جوکر کیست؟
رکنا: جوکر در حقیقت همان روی نامید و مایوس از زندگی و جامعه مترقی و مدرن است که مقصر همه چیز را خود قانون و نظریه پیشرفت میداند.
به باور هیچکاک فیلم خوب فیلمی است که در آن یک شخصیت منفی قوی وجود داشته باشد و هرچه فیلم از این لحاظ قدرت بیشتری داشته باشد فیلم جذابتر و ماندگارتری خواهد بود.
این روزها شخصیت جدید جوکر –یکی از بدترین ضدقهرمانهای تاریخ سینما- با بازی خواکین فینیکس دست به دست میشود. جوکر که آخرین بار با ایفای نقش هیث لجر در قسمت دوم از شوالیه تاریکی به کارگردانی کریستوفر نولان در قاب سینما نقش بست اینبار در یک تجربه جدید و کاملا متفاوت توسط یکی از بازیگرانی که اغلب نقشهای افسرده و سرد را بازی میکند ظاهر شده است.
جوکر در حقیقت همان روی نامید و مایوس از زندگی و جامعه مترقی و مدرن است که مقصر همه چیز را خود قانون و نظریه پیشرفت میداند. حکومت و سیاست و هرچیزی که نتیجه عقل مدرن و فلسفه سیاسی متاثر از آن است را زیر پا میگذارد و تلاش میکند تا یک حکومت جنگل درست کند. دقیقا تصویری که در قسمت آخر شوالیه تاریکی در دادگاه خودساخته شورشیان دیدیم. همه چیز بهم ریخته بود و قاضی مشغول محاکمه چهرههای اصلی نظام بود.
بنابراین اگر تفکر و اندیشه سیاسی و اجتماعی مدرن را مانند یک سکه تصور کنیم همانطور که قهرمانان یک روی آن هستند که ناجیان مردم از شرور و مشکلاتاند پس طبیعتا باید یک بدمن و یک ضدقهرمانی هم باشد که وجود آن قهرمان در کنار آن معنا یابد.
در نبود جوکرها هیچ وقت نقش قهرمانان توجیه پذر نیست. آنان تنها برای مبارزه با شرور هستند و هیچ فلسفه دیگری برای حضور آنان نیست. حال اگر آنان نباشند طبیعتا قهرمانی هم نخواهد بود. ولی نه فقط قهرمان نخواهد بود بلکه دیگر نما و تعین چشمگیری از همبستگی ملی، آرمانخواهی، عدالت طلبی و پیشرفت نخواهد بود.
بنابراین میتوان به تعبیری گفت که سیاست گذاری سینمای هالیوود اقتضا میکند تا افراد شرور را در جامعه خود ولو با تمام مظاهر تمدنی که دارد رها کند تا سپس بتواند با حضور قهرمان خود را نجات دهد و مفاهیم مثبتی که در پشت گردوخاک مفاسد و مظاهر آن فراموش شده است را بار دیگر به رو آورد.
برای همین نظام سیاسی آمریکا مجبور میشود به دلیل انباشت فسادهای سیاسی و اجتماعی و فضاحتهای اخلاقی که هر روز بیشتر شده و پایههای نظام را سست میکند یکبار خود را با حضور بدمنها و شروری که حضور قدرتمندانهای دارند و امنیت را مختل کردهاند زخمی کند و سپس
با روی کارآوردن قهرمانی مانند بت من یا سوپر من به کمک مردم آرمانها و رویاهای آنان را نجات بخشد. هزینهای که بخاطر سودش میصرفد.
در پرده پایانی این رویای آمریکایی است که بار دیگر احیا میشود و آرمانهای زندگی خوب و امیدوارانه را به مردم و مخاطبین آمریکایی خود میدهد. همبستگی ملی در این میان بسیار چشمگیر میشود غالبا بعد از آنکه مردم میفهمند قهرمانان عجیب فیلم دشمن آنان نیستند و یا زمانی که از هویت پشت نقاب آنان با خبر میشوند دوستانه به تیم تک نفره او میپیوندند و یک لشکر چندصد نفره درست میشود. این وحدت ملی قطعا یکی از اهداف اصلی فیلمهای سینمایی مارولی است.
بانابودی شرور برقراری عدالت، نظم و آرامس یکبار دیگر به میسر اول خود یعنی قانون و حاکمیت غرب برمیگردد و ماموریت قهرمان پایانی موقت میگیرد. اما ادامه و سیر ادامه دار این شخصیت و داستان نشان دهنده آن است که غرب هنوز برای ادامه حیات خود نیازمند یک شو و پروپاگاندای صوری و خیالی است.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.
ارسال نظر