دو دو تا چهار تا در چرتکه زندگی!
رکنا: محصل/مردی جوان که دست به سرقت می زند و پس از دستگیری صورت خود را جلوی دوربین می پوشاند و با صدایی لرزان می گوید به خاطر عقب نماندن از دیگران در مسیر زندگی دست به چنین کاری زده اعتراف می کند همسرش با نداری می سازد اما با بی آ برویی نه .او در هراس است که اگر با تقاضای طلاق شریک زندگی خود مواجه شود چه کند و تازه می فهمد چه اشتباهی کرده است.
فرد ثروتمندی که حساب و کتاب مال و اموالش دهان پر کن بوده و در رفاه مادی غوطه ور است نباید تشویش و اضطراب و بی خوابی داشته باشد. اما فقر رفاه معنوی و ترس از مرگ می تواند او را به احساس پوچی و بی هدفی برساند.فرد کلاهبرداری Fraud که پس از دستگیری اش اعتراف می کند خود کرده را تدبیر نیست خوب می داند تاوان زیاده خواهی ،چشم و هم چشمی و راحت طلبی هایش ،زندان و از هم گسستن تارو پود زندگی اش است. خانواده ای دیگرکه فرزندش به بیراهه رفته و به هیچ صراطی مستقیم نیست دچار آ سیب های زیادی از جمله اعتیاد،طلاق ،سرقت و قاچاق Contraband مواد مخدر Drugs شده است. می توان در ریشه یابی علت های چنین مشکلاتی به لقمه شبهه ناکی نیز اشاره کردکه فرزندخانواده سر سفره آ ن بزرگ شده است. آه و ناله قربانیان این آ سیب ها بغرنج و عذاب آ ور است و مواجهه درست و درمان علمی برای رهایی از این شرایط سخت بسیار ضروری است چرا که در ناامیدی نیز بسی امید است. در اینجا از نقش مهم پیش بینی و پیشگیری نباید غافل بمانیم. این که چه شرایط و علت هایی دست به دست هم می دهند تا زمینه خودکنترلی و خود آ گاهی در افراد کاهش یابد و آنها درقدرت تشخیص ،تصمیم گیری و انتخاب راه حل درست مسائل مختلف زندگی ضعف داشته باشند نکته ای است مهم که بامطالعه و بررسی کارشناسی نیازمند ارائه راهکارهای مشخص برای ایمن شدن افراد و خانواده هااز دامنه خطرناک و تهدید آ میز آسیب های مختلف است. بعد از این، مرحله پیشینه بررسی علل وقوع آسیب وجود دارد که در بیان بسیاری مجرمان و قربانیان دیده می شود و بیشتر به خانواده ،مسائل اقتصادی ،دوستان ناباب و ... بر می گردد. باید بگوییم حساب دو دو تا چهارتا در چرتکه زندگی مشخص و روشن است. خود افراد نیز در این که چقدر مصمم به کسب موفقیت باشند نقش دارند.
گاهی یک الگوی خوب،یک همنشین با معرفت،مطالعه یک کتاب و به خصوص خواندن سرگذشت بزرگان ،دیدن یک فیلم یا حتی وقوع یک حادثه Incident و تلنگری جدی می تواند ما را به خود بیاورد تا بتوانیم راه را از چاه تشخیص بدهیم. اگر چه مطالعه آسیب های اجتماعی نیازمند بررسی علمی و کارشناسی و فنی است اما خودمانی و خیلی ساده می گوییم باید بتوانیم قله های زندگی را فتح کنیم و قهرمان واقعی سرنوشت خود باشیم. مثالی ساده شاید منظور این کلام را تکمیل کند. در داستانی می گویند کوهنوردان کوه های آلپ با رسیدن به نیمه راه ،در استراحتگاهی اطراق می کنند تا نفسی تازه بگیرند. اگر صبح زود کوهنوردی را شروع کرده باشند وقت ناهار به استراحتگاه می رسند. گرمای آتش و بوی غذا برای شان خیلی جذاب است. استراحتی کوتاه می کنند و سپس عزم خود را جزم می کنند ادامه مسیر بدهند. گاهی تعدادی از کوهنوردان ،شادی و راحتی اقامتگاه میان راه را به سختی بالارفتن از کوه ترجیح می دهند. آ نها می مانند تا دوستان شان بروند،قله را فتح کنند و برگردند. اما ساعتی بعد ،با نزدیک شدن غروب ،هنگامی که از پنجره کلبه محل اقامت خود بیرون را می نگرند و بقیه اعضای گروه را در حال صعود و تلاش برای فتح قله می بینند دلتنگی عجیبی بر آنها چیره می شود وابراز پشیمانی می کنند که چرا ازفتح قله بازمانده اند.این حکایت در ماجرای زندگی همه ما وجود دارد. مشقت فتح قله ها ارزشمند است و تنها کسانی ،نام آور و قهرمان می شوند که به فتح قله ها با تمام سختی هایش اعتقاد و باور داشته باشندو برایش تلاش کنند.
بدانیم فرصت های ما محدود هستند و در هرمسیری که برای ساختن زندگی خود پیش می رویم تنها با فتح قله های موفقیت خواهیم توانست به احساس رضایت و خوشبختی برسیم. یکی از راه های موثر و قابل اعتماد که می تواند به ما انرژی،توان ، استعداد و قوه و شجاعت فتح قله های زندگی را بدهد استفاده از ظرفیت های دینی و ایمانی و اعتقادی است .باید از این ظرفیت و سرمایه که اطمینان قلبی برای مان به وجود می آ ورد استفاده ببریم و هوشیار و بیدار و برقرار بمانیم.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید
ارسال نظر