آرزوهای 5 کوتاه قامت ایرانی که زندگی را  از این پایین هم دوست دارند+ عکس

عاشق فوتبال هستیم و فقط به گل زدن فکر می‌کنیم و گل خوردن در قاموس ما جایی ندارد. از نگاه همراه با ترحم و نگاه ابزاری رسانه ملی و سینما Cinema بیزاریم و هنوز هم خاطره تلخ سریال «سمندون» را که سال 74 از تلویزیون پخش شد فراموش نمی‌کنیم. سریالی که زندگی خیلی از ما را تحت تأثیر قرار داد و تا مدت‌ها نمی‌توانستیم از خانه بیرون بیاییم.» این‌ها را چند جوان دهه شصتی و هفتادی می‌گویند؛ جوان‌هایی که تنها تفاوت‌شان با بقیه چند سانتی متر قد است.

شاید برخی تصور کنند چون آنها قد کوتاهی دارند، لابد مسئولیت کمتری هم به دوش می‌گیرند و مشکلات‌شان هم کم است. اما گاهی اوقات کوهی از مشکلات سد راهشان می‌شود؛ مشکلاتی سنگین‌تر از مشکل یک قدبلند.

برای صحبت با چند جوان کوتاه قامت به دفتر انجمن «کوتاه قامتان بلند همت» می‌روم و باورم نمی‌شود تا این اندازه آدم‌های موفقی باشند و در زمینه‌های مختلف فرهنگی، ورزشی و اجتماعی فعال باشند. آنها هر یکشنبه دورهمی دارند و هر طور که شده خودشان را به این جلسه می‌رسانند. 400 عضو فعال این انجمن در کنار یک میلیون عضو دیگر، پنجره تازه‌ای در زندگی کوتاه قامت‌ها باز کرده است.

خاله ریزه

سحر صبور، سازنده شخصیت «خاله ریزه» متولد 71 است اما وقتی پای حرف‌هایش می‌نشینی بخوبی حس می‌کنی شخصیتی پخته دارد و تجربه‌هایش فراتر از سن و سال اوست. سال‌هاست که به‌عنوان مشاور در کنار کوتاه قامتان کار می‌کند و تلاش می‌کند نگاه جامعه را نسبت به قد کوتاه آنها تغییر دهد: «خاله ریزه شخصیتی است که برای بچه‌های مهد کودک و دبستانی ساخته‌ام. روزهای اول نگران بودم که در برابر خاله‌هایی مثل «خاله نرگس» و «خاله شادونه» کودکان توجهی به خاله ریزه نکنند اما آنها بخوبی این شخصیت را پذیرفتند».

همه تلاش او این است که بتواند نسل‌های آینده را با کوتاه قامتان و توانایی‌های آنها آشنا کند: «نسل امروز با کوتاه قامتان آشنایی کمی دارد و شاید ذهنیتی که خیلی از بچه‌های دهه 60 و اوایل 70 از کوتاه قامت‌ها داشته باشند، به سریال سمندون برگردد. سریالی که لطمه خیلی سنگینی به زندگی خیلی از ما زد. زمانی که این سریال پخش می‌شد خیلی از ما آسایش نداشتیم و من نمی‌توانستم آن را ببینم. در کوچه و خیابان بچه‌ها و نوجوان‌ها ما را با دست به هم نشان می‌دادند و سمندون صدا می‌زدند.»

سحر از نگاه ابزاری رسانه ملی و سینما به کوتاه قامت‌ها ناراحت است و می‌پرسد چرا نباید یکبار از کوتاه قامت‌ها در شخصیت‌هایی مثل پزشک Doctor یا مهندس و افراد موجه فیلم‌ها و سریال‌ها استفاده کنند؟ او می‌گوید: «چرا نباید به توانایی‌های کوتاه قامت‌ها اعتماد کرد؟ ما هیچ تفاوتی با دیگران نداریم و تنها فرق ما چند سانتی متر تفاوت قد است. البته خوشبختانه در پایتخت نگاه مردم نسبت به ما خیلی تغییر کرده و این را مدیون فرهنگ‌سازی رسانه‌ها و تلاش‌های انجمن و فضای مجازی هستیم.

من هم مثل خیلی از دخترهای هم سن و سال خودم با دوستانم تفریح می‌کنم و گاهی به رستوران و میهمانی می‌روم و سعی می‌کنم از همه لحظات زندگی‌ام به بهترین شکل استفاده کنم و دختر شاد و خوشحالی باشم. البته معتقدم نگاه مردم بخصوص در تهران از سر مهربانی است و نگاه ترحم‌آمیز و مسخره کردن خیلی کمرنگ شده. این نشان از بلوغ فکری مردم دارد و دیگر خیلی‌ها ما را به چشم افراد خاص نمی‌بینند و خوشبختانه ما را به‌عنوان افراد ورزشکار و تحصیلکرده می‌شناسند.»

او می‌گوید جوان‌های کوتاه قامت علاقه زیادی به لباس و ادکلن دارند و یکی از تفریحات‌شان خرید است: «در این انجمن سعی می‌کنیم تا کنار هم برای روزهای آینده و بهتر شدن اوضاع و احوال برنامه‌ریزی کنیم. البته دفتر ما استیجاری است و ما نگران آینده هستیم. مشکل ما شباهت زیادی به مشکلات بقیه جوانان دارد ولی آیا جامعه به توانایی‌های یک جوان کوتاه قامت اعتماد می‌کند و فرصت لازم را در اختیار او قرار می‌دهد؟ پشتکاری که ما کوتاه قامت‌ها داریم افراد معمولی ندارند ولی متأسفانه پیمانکاران معمولاً افراد خودشان را مشغول به کار می‌کنند و اهمیتی به یک جوان کوتاه قامت نمی‌دهند.»

سحر از تجربه برخی کشورهای توسعه یافته در این زمینه می‌گوید و اینکه در بسیاری از کشورهای جهان افراد کوتاه قامت از حق و حقوق مساوی با دیگران برخوردارند و حتی زمانی که دو زوج کوتاه قامت تصمیم به ازدواج بگیرند، شرایط کار و زندگی خوبی برای آنها فراهم می‌شود. او از مدل‌های کوتاه قامت مثال می‌آورد:

«در خیلی از کشورها کوتاه قامت‌ها در صنعت مدلینگ کسب درآمد می‌کنند و زمانی که می‌خواهند زیر یک سقف زندگی کنند دیزاینر شکل خانه را بر اساس شرایط فیزیکی یک زوج کوتاه قامت تغییر می‌دهد. به طور مثال کابینت آشپزخانه را طوری نصب می‌کند که آنها براحتی به آن دسترسی داشته باشند اما در ایران برخی تصور می‌کنند تنها دغدغه ما بالا بودن دستگاه‌های عابر بانک است.

متأسفانه یک زوج جوان کوتاه قد وقتی تصمیم به زندگی مشترک می‌گیرند تازه اول مشکلات است. آنها برای پیدا کردن خانه مناسب و برای اجاره با مشکلات زیادی مواجه هستند و علاوه بر بالا بودن اجاره‌ها مشکلات دیگری مثل بالا بودن کابینت و وسایل آشپزخانه‌ها و... هم گریبان‌شان را می‌گیرد و آنها را با خطرات زیادی مواجه می‌کند از جمله افتادن از چهارپایه و صندلی.

پلان جوانی

«حاضری با من کشتی بگیری؟» با شنیدن این جمله غافلگیر می‌شوم. گوینده که از ظاهرش معلوم است باید هنرپیشه یا فعال سینما باشد، بسیار آرام و با لباسی مرتب نشسته است. اما این تیپ هنری و کشتی؟! علیرضا شوخی می‌کند. او فارغ‌التحصیل کارگردانی سینما و تلویزیون از دانشگاه تهران و عضو انجمن سینما است. عاشق سینماست و همه فیلم‌های روز دنیا را با همه عوامل و نوع فیلمبرداری و کارگردانی و سبک‌شان بخوبی می‌شناسد. علیرضا فرزند دوم خانواده است و بین همه برادرها فقط او کوتاه قامت است.

او هم تأکید می‌کند که کوتاه قامت‌ها هیچ فرقی با دیگران ندارند و این را بارها ثابت کرده‌اند: «از همان کودکی سعی کردم مثل بقیه برادرانم باشم و هیچگاه احساس نکردم که قامت من از بقیه کوتاه‌تر است. علاقه زیادی به سینما دارم و از سن نوجوانی ساعت‌ها فیلم و سریال تماشا می‌کردم و همین علاقه باعث شد در رشته کارگردانی سینمای دانشگاه تهران ادامه تحصیل بدهم. در چند تله فیلم کوتاه هم کارگردانی کرده‌ام. تفریح من در زندگی تماشای فیلم و سریال است و دوست دارم یک روز بتوانم یک فیلم سینمایی Movie را کارگردانی کنم. البته کمتر اسپانسر یا تهیه‌کننده‌ای پیدا می‌شود که به ما اعتماد کند و شرایط ساخت فیلم را برای ما مهیا کند.

هیچ وقت درگیر نگاه متفاوت مردم به خودم و امثال خودم نشده‌ام و سعی کرده‌ام به همه ثابت کنم ما می‌توانیم. البته سینما و تلویزیون در حق کوتاه قامت‌ها خیلی جفا می‌کند. به‌طور مثال در بسیاری از فیلم‌های سینمایی یا سریال‌ها نقش‌های پیش پا افتاده طنز را به کوتاه قامت‌ها می‌دهند و این تصور برای همه ایجاد می‌شود که توانایی ما در همین اندازه است.

جوانی با قامت کوتاه

«ما کوتاه قامت‌ها عاشق فوتبال هستیم و اگر امکانات و شرایط در اختیارمان باشد می‌توانیم در رقابت‌های مختلف بین‌المللی برای کشور افتخارآفرینی کنیم. جوانی کردن ربطی به کوتاه یا بلند بودن قد ندارد. ما سعی می‌کنیم مثل همه جوان‌ها شاد باشیم.» این حرف‌های شهاب حسینی است. می‌گویم همنام حسینی سوپراستارسینما هستی؛ جالب نیست؟ با لبخند می‌گوید شاید اگر حق من خورده نمی‌شد امروز من هم ستاره بودم.»

24 سال دارد، فارغ‌التحصیل مکانیک دانشگاه تهران و عضو تیم فوتبال کوتاه‌قامتان. به عکس روی دیوار که تصویری از تیم فوتبال کوتاه قامتان است، اشاره می‌کند و می‌گوید: «یک بار به اربیل عراق دعوت شدیم که آنجا همه امکانات از زمین گرفته تا هتل و... را برای‌مان فراهم کرده بودند. اما اینجا خبری از امکانات نیست و توان اینکه بخواهیم تیم کوتاه قامتان اربیل را به ایران دعوت کنیم نداریم.

شهاب از زندگی‌اش اینگونه می‌گوید: «برادر دوقلو دارم ولی تنها قامت من کوتاه مانده. از کودکی سعی می‌کردم هر کاری که او انجام می‌دهد من هم انجام بدهم. فوتبال، دوچرخه سواری و پیاده روی از برنامه‌های اصلی زندگی من است و به سلامتی‌ام اهمیت زیادی می‌دهم. در یکی از شرکت‌های زیرمجموعه خودروسازی کار می‌کردم که با کار من در بخش اداری موافقت نشد و در بخش کنترل کیفیت مشغول کار شدم.

با همه سختی‌های کار کنار می‌آمدم ولی بعد از مدتی پیمانکار با تعدیل نیرو عذر مرا خواست. 6 ماهی است که بیکارم اما با وجود این به آینده امیدوارم. یک روز معمولی جوان کوتاه قامت تفاوتی با جوانان دیگر ندارد و ماهم اگر همراه یا به قولی پایه داشته باشیم، اهل تفریح هستیم اما وقتی شغل و درآمدی نداشته باشیم قاعدتاً از تفریح هم خبری نیست.»

برای گرفتن گواهینامه خیلی تلاش کرد اما این اجازه به او داده نشد. با فراگرفتن آموزش تعمیر موبایل برای کار به چند مرکز تعمیرات رفت اما باز کسی به او کار نداد. امیرعلی با همه این مشکلات هنوز می‌خندد. جوان 20 ساله‌ای که با یک متر قد عاشق موتور چهارچرخ و گشت و‌گذار در خیابان‌های شهر است: «وقتی برای گرفتن گواهینامه رانندگی اقدام کردم به من گفتند باید کمیسیون پزشکی بروم.

با وجود آنکه براحتی در صندلی ماشین مخصوص افراد معلول نشستم اما گفتند قدت کوتاه است و نمی‌توانی گواهینامه بگیری. از 5 سالگی دوچرخه سوار می‌شوم و الان هم موتور چهارچرخ دارم. در خانه کارهای تایپی انجام می‌دهم و در فضای مجازی فعال هستم. دوست ندارم بیکار باشم و مدتی قبل همه دوره‌های تعمیر موبایل را یاد گرفتم اما کسی حاضر نیست به من کار بدهد.»

حمیده ذاکری ادامه حرف‌های امیرعلی را می‌گیرد و از مشکلات جسمی که به خاطر کار زیاد به وجود می‌آید، می‌گوید: «من از بندرعباس آمده‌ام و باید بگویم مشکلات کوتاه قامت‌ها در شهرستان‌ها بیشتر از تهران است. هنوز اجازه رانندگی و گرفتن گواهینامه به ما داده نمی‌شود و نگاه مردم به ما هنوز آزاردهنده است.

با همه این مشکلات سعی می‌کنم که در جامعه حضور داشته باشم و به قول معروف جوانی کنم. سال‌ها مربی آموزش بافت تابلو فرش بودم اما به‌دلیل دیسک کمر مجبور شدم این کار را رها کنم. مدتی هم مربی شمع‌سازی بودم. به هرحال نگاه مردم باعث شده که تعدادی از جوانان کوتاه قامت هنوز خانه‌نشین باشند. درحالی که دنیای ما جوانان کوتاه قامت جدا از دیگران نیست.»اخبار 24 ساعت گذشته رکنا را از دست ندهید

یوسف حیدری

وبگردی