاً اگر مراکز مشاوره فعال شود، طلاق توافقی کاهش می‌یابد. یکی دیگر معضلات در مسیر افزایش طلاق توافقی، عدم وجود مشاوران متخصص است. بلااستثنا بالای 80 درصد مشاوران وقتی یک زوج برای یک مشکل عادی که تقریباً بین همه زوج‌ها وجود دارد، مراجعه می‌کنند می‌گویند طلاق بگیرید. هیچ زوجی نیست که در زندگی مشکل نداشته باشند از بی پول گرفته تا پولدار از زوج‌های متدین گرفته تا تا بی‌دین، مشکلاتی در زندگی دارند و وقتی به مشاور مراجعه می‌کنند، می‌گوید طلاق بگیرید. می‌گویند از نظر علم روانشناسی این مشکلات معنا ندارد و علم روانشناسی این زندگی را نمی‌پذیرد. در حالی که آن روانشناس یا مشاور باید نحوه برخورد با مشکل را ارائه کند اما صورت مسئله را پاک می‌کنند و می‌گویند طلاق بگیرید. همین الان اگر یک زوج معمولی برای بیان مشکلات عادی زندگی خود به روانشناس مراجعه کنند می‌گویند طلاق بگیرید.

هیچ کس پاسخگوی افزایش طلاق توافقی نیست

زمانی که دولت آقای روحانی تشکیل شده بود، پیشنهاد دادم وزارت ورزش و جوانان تبدیل به وزارت ورزش و خانواده شود. این پیشنهاد را دادم اما توصیب نشد و گفتند به مجلس مربوط است و ما نیز دیگر پیگیری نکردیم. چرا این پیشنهاد را دادم؟ علت این است که الان منشاء تزریق فرهنگی و رفتاری خانواده در کشور ما مشخص نیست. قیمت دلار فلان قدر بالا و پائین می‌شود چهار وزیر را برای پاسخگویی به مجلس می‌خواهند. این همه طلاق توافقی در کشور رخ می‌دهد چه کسی باید به مجلس برود و پاسخگو باشد؟

پیشنهاد من این است که باید به مشاوران در ارائه مشاوره به خانواده‌ها زوجین، یک سیاست واحد تزریق شود؛ الأن طوری است که امکان دارد یک مشاور برای حل مشکل یک زوج، طلاق را تجویز کند و یک مشاور دیگر به همان زوج بگوید بروید و زندگی‌تان را ادامه بدهید. مردم خودشان هم سردرگم شده‌اند. مثلاً الآن چه کسی می‌داند عرف جهیزیه ایران چیست؟ من به دخترم جهیزیه 20 میلیونی تومانی بدهم، عرف را رعایت کردم یا خارج از عرف اقدام کردم؟ اگر عرف عروسی مشخص باشدو بگوید ایها‌الناس عرف عروسی برای کسی که بخواهد ساده برگزار کند 10 میلیون، 20 میلیون یا 100 میلیون است. من بررسی می‌کنم و می‌بینم آیا این مبلغ را دارم یا نه و جلو می‌روم و زن می‌گیرم نه اینکه بدون اطلاع وارد شوم و گیر کنم.

در رابطه با مشاوران نیز همین مسئله صدق می‌کنند و می‌توانند به آنها یک سیاست واحد ابلاغ کنند و بگویند آقا یا خانم مشاور اصل بر این است که مشکلات را برطرف کنید یا راه برطرف کردن مشکلات را به زوجین نشان دهید نه اینکه بگویند علم روان‌شناسی نمی‌پذیرد و باید طلاق بگیرید. دهها نفر را به مشاوره فرستادم و این مسئله را دیدم. همین الآن اگر من و همسرم یا شما و همسرتان که طبیعتاً یک سری مشکلات عادی در زندگی داریم به مشاوره مراجعه کنیم، قطعاً می‌گویند طلاق بگیرید.

وقوع طلاق‌های توافقی در پنج سال اول زندگی مشترک

الآن بیشتر کدام دسته از زوج‌ها برای طلاق توافقی مراجعه می‌کنند؟ حداکثر زندگی زوج‌هایی که برای طلاق توافقی مراجعه می‌کنند چند سال است؟

کسانی که برای طلاق توافقی مراجعه می‌کنند کسانی هستند که حداکثر پنج سال از تشکیل زندگی مشترکشان می‌گذرد. در بین اینها نیز کسانی که در دو سال اول زندگی مشترک خود قرار دارند، بیشترین افراد مراجعه کننده برای طلاق توافقی را تشکیل می‌دهند.

علت چیست؟

علت این است که دلایل درستی برای ازدواج نداشتند. کمرنگ شدن ایمان مردم و عدم اعتقاد به باورهای سنتی و اسلامی ما عامل اصلی برای طلاق است اعم از توافقی و غیرتوافقی. امروزه یا باید بپذیریم که در یک کشور غربی زندگی می‌کنیم یا در یک حکومت اسلامی مثل ایران. حتی اگر اسلام را هم برداریم، خود ایران تابع یک سری سنت‌هاست که ریشه دارد اما حتی آن سنت‌ها هم رعایت نمی‌شود. به عنوان مثال اینکه خانواده پسر برای خواستگاری به خانه دختر می‌روند، تابع سنت ایرانی است اما امروز می‌گویند خواستگاری زشت است و دخترها و پسرها زیربار خواستگاری نمی‌روند و به خانواده‌هایشان می‌گویند یک راست به محضر بروند و اگر هم خانواده‌ها قبول نکنند، می‌روند دادگاه شکایت می‌کنند.

وقتی که جوانان ما پایبند به هیچ یک از آداب سنتی یا اسلامی نیستند، باید بپذیرند که زندگی کردنشان در ایران به مشکل بر‌می‌خورد و نمی‌توانند در ایران زندگی کنند. اگر می‌خواهند طبق فرهنگ اروپایی زندگی کنند باید به همان اروپا بروند و در ایران نمی‌توانند طبق فرهنگ غربی زندگی کنند. امروز برای یک دختر خیلی سخت است که پدر یا مادرش آری یا خیر بگویند و می‌گویند خودم باید تصمیم بگیرم و پدر و مادر نیز از روی اجبار و حفظ آبرو به حرف دخترش تمکین می‌کند در صورتی که یقین دارد این داماد به دردش نمی‌خورد و اینگونه برخوردها است که منجر به طلاق توافقی می‌شود.

یکی دیگر از دلایل واقعی افزایش طلاق توافقی این است که زوجین شناخت واقعی از هم ندارند. زوجین اگر همدیگر را واقعاً بشناسند که سال اول زندگی مشترک طلاق نمی‌گیرند. این بارزترین نتیجه‌ای است که از دل همین موضوعات بیرون می‌آید و نیازی به بررسی و تحلیل آنچنانی ندارد. یکی از دلایل طلاق توافقی را دخالت اطرافیان عنوان کرده‌اند؛ دخالت اطرافیان را قبول داریم که مؤثر است ولی اگر زوجین ایمان قوی داشته باشند و شناخت‌شان از یکدیگر کامل باشد، قطع به یقین می‌توانند این مسئله را مدیریت کنند.

مشکلات اقتصادی در طلاق توافقی مطرح نیست

مشکلات اقتصادی چقدر در وقوع این پدیده موثر است؟

از دیگر دلایل برای این پدیده، مشکلات اقتصادی را بر می‌شمارند ولی من نمی‌توانم زیاد مشکلات اقتصادی را دخیل بدانم. وقتی که طرف یکسال است ازدواج کرده و حالا می‌خواهد طلاق توافقی بگیرد مگر یک سال قبل که ازدواج می‌کرد نمی‌دانست وضعیت اقتصادی‌اش یک سال بعدش چطور می‌شود؟ یک موقع هست که طرف 20 سال پیش ازدواج کرده و حالا تورم رشد زیادی داشته است و زندگی اقتصادی فرد به مشکل خورده است اما نه یک ساله. کسی که می‌خواهد ازدواج کند جَنم و وضعیت اقتصادی خود را دیده و از هزینه‌ها در جامعه ما نیز اطلاع داشته است. وقتی این فرد پا پیش می‌گذارد و ازدواج می‌کند نمی‌تواند بعد از یک سال بگوید به خاطر مشکلات اقتصادی تصمیم به طلاق گرفته است.

معتقدم اقتصاد را نباید بهانه کنیم و پشت اقتصاد پنهان نشویم. در اینکه مقوله اقتصاد در زندگی زوجین موثر است هیچ شکی نیست و شاید تأثیر غیرمستقیم آن خیلی هم بیشتر باشد مثل مردی که دو یا سه شیفت کار می‌کند نمی‌تواند به زن و بچه خود رسیدگی کند.

احساس می‌شود این روزها قبح طلاق اعم از توافقی یا غیرتوافقی در بین خانواده‌ها ریخته شده است.

نه تنها قبح آن ریخته شده بلکه مد هم شده است. قبلاً اگر در خانواده‌ای طلاقی اتفاق می‌افتاد، پنهان می‌کردند ولی الان مد شده است. بنابراین از یک سو دخترها و پسرها بدون رسیدن به شناخت از یکدیگر ازدواج می‌کنند و همین مسئله باعث می‌شود پس از مدت کوتاهی تصمیم به طلاق توافقی بگیرند و از سوی دیگر سیکل طلاق توافقی در دادگاه‌های ما بسیار سریع و حتی یک روزه است؛ بنابراین همین مسائل موجب می‌شود ما شاهد افزایش طلاق توافقی در کشور باشیم.

هر 18 ساعت یک طلاق در تهران

بیشتر افراد تحصیلکرده به سمت طلاق توافقی می‌روند یا افرادی که تحصیلات خاصی ندارند؟

فرقی ندارد؛ آمار تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده تفاوتی نمی‌کند. همان طور که گفتم 25 درصد طلاق‌های توافقی مربوط به زوجینی است که قبلاً بایکدیگر دعوا و جنگ داشتند و این افراد کسانی هستند که از فرهنگ پائینی برخوردارند یا اختلافات قبیله‌ای و فامیلی دارند و بعد که خسته می‌شوند به سمت طلاق توافقی می‌روند. این بد نیست که دو انسان به نتیجه برسند نمی‌توانند با هم زندگی کنند اما وقتی به طلاق می‌رسیم چرا باید جنگ و دعوا کنیم ولی بواسطه اینکه این مسئله مدیریت نشده و رها شده، همه در قالب طلاق توافقی وارد می‌شوند و دادخواست می‌دهند و طلاق می‌گیرند.

در حالت معمول و عادی، وقتی زن و شوهر به هر دلیلی با هم به اختلاف می‌رسند و دعوا می‌کنند، حداقل یک ماه زمان نیاز است تا ریکاوری شوند و به زندگی عادی برگردند اما در طلاق توافقی، سریع حکم صادر می‌شود و از آن سو نیز برخی دلال‌ها از موقعیت سوء‌استفاده کرده و حکم را خیلی زود اجرا می‌کنند.

آمارها درباره طلاق چه می‌گویند؟

قبل از سال 94 از هر پنج ازدواج یک مورد به طلاق منجر می‌شد اما در سال 94 از هر 4.4 ازدواج یک مورد به طلاق ‌رسید. جالب اینکه در سال 94 در تهران از هر 2.8 ازدواج یک مورد به طلاق منجر شده است؛ به عبارت دیگر یک سوم ازدواج‌های تهران طلاق شده است یعنی در سال گذشته در تهران در هر 18 ساعت، یک زوج طلاق گرفتند. در سال گذشته در تهران 30 هزار مورد طلاق داشتیم که حدود 27 هزار مورد آن طلاق توافقی بوده است؛ یعنی بالغ بر 90 درصد.

وجود آرامش در جامعه از لحاظ سیاسی و اقتصادی چقدر در خانواده‌ها موثر است؟

آرامش جامعه در خانواده تاثیر بسیار زیادی دارد. به عنوان مثال در دوره قبلی که مشکلات اقتصادی و سیاسی فراوانی وجود داشت، خیلی از خانواده‌ها صدمه دیدند و این اواخر هم دوباره شاهد بهم ریختن آرامش جامعه با حقوق‌های نجومی مدیران هستیم. وقتی یک مرد این اعداد و ارقام را می‌شنود پیش خود می‌گوید « من با هزار زحمت و بدبختی یک لقمه نان سر سفره خانواده‌ام می‌بردم آن وقت فلان مدیر و رئیس، پول‌های کلان به جیب می‌زنند.» این مسئله خود به خود و صرف‌نظر از فرد مورد نظر که چه کسی است، علاقه‌اش به زندگی و خانواده‌اش سست می‌شود و همین مسئله موجب می‌شود اگر زمانی برای خانواده اتفاقی بیافتد، فرد نتواند مدیریت کند و یکباره به خود می‌آید و می‌بیند طلاق گرفته است. همه این مسائل موثر است و خیلی از خانواده‌ها قربانی سیاست‌های نادرست دولت‌ها شدند.

همان‌طور که گفتم در طلاق توافقی مسئله اقتصاد زیاد مطرح نیست اما در طلاق‌های یکطرفه فرد نمی‌تواند خانواده را از نظر اقتصادی بچرخاند یا زن نمی‌تواند با وضعیت اقتصادی مرد کنار بیاید که می رود و تقاضای طلاق می‌کند.
می‌دانید با بیوه شدن یک دختر جامعه به چه لطمه‌ای می‌خورد؟ چون متأسفانه طلاق مد شده، کسی دنبال این لطمات و آثار سوء آن نمی‌رود. لطمات بعد از طلاق بسیار زیاد است؛ به عنوان مثال اگر خواهر زن من یا هر کس دیگری طلاق بگیرد؛ نگرانی زیاد وارد ان شخص می‌شود. خدا نکند که آن خواهر زن بعد از طلاق یک آرامشی پیدا کند؛ هر روز به من استرس وارد می‌شود که نکند همسر من را نیز به طلاق تشویق کند. برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.

منبع : تسنیم

وبگردی