افسون کودکانه رنگ با تلفیقی از رویای پیکاسو

به گزارش رکنا، نمایشگاه «افسون کودکانه رنگ» حاصل چندین ماه کلاس‌های آموزشی افسون لاشایی با 30 کودک است که عصرجمعه 16 آذرماه در گالری ژاله افتتاح شد و به مدت یک هفته ادامه خواهد داشت.

این مجموعه به سه بخش تقسیم می‌شود. بخش اول شامل تصویرسازی از یک صحنه داستانی است. بخش دوم شامل برداشت آزاد کودکان از آثار هر یک از هنرمندان تاریخ هنر Art است. در این بخش، کودک عناصر ذهنی و مورد علاقه خود را به نقاشی یک از هنرمندان بزرگ مانند ونگوگ، سزان، پیکاسو، شاگال، اندی ‌وارهول و ... وارد می‌کند، و گاه با توجه به ویژگی‌های سبکی هنرمند Artist مورد مطالعه در کلاس نقاشی، دنیای خود را خلق می‌کند.

بخش سوم که در شب افتتاحیه نمایشگاه شکل گرفت، شامل بداهه‌پردازی هنرجویان با توجه به نوای موسیقی زنده‌ای که نواخته می‌شد، بود. در اینجا تلاش شد تا خودانگیختگیِ رنگ شکل بگیرد و نقاشی فراتر از «بازنمایی» رفته و گزینه رنگ و نور را دنبال کند.

درخصوص این نمایشگاه و مقوله‌ی آموزش هنر به کودکان گفتگویی با افسون لاشایی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

ایرنا:شما چه تکنیک‌هایی را با کودک کار می‌کنید؟

لاشایی: من اول از هر چیز به بچه‌ها گواش می‌دهم. در ابتدای کار با مدادرنگی و آبرنگ کار نمی‌کنیم، چون از این طریق رنگ ها را چندان حس نمی کنند. اما با گواش می توانند رنگ‌ها را ترکیب کنند و واکنش‌ آن‌ها را نسبت به یکدیگر درک کنند. با ترکیب رنگ‌های گواش، می توانند رنگ‌ها را بشناسند. در جلسات اول گاهی فقط با رنگ‌های اصلی کار می‌کنیم تا یاد بگیرند که ترکیب رنگ چگونه است. حدود نود درصد کارهای این نمایشگاه گواش بود. تعدادی هم با آکرلیک و پاستل روغنی بود. روش کار من به این صورت است که وقتی که دست بچه‌ها قوی شد، تکنیک های مختلفی را با آن‌ها کار می کنم. به نظر من هر تکنیک مثل یک زبان می ماند. هنرمند هر چه تکنیک‌های بیشتری را بلد باشد، تصورات ذهنی خود را بهتر می تواند ارائه کند.

ایرنا: بنابراین آن‌ها را آزاد نمی گذارید تا با هر موادی که دوست دارند، کار کنند؟

لاشایی: خود بچه‌ها خیلی آکرلیک دوست دارند. ولی اگر من پایه را به درستی به آن‌ها آموزش دهم، ابزار را خودشان می‌توانند انتخاب کنند.

در بعضی تابلوها به‌ وضوح می‌شد تأثیر هنرمندانی چون ون گوگ، پیکاسو، شاگال، وارهول و ... را بر کار کودکان دید. آیا آن‌ها درکی از آثار این هنرمندان دارند، یا این تأثیر برداشتی است که شما از آن‌ها خواسته‌‌اید تا از تابلوی این هنرمندان داشته باشند؟

من با خودم یک پاورپوینت آموزشی به کلاس‌ها می‌برم و بدین وسیله این هنرمندان را به شاگردان کودکم معرفی می کنم. آثار آن‌ها را به بچه‌ها نشان می دهم و ازشان می خواهم که بر اساس همان سبک نقاشی کنند. مثلاً برای الهام از شاگال از آن‌‌ها می‌خواهم که کاغذشان را بچرخانند تا کادر ثابت نباشد. دیشب در افتتاحیه نمایشگاه، متوجه شدم که چند تا از شاگردهای قدیمی‌ترم که این مباحث بیشتر برایشان تکرار شده به مرحله درک رسیده‌اند، اما برای بعضی از شاگردهایم هنوز باید مدام این مباحث تکرار شود تا در خاطرشان نقش ببندد.

ایرنا: راجع‌به کدام وجوهِ این هنرمندان با بچه‌ها صحبت می‌‌کنید؟

لاشایی: یکی از مسائلی که من خیلی بر آن تأکید دارم، تغییر نوع نگاه این هنرمندان است. چند تایی کار کلاسیک به آن‌ها نشان می دهم و سپس کاری از شاگال یا پیکاسو را برایشان به نمایش می گذارم. از آن‌ها می‌خواهم به تابلوها نگاه کنند و به تفاوت‌شان پی ببرند. وقتی آثار کلاسیک‌ها را نشان می‌دهم به آن‌ها گوشزد می‌کنم که دوربین عکاسی هم می تواند چنین تصاویری را ثبت کند، اما این هنرمندان کسانی بودند که طرز فکر متفاوتی داشتند و به شیوه دیگری دنیا را نگاه کردند. یک‌بار یکی از شاگردانم به مادرش گفته بود که می‌خواهم مثل پیکاسو باشم چون او به شیوه دیگری به دنیا نگاه کرده است. دوست دارم عصاره ای از این هنرمندان را به شاگردانم آموزش دهم. بچه‌ها صرفاً با ترکیب رنگ‌ها، طیف رنگی را نمی شناسند. برای اینکه این مطلب برایشان جا بیفتد فیلم نمایش می دهم و از خلال آن مثلاً زردهای مختلفی مثل زرد کهربایی را یاد می‌گیرند. به این ترتیب، با آموزش تصویری متوجه طیف های رنگی مختلف می‌شوند. نقاشی شب پر ستاره‌ی ون گوگ در خیلی از انیمیشن ها تکرار شده، اما کودک اطلاعی از آن ندارد. بعد از شناختی که آن‌ها از این اثر پیدا کردند، این نقاشی را با اِلمان های دیگری که به آن علاقه مند بودند مثل برج ایفل یا اسب تک شاخ ترکیب کردند و نقاشی های خودشان را کشیدند.

ایرنا: برخی از کارها تصویرسازی از یک داستان بود که بچه‌ها به انتخاب شما از روی آن نقاشی کرده‌اند. این داستان دقیقاً چه بود؟

لاشایی: داستان فیل اِلمِر. المر فیلی است که برخلاف همه فیل ها که خاکستری هستند رنگی است و همین باعث می‌شود تا مورد پذیرش قرار نگیرد. می خواستم متفاوت بودن را به آن‌ها یاد بدهم. این مسئله‌ برای هیچ ملیتی نیست و جهانی‌سازی را باید از همین سن آموزش داد. مهم نیست برای کدام کشوراست، مهم این است که این فیل با دیگر فیل‌ها فرق دارد. داستان در قسمت اول به این صورت است که چون این فیل رنگی است با بقیه فیل‌ها نمی تواند ارتباط برقرار کند و آن‌ها او را نمی پذیرند ولی بالاخره مورد پذیرش قرار می‌گیرد. در قسمت دوم داستان، یک روز فیل ها متوجه می‌شوند که رنگین کمان رنگ ندارد. المر می گوید من که این همه رنگ دارم از رنگ هایم به رنگین کمان می دهم. اما دیگران به المر می گویند که اگر تو رنگ هایت را به رنگین کمان بدهی دیگر رنگی برای خودت باقی نمی‌ماند. اما المر به زیر آبشار می رود و رنگ هایش را به رنگین کمان می بخشد. او اینگونه استدلال می‌کند که اگر رنگ‌هایم را از دست بدهم، مثل بقیه فیل ها خاکستری می شوم. اما المر بعد از بخشیدن رنگ ها، همچنان رنگین باقی می ماند و این داستان به کودکان می آموزد که انسان می تواند دارایی‌های معنوی خود را به دیگران ببخشد و در عین حال خودش نیز از آن بهره ببرد.

ایرنا: بخش بداهه‌ی نمایشگاه به چه صورت ترتیب داده شد؟

لاشایی: این بخش، سخت ترین قسمت نمایشگاه بود که متأسفانه بزرگسالان همکاری نکردند. در صورتی که کودکان خیلی آرام و منظم بودند و خیلی خوب داشتند پیش می‌رفتند. قرار بر این بود که با اجرای موسیقی زنده در روز افتتاحیه نمایشگاه، بچه‌ها با آکرلیک نقاشی کنند. همان موقع کارها را روی دیوار نصب کردیم که خیلی از کارها همان شب اول به فروش رسید.

ایرنا: در بین آثار کمتر کارهای انتزاعی دیده می‌شود. آیا بچه‌ها به طور غریزی کمتر به سمتِ نقاشی انتزاعی می‌روند؟

لاشایی: قسمتِ بداهه‌پردازی را صرفاً به همین منظور ترتیب دادیم تا بچه‌ها انتزاعی کار کنند و هیچ کاری با داستان و رنگ نداشته باشند. قبلاً هم در یک کنسرت موسیقی این برنامه را به اجرا گذاشتیم که در آنجا خیلی خوب جواب داد و در تمام طول اجرا سکوت بود و بچه‌ها در تمرکز کامل کار می‌کردند و کارهایشان نیز انتزاعی‌تر بود.

ایرنا: اگر هنرجوی خردسالی انتزاعی نقاشی کند، شما مانع از این کار نمی‌‌شوید؟

لاشایی: نه اصلاً. خود من خیلی کلاس‌ آبستره‌ داشته‌ام. من حتی آثار کاندینسکی را نیز با بچه‌ها کار کرده‌ام. فکر می‌کنم یک مقدار خانواده‌ها هستند که مانع می‌شوند تا بچه‌ها انتزاعی کار کنند. چون ما هنوز هم درک انتزاعی از هنر را در بین عامه‌ی مردم نداریم. خانواده‌ها همیشه دوست دارند که بچه پرتره یا شکلی بکشند که کاملاً به ابژه‌ی مشخصی دلالت داشته باشد. به همین خاطر، من خیلی سعی کرده‌ام تا بچه‌ها را به این سو سوق دهم. شاید بچه‌ها در خانه انتزاعی هم کار کنند ولی به محضی که فضای کلاس را حس می‌کنند دیگر علاقه‌‌ای به انتزاعی کار کردن ندارند.

ایرنا: شما هنرجویان‌تان را بیشتر با آثار هنرمندان جهانی آشنا کرده‌اید. آیا برنامه‌ی خاصی جهتِ معرفیِ هنرمندان ایرانی به بچه‌ها ندارید؟

لاشایی: هنوز هنرمندان ایرانی را کار نکرده‌ام. یکی از دلایلش این است که در کشورهای پیشرفته، خیلی روی سیستم آموزش هنر کار کرده‌اند و مفاهیم را برای کودک ساده‌سازی کرده‌‌اند. ولی ما چنین آموزش‌هایی را در ایران به آن صورت نداریم. به همین خاطر من ابتدا از این هنرمندان شروع کردم تا خودم هم راه بیفتم، و بر اساس برنامه‌ها‌ی درسی انگلیسی‌زبان برنامه‌ی خودم را تدوین کردم. ولی در نمایشگاه بعدی حتماً به هنرمندان ایرانی هم خواهیم پرداخت. اگر این نمایشگاه، جلد اول بود، جلد دوم آثار ایرانی خواهد بود. مثلاً اینکه چگونه یک بچه باید از کارهای سزان الهام بگیرد، نمونه‌ی خارجی‌ آن وجود داشت. ولی هنوز درمورد آثار هنرمندان ایرانی چنین کاری انجام نشده است. جوامع پیشرفته حجم بالایی از فیلم و کارتون در این زمینه تولید کرده‌اند.‌ مثلاً متی و دادا دو شخصیتِ کارتونی هستند که به آتلیه‌ی نقاش‌ها می‌روند و بچه‌ها را با جهان هنرمندان آشنا می‌کنند. ولی در ایران چنین چیزی وجود ندارد.

ایرنا: روند کلاس‌های درس‌تان به چه صورت است؟

لاشایی: هر یک از جلسات کلاسم، یک طرح درس دارد. خیلی از معلم‌های نقاشی معتقدند که بچه‌ باید آزادِ آزاد باشد و با کاغذ و رنگ هر کاری دلش خواست بکند ولی من معتقدم که کودک در زمینه نقاشی هم می‌تواند آموزش ببیند درست مثل موسیقی. بچه‌ی 5 ساله‌ای که کلاس موسیقی می‌رود حق ندارد روی پیانو بکوبد. پس چرا در نقاشی باید بچه فقط خط‌‌ خطی کند؟ هر جلسه‌ی درسی ما یک واحد درسی است که براساس کار یک هنرمند تدوین شده است. مثلاً ما یک جلسه روی آثار جاکومتی کار می‌کنیم و با فویل و چوب مجسمه‌های بزرگ می‌سازیم. من مطمئنم که خیلی‌ها از سیستم آموزشی من انتقاد خواهند کرد. اما به نظر من نقاشی و طراحی یک مهارت است که در اثر یک سری تمرین و آموزش، این مهارت‌ها کسب می‌شود. البته در کنار آن خلاقیت، رنگ و ... را هم باید در نظر بگیریم. من خیلی دوست دارم که بچه تکنیک یاد بگیرد. تکنیک کودک را توانا می‌کند تا دورنیات‌اش را به نحو درستی بروز دهد.

ایرنا: این روزها هنر و به خصوص هنرهای جدید، شکلی از بینارشته‌ای بودن به خود گرفته‌اند. آیا شما سعی دارید تا ذهن بچه‌ها را به سمت این مفاهیم جدید بکشانید؟

لاشایی: به نظرم بچه‌ها باید از پایه درست شکل بگیرند. این‌ اصول اولیه، مثل سرمایه و کُد است. به همین خاطر من خیلی اصرار دارم که از همان خردسالی کار اساتید بزرگ را ببینند تا وقتی بزرگ شدند کدهای درستی در سر داشته باشند. حتی اساتید بزرگی مثل پیکاسو هم در سال‌های اول هنری‌شان کپی کار می‌کردند، ولی از جایی به بعد استایل خودشان را دنبال کردند. من همیشه به آن‌ها گوشزد می‌کنم که اگر قصد پزشک Doctor شدن هم دارند، باز به زیبایی‌شناسی هنری توجه داشته باشند چرا که به آن احتیاج دارند. مخصوصاً پسرها که وقتی صحبت می‌کنیم خیلی علاقه‌ای به نقاش شدن ندارند، ولی می‌دانند که همین نقاشی در آینده در رشته‌های دیگر مثل طراحی و معماری به کارشان خواهد آمد.

افسون لاشایی دارای مدرک کارشناسی ارتباط تصویری از دانشگاه الزهرا و کارشناسی ارشد پژوهش هنر از همین دانشگاه ا‌ست. او 5 سال در استودیو جناب به فعالیت هنری پرداخت، و سپس برای تدریس نقاشی در مدرسه Riverside به مدت 6 ماه به انگلستان مهاجرت کرد و بعد از بازگشت به ایران، به تدریسِ هنر برای کودکان سوق پیدا کرد و در مهدکودکی در تهران نقاشی را به زبان انگلیسی تدریس کرد.

از افسون لاشایی همچنین مقالات تحقیقی‌ای به زبان انگلیسی در مجله هریتیج اکو به چاپ رسیده است.اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید